تاریخ سند: 29 شهریور 1350
حضور محترم تیمسار حسین فردوست1 ریاست معظم دفتر ویژه نظامی شاهنشاه آریامهر
متن سند:
محترما توجه تیمسار محترم را به مختصر
عرایض زیر جلب می نماید تا از آنجایی که
گفته اند مشت نمونه خروار است با ذکر این
موارد فشرده و کوتاه به سایر اعمال دولت
هویدا و حزب ایران نوین واقف شوید و در
صورت مقتضی به شرف عرض همایونی
برسانید.
بنده از سال 1349 که روزبروز آغاز جشن
دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران
نزدیکتر می شود به خاطر اینکه مبادا خدای
نخواسته سوءتفاهمی ایجاد شود و به قدر سرسوزنی لطمه در برگزاری این جشن ملی وارد گردد
غیر از یک دو بار آن هم حضور حضرتعالی مطلب و موضوعی ننوشته ام ولی متأسفانه به قدری
در دستگاه دولت اعمال خلاف صورت می گیرد و تبعیضات ناروا وجود دارد که آدم هر چند
بردبار و سلیم و باری به هر جهت باشد نمی تواند در مقابل آن همه ناملایمات و وعده های دروغ و
اعمال غرض آلود ساکت باشد بنابراین انگیزه شاه دوستی و وطن پرستی و عرق ملیت و قومیت
به او فرمان حرکت می دهد و حکم می کند تا لااقل از هزاران اعمال و کردار خلاف و سوء جریانات
در دستگاه دولت و حزب ایران نوین یک دو تا را به مقامات مسئول بازگو نماید تا بلکه بدینوسیله
آسایش خاطری پیدا کند.
تیمسار محترم پسری دارم که مدتها در لندن و اکنون در امریکا به تحصیل اشتغال دارد و حدود
یک ماه است که با آخرین هواپیمای دانشجویان برای دیدار از وطن عزیز و خویشاوندان خویش
به ایران آمده است او دیشب به دفتر کارم آمد هنگامی که روزنامه عصر را آوردند اول او روزنامه را
گرفت هنوز یک دقیقه از مرور و مطالعه اش
نگذشته بود ناگهان برآشفت و گفت پدر، آقای
نخست وزیر چه نظر و غرضی دارد که ما را تا
این حد در انظار خارجی ها خصوصا عربها
سرشکسته می کند گفتم چطور مگر چه شده
است.
روزنامه را به دستم داد و گفت ببین
ایشان در مجلس گفته است که ما بارها برای
دوستی به سوی عراق دست دراز کرده ایم آنها
نپذیرفته اند در این صورت فردا که من و سایر
دانشجویان به آمریکا می رویم دانشجویان
عرب که من خود کوچکترین ارزش و اهمیتی
برای آنان قائل نبوده ام گفته نخست وزیر را به
ما و دانشجویان ایرانی نشان می دهند و
موجبات سرشکستگی مان را فراهم می سازند
البته بنده برای اینکه ناراحت نشود استدلال او
را رد کردم ولی جناب آقای فردوست وقتی که یک دانشجوی 22 ساله چنین قضاوت می کند
مردم حق ندارند اظهارات آقای نخست وزیر را نسنجیده تلقی نمایند آیا چنین اظهارنظری آن
هم در مرکز قانون گذاری می تواند توأم با حسن نیت باشد آیا اصول تبلیغاتی و غرور ملی اجازه
اظهار این همه عجز و ناتوانی را آن هم در برابر یک دولت و ملت پنجاه سال نیمه
استقلال یافته ای می دهد در حالی که همین موضوع و مطلب را شاهنشاه آریامهر ادیبانه و
عالمانه در مصاحبه مطبوعاتی خویش چنین فرمودند ما با تمام دول همسایه حسن تفاهم
داریم غیر از یکی از آنان که هر آینه او هم دست دوستی به طرف ما دراز کند دوستی ایشان را
خواهیم پذیرفت ملاحظه فرمائید همان اندازه که بیانات حکیمانه شاهنشاه در این مورد
عالمانه و غرورآمیز است ولی به عکس اظهارات آقای نخست وزیر یأس آور و نومیدکننده است به
قول شاعر :
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است
و اما موضوع و مطلب دوم سعدی خداوند
سخن می فرماید :
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
برآورند غلامان او درخت از بیخ
جناب آقای نخست وزیر هنگامی که پشت
تلویزیون و یا دستگاه رادیو قرار می گیرد
آنچنان دم از دوستی و مبارزه با فساد می زند
که آدم خیال می کند دستگاه دولت حزبی
ایشان از مدینه فاضله است و کوچکترین عمل
نامطلوبی در دوران تصدی نخست وزیری
معظم له صورت نگرفته است انشاءاللّه که
چنین باشد ولی تیمسار معظم از آنجایی که
گفته اند دو صد گفته چون نیم کردار نیست
گفته های آقای نخست وزیر با کردار دولت او
ذره ای وفق نمی دهد و همان نیم کردار هم در
آن دیده نمی شود حضرتعالی ملاحظه فرمائید کسی [که] دم از مبارزه با فساد و اصلاحات
مملکتی می زند آنچنان که شایع است خود در شرکت ساختمانی سامان سهام دارد به همین
مناسبت اخیرا دستور داده است دویست و پنجاه شماره تلفن خارج از نوبت به شرکت مزبور
داده اند در حالی که فراوان افراد و اشخاص هستند در همین منطقه 8 سال قبل پول داده اند
ولی هنوز تلفن آنان دایر نشده است و معلوم هم نیست کی و چه وقت دائر خواهد شد آیا کسی که
خود در رأس دولت است و به چنین اعمالی دست می زند و از قدرت و موقعیت خود استفاده
می کند می تواند جلوگیر اعمال خلاف دیگران باشد قضاوت جنابعالی و سایر وطن پرستان برای
بنده حجت است مطلب دیگر این است که می گویند پس از اینکه اظهارات آقای نخست وزیر در
شیراز موجب رکود بازار زمین شد خود و دوستانش از این موقعیت یعنی تنزل قیمت زمین
حسن استفاده کرده اند و زمین زیادی در راه کرج و فرح زاد به قیمت خیلی ارزان خریداری
کرده اند.
