تاریخ سند: 31 اردیبهشت 1342
حبیباله عسگراولادی زندانی 109 توقیفی 740-28/2/42 دادستانی
سرکار افسر نگهبان بازداشتگاه موقت
متن سند:
تاریخ: 31 /2 /1342
حبیباله عسگراولادی زندانی 109 توقیفی 740-28 /2 /42 دادستانی
سرکار افسر نگهبان بازداشتگاه موقت
حبیبالله عسگراولادی فرزند حسین، 30 ساله، واسطه برنج، اهل تهران، ملکی به شماره 3488-3097 به توقیفی 740-28 /2 /42 بازپرس ویژه 4 دادستانی ارتش که به جرم اقدام برضد امنیت داخلی کشور زندانی است، برابر مقررات آزاد نمایند. 31 /2 /42
آدرس ـ بخش 9، خیابان بوذرجمهری جدید، امامزاده یحیی، کوچه حضیره، کاشی 49
اینجانب حبیباله عسگراولادی مسلمان، فرزند حسین، شماره شناسنامه 118 صادره از بخش 9 طهران، شغل دلال برنج، ساکن امامزاده یحیی، کوچه حزیره، پلاک 49 از این تاریخ متعهد و ملتزم میگردم به منظور اثبات حسن شاهدوستی و میهن دوستی و همکاری با دستگاههای انتظامی و جلوگیری از اقدامات و عملیات عناصر اخلالگر در هیچ یک از احزاب و دستجات سیاسی از قبیل حزب منحله توده1 و جبههملی2 و دستهجات وابسته به آنها عضویت نجسته و در تظاهرات و اعتصابات و میتینگها و پخش اعلامیه مربوط به هر حزب و دستهای که باشد و باعث اخلال نظم کشور میگردد شرکت و دخالت ننمایم.3 عسگر اولادی 31 /2 /42
توضیحات سند:
1. حزب توده: در مهرماه 1320 يك ماه پس از ورود ارتشهاي بيگانه به خاك ايران موجوديت خود را اعلام كرد. مؤسسان حزب توده از بقاياي كمونيستهايي بودند كه پيش از شهريور 1320 ه ش مأمور اشاعه افكار كمونيستي شده بودند. تا شهريور 1320 تعدادي از آنها در زندان و يا در تبعيد بودند. طي فرمان عفو عمومي، 28 شهريور 1320 اين افراد آزاد شدند و پس از آن درصدد برآمدند كه حزبي به نام حزب توده با مرام كمونيستي بنيان گذاري كنند. افرادي چون سليمان ميرزا اسكندري، دكتر محمد بهرامي، مرتضي يزدي، جعفر پيشهوري، تقي مكينژاد و احسان طبري جزو مؤسسان حزب و آزادشدگان از زندان بودند كه به اشاره دولت شوروي دست به تشكيل حزب توده زدند. اولين جلسه هيأت مؤسسان حزب توده در مهرماه 1320 در منزل سليمان ميرزا اسكندري با حضور 37 نفر از دسته 53 نفر و كمونيستهاي ديگر و«علياف» كه ايرانيالاصل و كاردار سفارت شوروي بود و به صورت ناشناس در جلسه حضور داشت، تشكيل گرديد. در اين جلسه اعضاي كميته مركزي انتخاب شدند و مرامنامه حزب به تصويب رسيد. حزب توده از تأسيس تا آغاز پيدايش فرقه دمكرات ميخواست به صورت يك سازمان علني و ملي باشد، ولي در همان آغاز راه منحرف شد و با طرح مسأله اعطاي امتياز نفت شمال به شوروي نشان داد كه نيروي وابسته به امپرياليسم شرق است. حزب توده سه وزير، به كابينه ائتلافي قوام وارد كرد كه اين دوران را دوران طلايي حزب ميدانند. پس از تيراندازي به شاه در 15 بهمن 1327، حزب توده غيرقانوني اعلام گرديد و اعضاي آن دستگير و يا متواري شدند در زمان نخستوزيري دكتر مصدق با استفاده از شرايط مساعد و آزاديهاي به وجود آمده، يك سري سازمانهاي علني ايجاد و با شعار ملي شدن نفت مخالفت كردند. بعد از كودتاي 28 مرداد، سازمان