تاریخ سند: 23 خرداد 1348
متن سند:
از : شهریار
به : آقای فرشین 315شماره : 127
بازگشت به 505 /315 ـ 30 /1 /48
در مورد تاریخچه تاسیس اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم پاریس1 به اطلاع
می رساند.
در سال 1952 عده ای از دانشجویان ایرانی که نزدیک به چهل نفر می شدند و
در بین آنها می توان از دکتر
علینقی علیخانی و دکتر
هادی هدایتی نام برد، دور
هم جمع شده و اساسنامه ای
تنظیم و اتحادیه دانشجویان
ایرانی را تاسیس نمودند و
مطابق مقررات دولت
فرانسه یک برگ از
اساسنامه و هدف از تاسیس
اتحادیه را به پلیس طی
اظهار نامه اطلاع داده و پس
از موافقت پلیس اتحادیه
رسما از اوت 1952 فعالیت
خود را شروع نموده است.
با
شروع فعالیت دستجات
سیاسی در خارج از کشور
پس از مدتی اتحادیه فرم سیاسی به خود گرفته و هدف اصلی آن که تامین منافع
دانشجویی و دفاع از آن بود از بین رفته و افراد وابسته به دستجات شروع به
فعالیت های سیاسی در داخل اتحادیه می نمایند و اداره اتحادیه بستگی به نیروی
دستجات سیاسی داشته که هر کدام دارای افراد و فعالیت بیشتری بودند عملاً
اتحادیه را هم در دست داشته.
در سال 1959 امور اتحادیه بدست افراد عضو
جامعه سوسیالیست ها افتاد و در این زمان جهانگیر تفضلی سرپرستی
دانشجویان را به عهده داشت.
اعضای این جامعه سعی نمودند اتحادیه را بار دگر
به یک سازمان صنفی تبدیل کرده و فعالیت های حزبی را خارج از اتحادیه انجام
دهند و به همین منظور روابط نزدیکی با سرپرستی برقرار کرده و با دریافت کمک
مالی اولین شماره مجله پارسی را به عنوان ارگان اتحادیه منتشر کرده و سعی
نمودند امکاناتی بوجود آورند که تمام اتحادیه های دانشجوی ایرانی مقیم خارج
با هم ارتباط داشته و همکاری نمایند و سرانجام توانستند با برگزاری کنگره
پاریس از دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اولین قدم را برای تاسیس کنفدراسیون
بردارند.
بعد از این کنگره در شهر لندن و لوزان هم کنگره هایی تشکیل گردیده و
کنفدراسیون هم رسما
تاسیس و شروع به کار نموده
و مجله پارسی هم به عنوان
ارگان کنفدراسیون تاکنون
منتشر شده و می گردد.
با
تاسیس کنفدراسیون فعالیت
دستجات سیاسی متوجه آن
شده و مبارزه ای برای بدست
گرفتن اداره کنفدراسیون
آغاز می گردد و ادامه آن تا
موقعی است که بین افراد
جبهه ملی اختلاف بروز
می کند و منجر به تشکیل
جبهه ملی سوم2 با شرکت
بعضی از دستجات می گردد
و از این زمان بار دگر
فعالیت ها به داخل اتحادیه ها از جمله اتحادیه پاریس کشیده می شود و بعضی از
آنها مثل اتحادیه پاریس همکاری خود را با کنفدراسیون قطع و شروع به فعالیت
علیه دبیران کنفدراسیون می نماید.
