صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

نگارنده در مورد مجالس سوگواری که وسیله مقامات عالیه کشور ترتیب داده می‌شود نوشته است

نگارنده در مورد مجالس سوگواری که وسیله مقامات عالیه کشور ترتیب داده می‌شود نوشته است


متن سند:

نگارنده در مورد مجالس سوگواری که وسیله مقامات عالیه کشور ترتیب داده می‌شود نوشته است:
(ص 6) می‌گویند این مملکت اسلامی است. این‌جا کشور تشیّع است مردم این مملکت شیعه مذهب هستند در روزهایی که تقریباً تمام مردم این مملکت سوگوارند و جلساتی به نام روضه دارند سزاوار است در دستگاه‌هایی که در راس این کشور قرار دارند تظاهراتی باشد. شما بهتر از این می‌توانید موضوعاتی که در این گونه مجالس مطرح می‌شود در چه مرزهایی قرار دارد و اگر گوینده بحثی از زندگی و افکار حسین و خلاصه روحیه و هدف مقدس حسین پیش کشد و مساله را از گریه کردن بالاتر بیاورد ممکن است ناراحت شوند و گاهی موجبات ناراحتی هم فراهم کنند نتیجه 9% تشریفات و 1% ابراز علاقه به حسین می‌باشد.
(ص11) .... ما از شنوندگانی که در مجالس طبقه اول و دوم شرکت می‌کنند بحثی نمی‌کنیم چون خود شما بهتر می‌دانید که آنان چرا به این محافل می‌روند و به همان نسبت بانیان باید گفت صدی نود جبر محیط ایشان را به این مجالس می‌برد.
(ص 17) ما می‌گوییم اگر کاخ نشینان راست می‌گویند که چون اینجا کشور اسلامی است و به این دلیل که مردم این آب و خاک مسلمانند باید روضه‌خوانی کنند چرا این‌جا فقط از نظر روضه‌خوانی کشور اسلامی است و چرا مردم این آب و خاک فقط از نظر روضه خواندن و روضه آمدن مسلمانند؟ ما می‌گوییم به گفته سران مملکت چون دولت و ملت همیشه در غم و اندوه و عیش و شادی شریکند و باید روضه داشته باشند چرا فقط در این نوع غم و اندوه و یا عیش و شادی هم به وضعی که می‌دانید همدردی می‌کنند؟
(ص 27) آیا هیات حاکمه اجازه می‌داد که درباره حوادث کربلا بحث شود و مطالب با تجزیه و تحلیل تشریح گردد؟ یا فقط موافقت شده بوده که مردم گریه کنند و اگر مجلس سوگواری از مساله گریه پا [را] فراتر می‌گذاشت فوراً توقیف و گوینده را به اسم آشوبگر و مخالف مصالح مملکت دستگیر و تحویل زندانش می‌دادند و بالاخره آیا سوگواری مدینه هم مثل سوگواری‌های ما باید فقط برای گریه باشد.
(ص 29 و 21) درست است که حکومت بنی امیه متعرض گشت و به جای آن هم یک حکومت عادلانه روی کار نیامد و تا امروز دنیا رنگ یک حکومت صد در صد عادلانه‌ای به خود ندیده است.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 115

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.