نظامي حزب كشف و دوران ورشكستگي حزب فرا رسيد. در تمام اين دوره كه به سال 1357 ختم ميشود، كار حزب توده در داخل كشور اقدام به سازماندهي حزب و در خارج ستيز ايدئولوژيكي با گروههاي مليگرا بود. دوران نهايي حزب توده از سال 1357 ميباشد كه بعضي از آنها معتقد بودند كه با استقرار عناصر ليبرال ميتوانند در بازيهاي ديپلماسي شركت كنند و ميگفتند كه نهضت روحانيت و حكومت اسلامي دوامي ندارند و شكننده بودن نظام را حتمي ميدانستند و با كارهاي مخفي به سازماندهي مشغول بودند. اين افراد در ظاهر حامي نظام بودند و از نظام حمايت ميكردند ولي در خفا با خائناني مانند: ناخدا افضلي و سرهنگ عطاران، سرهنگ كبيري و آذرفر، فعاليت پرجوش و خروش جاسوسي به سود شوروي را رهبري ميكردند. در سال 1361 به جرم جاسوسي و توطئه، حزب توده منحل و رهبران آن دستگير شدند و اعضاي كميته مركزي به فعاليتهاي جاسوسي خود اعتراف كردند. (نک: سياست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي؛ خاطرات ايرج اسكندري مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي و خاطرات نورالدين كيانوري، انتشارات دیدگاه)
2. جبهه ملی: در زمستان 1328ش، جمعی از رهبران و سران احزاب سیاسی ملیگرا که هدف مشترک آنها ملی شدن صنعت نفت بود گردهم آمدند و جبهه واحدی را موسوم به جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق پایهگذاری کردند. از جمله این احزاب میتوان به حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب زحمتکشان ملت ایران، نهضت خداپرستان سوسیالیست، انجمن بازرگانان و کسبه ایران و غیره اشاره کرد. پس از پیروزی نهضت ملی نفت و تشکیل کابینه دکتر مصدق، برخی از احزاب و جمعیتهای تشکیلدهنده جبهه ملی از این جبهه کنارهگیری کردند و حتی به صف مخالفان دکتر مصدق پیوستند. به هر حال جبهه ملی تا کودتای 28 مرداد 1332 از دکتر مصدق و دولت او حمایت میکرد و بعد از کودتا به دلیل دستگیری و زندانی شدن بسیاری از سران جبهه ملی عملاً این جبهه فروپاشید. در سال 1338ش مجدداً گروهی از هواداران دکتر مصدق، جبهه ملی دوم را ایجاد کردند این جبهه در جریان قیام 15 خرداد 1342 واکنشی از خود نشان نداد و باعث انتقاد عدهای از سکوت آنان در قبال کشتار 15 خرداد توسط رژیم شد. به سبب بروز اختلاف و دودستگی میان سران جبهه ملی سرانجام در بهار 1343 جبهه ملی دوم نیز فروپاشید و تلاش گروهی از اعضای این جبهه برای تشکیل جهبه ملی سوم بینتیجه ماند. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی کریم سنجابی و گروهی از بازماندگان جبهه ملی دوباره اقدام به تشکیل و فعال کردن جبهه ملی کردند و این بار سنجابی رهبری این جبهه را برعهده گرفت و تا خرداد 1360 که امام (ره) جبهه ملی را به سبب انتقاد از حکم اسلامی قصاص مرتد اعلام کرد؛ فعال بود. پس از آن اعضای جبهه ملی از کشور فرار کردند.
3. همانگونه که در مقدمه کتاب توضیح داده شد، تعهد دادن در اینگونه موارد جزء شروط تخفیف مجازات و آزادی از زندان و تبعات آن بود.
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 9