اتحادیه پاریس تا سال 1966 کاملاً در اختیار جبهه ملی سوم بود و محلی برای
فعالیت دیگران باقی نگذاشته بودند اما دستجات دیگر به موازات فعالیت آنها
کوشش می کردند بهر نحوی شده اتحادیه را در دست بگیرند و اولین قدم را با
پیش کشیدن تغییر اساسنامه 1952 برداشتند و پس از کوشش های زیاد و
تشکیل کمیسیون های مختلف توانستند در سال 1967 بعضی از مواد اساسنامه
را تغییر داده و انتخابات را طبق اساسنامه جدید انجام دهند که در این انتخابات
افراد جبهه ملی سوم نتوانستند موفقیتی بدست بیاورند لذا اتحادیه بدست افراد
وابسته به دستجات جبهه ملی دوم و کمونیستی های چینی افتاد و بلافاصله
همکاری خود را با کنفدراسیون آغاز کرده و خود را وابسته به آن اعلام نمودند و
از آن تاریخ تاکنون اتحادیه فعالیتش دنبال کردن هدف و فعالیت های
کنفدراسیون می باشد و در حال حاضر افرادی که به عنوان هیأت اجرائیه اتحادیه
را اداره می نمایند تمایل
کمونیستی چینی داشته و در
حقیقت گردانندگان اصلی
اتحادیه افراد فعال این دسته
سیاسی هستند که می توان از
حسن قاضی ـ بیژن حکمت
ـ جمشید انور نام برد که دو
نفر اخیر کمتر در جلسات
عمومی شرکت می نمایند و
کارها را در جلسات
خصوصی انجام می دهند.
اما
با وجود بودن اداره اتحادیه
دست این افراد، اعضای
جبهه ملی دوم مثل احمد
سلامتیان ـ علی شاکری ـ
حمید ذوالنور هم از فعالیت
خود در داخل اتحادیه دست نکشیده و با شرکت مرتب در جلسات اتحادیه و
کمیسیون ها بعضی از منظورهای خود را بر این افراد تحمیل می نمایند.
افراد جبهه ملی سوم بجز در جلساتی که جنبه عمومی داشته باشد در دیگر
جلسات شرکت نمی کنند و تظاهر می نمایند که دیگر فعالیتی نمی کنند اما در خفا
به فعالیت خود ادامه داده و مرتب جلساتی داشته و با دانشجو ایرانی مقیم اروپا و
همچنین بعضی از دانشجویان دانشگاه تهران در تماس هستند.
به طور خلاصه باید گفته شود که اتحادیه ظاهرا وابسته به دسته سیاسی خاصی
نیست و فعالیت دانشجویی می نماید ولی در حقیقت غیر از این است و فعلاً افراد وابسته به کمونیستهای
چینی ـ جبهه ملی دوم و چند نفر کمونیست طرفدار شوروی در اتحادیه فعالیت می نمایند.
اعضای فعلی اتحادیه نزدیک به پنجاه نفر می باشد که از این عده در حدود 20 تا 25 نفر فعال بوده و در
جلسات شرکت می نمایند.
اتحادیه سالیانه مبلغی در حدود 4 هزار فرانک خرج دارد که با برگزاری جشن های مختلف و کمک گرفتن
از افراد این مخارج را تامین می نماید.
از جمله موسسات و افرادی که به اتحادیه کمک می نمایند شرکت فرانسوی آنترپوز است که سالیانه هزار
فرانک به اتحادیه پرداخت می نماید.
از افراد هم عتیقه چی فرش فروش و گلبنکیان ثروتمند ایرانی مقیم
اروپا سالیانه مبالغی کمک می نمایند.
در ضمن اتحادیه مقداری از مخارج خود را با دریافت حق عضویت
و فروش روزنامه های کنفدراسیون تامین می نماید.
و سالیانه از درآمد خود 20 تا 30 درصد به
کنفدراسیون پرداخت نماید.
یک برگ از اساسنامه فعلی اتحادیه به پیوست ایفاد می گردد.
شهریار
توضیحات سند:
1ـ اتحادیه دانشجویان ایرانی
در فرانسه در یکی از بیانیه های
خود در خصوص حزب توده
آورده است : «از عمده ترین
خطراتی که تاکنون رزمندگی
جنبش ضد امپریالیستی
دانشجویان ایرانی را مورد
تهدید قرار داده خطر حاکم شدن
مشی سازش کارانه ضد انقلابی
و ضد خلقی کمیته مرکزی حزب
توده بوده است.