مطلب چهارم این است حال که متوجه
شده اند موضوع واگذاری 250 شماره تلفن
خارج از نوبت برملا شده است برای پرده پوشی
از اعمال خود درصدد برآمده اند تا منطقه
خیابان میکده و حدود شرکت سامان را جزء
منطقه یوسف آباد بیاورند و بدین ترتیب بر
اعمال ناصواب خود پرده بپوشانند و بگویند
چون در این منطقه امکاناتمان زیاد شده است
به شرکت سامان هم تلفن داده ایم هرگاه
تیمسار معظم مایل باشند در این باره
رسیدگی و تحقیقات کامل بعمل آید هستند
افرادی که می توانند توضیحات مستدل فنی
که بنده در آنها نمی توانم صاحبنظر باشم
حضورتان عرض کنند و ثابت نمایند که خرابی
در دستگاه تلفن و سایر دستگاههای دولتی
خیلی بیش از اینهاست تیمسار معظم بنده این مختصر را فقط جهت اطلاع حضرتعالی نوشتم
تا در صورتی که مقتضی بدانید و مانعی در بین نباشد خلاصه ای از آن را به عرض شاهنشاه
آریامهر برسانید و در صورتی هم که صلاح نباشد دستور بایگانیش را صادر فرمائید زیرا هر آینه
دولتیان حزبی بوئی از این جریان ببرند به جای اصلاح دستگاه خود موجبات ناراحتی خود و
بستگانم را فراهم می سازند کما اینکه تابحال چنین کرده اند و بی عدالتی های آنان سابقه دارد
در خاتمه برای استحضار خاطر عالی بریده روزنامه کیهان را پیوست این معروضه تقدیم
می دارم.
با تقدیم احترام
نصراللّه اهورهوش2
29 /6 در پرونده کلاسه 62423 نخست وزیر بایگانی گردد
15 /7 /50 رونوشت در پرونده نصراللّه اهورهوش بایگانی شد 20 /7 /50
توضیحات سند:
1ـ ارتشبد حسین فردوست از چهره های برجسته عصر پهلوی است که از دوران کودکی به عنوان دانش آموز دبستان
نظام وارد کلاس مخصوصی شد که رضاخان برای ولیعهد خود محمدرضا پهلوی ترتیب داده بود.
لذا فردوست، دوست
صمیمی و نزدیکترین محرم اسرار وی گردید.
با عزیمت محمدرضا به سوئیس فردوست نیز وی را همراهی کرد.
با صعود
محمدرضا به سلطنت از ابتدای دهه بیست فردوست جزء دوستان صمیمی و مشاوران شاه گردید.
بدان حد که «گوش» و
«چشم» شاه قلمداد می شد و در راس مهمترین ارگان اطلاعاتی رژیم دفتر ویژه اطلاعات قرار گرفت.
او بر ساواک نظارت
داشت و رابط شخصی شاه با سیستم اطلاعاتی کشور حتی آژانس مرکزی اطلاعات امریکا (سیا) بود.
بعضی از
نویسندگان وی را مغز و حافظه شاه دانسته و تصمیمات محمدرضا را عصاره مشورت با فردوست دانسته اند.
پس از
سقوط شاه، فردوست دستگیر شد و پس از یک بازجویی مفصل بیش از 1500 صفحه خاطرات نگاشت و پرده از اسرار
رژیم برداشت این خاطرات در بین سالهای 1363 تا 1366 به صورت کتبی و شفاهی پخش گردید که بخش قابل توجهی
از آن تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در دو جلد منتشر شد و امروز جزء منابع تاریخ عصر پهلوی است.
وی در یک خانواده فقیر به دنیا آمده بود اما دست روزگار او را به دبستان نظام کشاند و دوست صمیمی محمدرضا کرد و
زندگی وی را با خاندان پهلوی گره زد.
وی پس از دستگیری، با دقت بخشی از حقایق ناگفته را منتشر کرد، که کتاب
دوجلدی ظهور و سقوط سلطنت پهلوی که توسط مؤسسه انتشارات و مطالعات سیاسی به دست انتشار سپرده شده
است، حاصل آن می باشد.
2ـ نصراللّه اهورهوش از روزنامه نگاران دوران پهلوی بود وی در وزارت دارایی مشغول کار شد و از 1327 ش به مدت
چندین سال رئیس اداره رادیو و تبلیغات فارسی بود او در 1328 ش هفته نامه سیاسی خبری «کوروش» را منتشر کرد.
این نشریه تا 1333 ش انتشار یافت وی در 1330 ش یک هفته نامه دیگر به نام جوشن را منتشر کرد ولی به علت انتقاد از
رژیم پهلوی متوقف شد وی را می توان مؤسس جمعیت فارسیان به شمار آورد.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 191