تاریخ سند: 18 فروردین 1341
موضوع : حضور چند نفر در منزل سپهبد علوی مقدم
متن سند:
شماره : 611 س ت
ساعت 0930 روز جمعه 17 /1 /41 در منزل آقای سپهبد علوی مقدم واقع
در خیابان سپه مقابل خیابان خورشید کوچه علوی مقدم چند نفری حضور
داشته اند لیکن از هر طرف که صحبت می شد آقای علوی مقدم هیچ اظهارنظری
نمی کرده است و فقط از یک نفر از افراد حاضر جویای حال جمال امامی شده
است و نامبرده نیز پاسخ
داده است که به اتفاق علی
دشتی1 عید را در جنوب
فرانسه بسر برده اند و اکنون
برگشته اند و در رم هستند.
تعداد نسخه : 7
گیرندگان : اداره کل سوم
اصل در پرونده 2171
توضیحات سند:
1ـ علی دشتی از نویسندگان و
محققین ادب فارسی،
سیاستمدار و روزنامه نویس
عصر مشروطیت است.
وی در
1272 ش در کربلا تولد یافت
پدرش شیخ عبدالحسین در
کسوت روحانیت بود و مقام
مدرسی داشت.
گاهی در عراق
و بین النهرین و زمانی در جنوب
ایران به سر می برد.
فرزندش به
سیره خانوادگی تحصیلات خود
را از مقدمات زبان فارسی و
عربی و ریاضیات در مدرسه
حسینی عراق شروع کرد و تا
حدود سطح ادامه داد.
چندی هم
در حوزه های علمی نجف و کربلا
درس خارج گرفت.
مخصوصا
در منطق و کلام و فلسفه،
مطالعات عمیق تری نمود و به
آموزش زبان های خارجی نیز
پرداخت.
در 1298 در حکومت
وثوق الدوله به ایران آمد.
مدتی
در اصفهان و شیراز اقامت
گزید.
در آن هنگام موضوع
قرارداد ایران و انگلیس،
معروف به قرارداد 1919 از اهمّ
مسائل روز بود.
دشتی با
قرارداد مخالفت ورزید وبا
نوشتن مقالات و ایراد خطابه ها
در صف مخالفین دولت درآمد.
حکومت دستور توقیف و تبعید
او را صادر کرد، چند روزی در
زندان به سر برد و به خارج از
کشور تبعید شد ولی قبل از آنکه
از مرز خارج شود، وثوق الدوله
ساقط شد و دشتی به تهران
معاودت نمود و سردبیری
روزنامه ستاره ایران را
عهده دار شد و با نشر مقالات
انتقادی و کوبنده در صف
مخالفان حکومت و طرفداران
آزادی و حکومت قانون قرار
گرفت.
در کودتای 1299،
دشتیاز طرف دولت بازداشت
شد و در تمام مدت حکومت سید
ضیاءالدین، در زندان بسر برد.
در همین مدت بود که توانست
تخیلات و مشاهدات عینی خود
را تحت عنوان ایام محبس به
روی کاغذ آورده و انتشار دهد.
در اسفند 1300، امتیاز روزنامه
شفق سرخ را گرفت و به انتشار
آن مبادرت نمود.
شفق سرخ که
بعدها به صورت یومیه درآمد، از
جراید تند و بی باک و انتقادی آن
روز بود.
او در دوران انتشار
روزنامه با مقامات مؤثر آشنائی
بیشتری یافت و مشغول محکم
کردن وضع خود شد.
با داور و
تیمورتاش طرح دوستی ریخت و
شالوده محکمی برای آینده
سیاسی خود بنیان نهاد و در
انتخابات دوره پنجم که عوامل
سردار سپه فعال (مایشاء) بودند،
دشتی سر از ساوه در آورد و
وکیل مجلس شورای ملی گردید.
ولی هنگام طرح اعتبارنامه او،
آیت الله سید حسن مدرس به
عنوان مخالف سخن گفت و
اسنادی در مجلس ارائه داد که او
با انگلیس ها ارتباط داشته و با
کمک آنها وکیل شده است و
سرانجام اعتبارنامه او رد شد.
دشتی در دوره ششم از بوشهر به
وکالت رسید.
در ادوار هفتم و
هشتم مجددا از ساوه سر درآورد
و در دوره نهم وکیل بوشهر شد.