مشی
سازشکارانه ای که از اواسط
سالهای 1960 در ارتباط با
همکاری ضد انقلابی آمریکا و
شوروی با هدف تهی کردن
سازمان از مضمون مترقی آن
دنبال می کرده و به عبث
می کوشید با تبدیل کنفدراسیون
به یک سازمان دانشجویی
بی آزار برای رژیم شاه آن را به
مثابه یک وجه المصالحه در
روابط میان کمیته مرکزی و
رژیم شاه مورد استفاده قرار
دهد.
دانشجویان رزمنده
متشکل در کنفدراسیون جهانی
در تمام این مدت همواره به حق
پاسخی در خور این توطئه
خیانت آمیز به این دار و دسته
ضد خلقی داده اند، آن چنان
پاسخی که منجر به طرد
طرفداران این مشی ارتجاعی
از درون صفوف کنفدراسیون
گردید.
همراه با رشد جنبش در
داخل، سازمان ما نیز پیوسته
مواضع خود را علیه رژیم
محمدرضا شاه روشن تر و
قاطع تر ساخته و با دفاع همه
جانبه از جنبش خلق به
سازماندهی و بسیج توده های
دانشجویی دست زده است و به
همین جهت هدف توطئه ها و
مورد خشم و کینه رژیم
محمدرضا شاه و همه دشمنان
خلق قرار داشت است.
(ضمیمه شماره 24)
2ـ در شرح جبهه ملی اول، دوم،
سوم و چهارم آمده است :
اول آبان سال 1328 (ه ش)
نوزده نفری که در تحصن دربار
شرکت کردند (دکتر مصدق،
شمس الدین امیر علائی، یوسف
مشار، دکتر شایگان، محمود
نریمان، دکتر سنجابی، دکتر
کاویانی، دکتر مظفر بقایی،
حسین مکی، عبدالقدیر آزاد،
عباس خلیلی، حائری زاده، عمید
نوری، دکتر حسین فاطمی،
جلالی نائینی، احمد مکی،
ارسلان خلعتبری، مهندس
زیرک زاده، سید محمد غروی)
در منزل دکتر مصدق جمع شدند
و تصمیم گرفتند اولاً عنوان خود
را جبهه ملی بدهند ثانیا
کمیسیونی برای تنظیم اساسنامه
انتخاب کنند...
سال 39 که
انتخابات دوره بیستم در کوران
جدیدی از سیاست با عنوان
آزادی آغاز شد افرادی از حزب
ایران جلساتی را با دعوت
اللهیار صالح و باقر کاظمی
تشکیل دادند و فعالیت هایی را
آغاز کردند که تا سال 42 ادامه
داشت اجتماع این دوره را جبهه
ملی دوم می نامند...
جبهه ملی
سوم را در سال 44 برای جذب
مردم و وحدت که مرکب از
نهضت آزادی ایران، حزب مردم
ایران، حزب ملت ایران، سازمان
دانشجویان جبهه ملی ایران و
جامعه سوسیالیست های نهضت
ملی ایران بود، تشکیل دادند
(که) در مرحله تشکیل باقی ماند
و به فعالیتی نرسید...
جبهه ملی
چهارم مربوط به زمان
اوج گیری نیروهای مذهبی است
و آن وقتی است که حکومت
جدید آمریکا سیاست حقوق بشر
کارتر را اعلام کرد...
عده ای
باز به فکر جبهه ملی افتادند
ماسک بر چهره زدند صاحب
عقیده و ایمان شدند، محقق و
دانشمند گردیدند و با دسیسه و
نیرنگ مدعی وارثت خون ده ها
هزار شهید گردیدند (تاریخ
سیاسی معاصر ایران ج 1 ص
355)
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 249