در همین دوره بود که از وی سلب
مصونیت شد و به زندان افتاد و
امتیاز روزنامه شفق سرخ هم
ابطال گردید.
او مدتی را در
زندان بود تا با شفاعت عده ای از
زندان خارج شد و به عضویت
اداره شهربانی درآمد و ریاست
دایره راهنمای نامه نگاری در
اداره سیاسی شهربانی به او
سپرده شد.
او در آنجا تنها نبود،
عبدالرحمن فرامرزی، ابوالقاسم
پاینده، ابوالقاسم شمیم و چند نفر
دیگر هم عضویت داشتند.
این
دایره موظف بود که سانسور
مطبوعات را در حد کامل انجام
دهد.
او در دوره دوازدهم به وکالت
مجلس رسید ولی این بار نه از
بوشهر و نه از ساوه، بلکه از
دماوند به وکالت رسید.
در دوره
سیزدهم نیز از دماوند به وکالت
رسید.
در انتخابات دوره چهاردهم،
دشتی با آراء قابل ملاحظه ای،
هم طراز مؤتمن الملک،
مصدق السلطنه، سید
محمدصادق طباطبائی از تهران،
به وکالت رسید و فراکسیونی به
نام فراکسیون مستقل تشکیل داد
و خود مدیر آن شد.
همچنین
حزبی به نام عدالت بنیاد نهاد.
پس از خاتمه دوره چهاردهم و
فترت نسبتا طولانی، دشتی به
دستور قوام السلطنه رئیس دولت
وقت، طبق ماده 5 حکومت
نظامی بازداشت شد و مدتی به
جرم تحریک علیه حکومت، در
زندان به سر برد.
پس از سقوط
قوام، از زندان بیرون آمد و
سودای سفارت در سر پرورانید
و سرانجام با عنوان سفیر کبیر به
قاهره رفت.
سه سال در آنجا بود،
با تسلط و تبحری که به زبان و
ادبیات عربی داشت، در محافل
دانشگاهی اسم و رسمی پیدا کرد.
چند سخنرانی در دانشگاه الازهر
ایراد نمود و شیخ السفراء شد.
در
اواخر سال 1329 در کابینه علاء
وزارت مشاور را گرفت.
دو ماه
در کابینه بود تا این بار سفیر
ایران در لبنان گردید و در تمام
مدت حکومت مصدق السلطنه در
بیروت ماند.
عدم تغییر او از
سفارت لبنان فقط در اثر مساعی
و جدیت دکتر حسین فاطمی بود
که دشتی را پیش کسوت
می دانست.
در 1332 به تهران
آمد و سناتور شد و تا آخر عمر
در کرسی سنا باقی ماند.
استدلال
و کلام خود را وحی مُنزل
می دانست.
در جوانی و
میانسالی سخنوری صحنه ساز
بود.
در دوران پیری و کهولت،
منزوی و گوشه گیر بود.
شهرت دشتی بیشتر در کار
نویسندگی او بود.
تخیلی و
احساسی چیز می نوشت ولی
کارهای جدی هم داشت.
بیشتر
دواوین شعرای پارسی و تازی
را خوانده و تفحص کرده بود.
به
همین مناسبت کتاب هایی در آن
زمینه انتشار داده است.
غیر از
کتاب ایام محبس و کتاب فتنه که
هر کدام چندین بار به چاپ
رسیده اند، در اواخر عمر به نقد
دواوین شعراء پرداخت.
از آن
میان عناوین: در قلمرو سعدی،
دمی با خیام، سیری در دیوان
شمس، حافظ چه می گوید،
شاعری دیرآشنا، نگاهی به
صائب را باید نام برد که در کمال
مهارت به نقد و تفسیر پرداخته و
شاعر را آنچنان که خودشناخته
است، معرفی می کند.
از آثار
دیگر او در دیار صوفیان، اعتماد
به نفس، عقلاء برخلاف عقل را
باید نام برد.
کتاب دیگری هم تحت عنوان
پنجاه و پنج نوشت که قسمتی از
تاریخ پنجاه ساله بود.
او در تمام عمر همسری انتخاب
نکرد و در سن 90 سالگی
درگذشت.
ر.ک : فصلنامه مطالعات تاریخی
ـ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای
سیاسی ـ سال اول، شماره 2 ـ
بهار 1383
منبع:
کتاب
سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک صفحه 205