صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن استفتاء جمعی از مسلمانان ایران از محضر حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی دام ظله العالی درباره حزب رستاخیز ملی ایران و پاسخ جامع معظم له در این مورد

متن استفتاء جمعی از مسلمانان ایران از محضر حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی دام ظله العالی درباره حزب رستاخیز ملی ایران و پاسخ جامع معظم له در این مورد


متن سند:

متن استفتاء جمعی از مسلمانان ایران از محضر حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی دام ظله العالی درباره حزب رستاخیز ملی ایران و پاسخ جامع معظم له در این مورد

بسمه تعالی
پیشگاه قائد بزرگ اسلام حضرت آیت‌الله‌العظمی خمینی متّع الله المسلمین بطول بقائه الشریف.
با اهداء سلام و تحیّات وافره، مستدعی است نظر شریف را در مورد حزب رستاخیز ملی ایران که اخیراً از طرف رژیم شاه تأسیس گردیده است اعلام نموده و وظیفه عموم ملت ایران را در قبال آن روشن فرمایید. ادام الله ظلکم علی رؤس الأنام.
جمعی از مسلمانان ایران

بسم الله الرحمن الرحیم
نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین است و مخالفت با آن از روشنترین موارد نهی از منکر است و چون این نغمۀ تازه که به دستور کارشناسان یغماگر برای اغفال ملت از مسائل اساسی از حلقوم شاه برخاسته تا کشور را بیش از پیش خفقان‌زده کند و راه را برای مسائلی که در نظر دارند باز نمایند و قوۀ مقاومت را بکلی از ملت سلب نموده و نفس را در سینه‌ها حبس سازند، لهذا لازم است – حسب وظیفه – تذکراتی بدهم. باشد که ملت اسلام تا فرصت از دست نرفته، با مقاومت بیش از پیش و همه‌جانبه جلوی این نقشه‌های خطرناک را بگیرند.
قبلاً باید گفت شاه در این پیشنهاد غیرمشروع به شکست فاحش طرح استعماری به‌اصطلاح «انقلاب ششم بهمن» و برخوردار نبودن آن از پشتیبانی ملت اعتراف نموده است. کسی که بیش از ده سال است فریاد می‌زند که ملت ایران موافق با این «انقلاب» است و اسم آن را «انقلاب شاه و ملت» گذاشته، امروز مردم را به صف‌های مختلف تقسیم کرده و می‌خواهد با زور سرنیزه برای خود موافق درست کند. اگر این به‌اصطلاح «انقلاب» از شاه و ملت می‌باشد، دیگر چه احتیاج به حزب تحمیلی است؟ دربارۀ این حزب به‌اصطلاح «رستاخیز ملی ایران» باید گفت این عمل با این شکل تحمیلی مخالف قانون اساسی و موازین بین‌المللی است و در هیچ یک از کشورهای عالم نظیر ندارد. ایران تنها کشوری است که:
حزبی به رأی «ملوکانه» تأسیس کرده و ملت مجبور است وارد آن شود و هرکس از این امر تخلف کند سرنوشت او یا حبس و شکنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعی محروم شدن است. مردم محروم این کشور مجبورند موافقت خود را با نظام شاهنشاهی اعلام کنند. نظام پوسیده‌ای که از نظر اسلام مردود و محکوم به فنا است، نظامی که هر روز ضربۀ تازه بر پیکر اسلام وارد می‌آورد و اگر خدای نخواسته فرصت یابد اساس قرآن را برمی‌چیند، نظامی که هستی ملت را به باد فنا داده و تمام آزادی‌ها را از او سلب کرده است، نظامی که طبقات جوان روشنفکر را در زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها از هستی ساقط نموده و باز می‌خواهد با این حزب‌بازی اجباری بر قربانی‌ها و زندانی‌های خود بیفزاید.
مردم مسلمان ایران مجبورند در برابر شاهی سر تسلیم فرود آورند که دستش تا مرفق به خون علمای اسلام و مردم مسلمان آغشته است، شاهی که می‌خواهد تا قطرۀ آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را به عناوین مختلف به سرمایه‌داران و چپاولگران تقدیم نماید و به آن افتخار کند. استعمار امریکا از ذخایر هنگفت نفتِ خود استفاده نمی‌کند و از دیگران می‌خرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد. ولی شاه ایران این طلای سیاه را می‌فروشد و خزانۀ ایران و ملت را تهی می‌کند و درآمد آن را بجای اینکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید، به اربابان استعمارگرش وام می‌دهد و یا اسلحه‌های خانمان‌سوز و مخرب می‌خرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند و به خونریزی و سرکوبی جنبش‌های ضداستعماری ادامه دهد. او تا دیروز با اخذ وامهای کمرشکن، اقتصاد ایران را به ورشکستگی می‌کشانید و امروز با دادن وامها و خرید اسلحه، ملت را به اِفلاس کشانیده و از رشد باز می‌دارد. معاملات اسارت‌بار و به‌خصوص معاملۀ 15 میلیارد دلاری اخیر با استعمار امریکا ضربۀ نابودکنندۀ دیگری است که شاه به اقتصاد ایران وارد ساخته و چون حراج تازه‌ای است که بر ثروت و ذخایر ملت محروم ایران می‌زند.
ملت ایران مجبور است به کسی رأی موافق بدهد که وضع کشاورزی و دامپروری ایران را چنان به عقب رانده که اکنون باید گندم، برنج، گوشت، روغن و سایر ارزاق را با قیمتهای هنگفت وارد کند. شاه که در آغاز طرح به‌اصطلاح «انقلاب سفید» به دهقانان نوید می‌داد که در سایۀ اصلاحات ارضی غلۀ مورد نیاز کشور در داخل تأمین می‌شود، اکنون بجای خجلت‌زدگی، افتخار می‌کند که دو میلیون و نیم تن گندم و چهارصد هزار تن برنج در سال جاری وارد کرده است.
درصورتی‌که مطلعین می‌دانند که یک استان ایران، مثل خراسان قدرت تهیۀ گندم برای تمام کشور را داشت و این قدرت را «انقلاب سفید شاه» سلب کرد.
شاه بیش از ده سال است که فریاد از پیشرفت کشور می‌زند در حالی که اکثریت ملت را در فقر و فاقه غوطه‌ور ساخته. ظاهر تهران را آراسته و از دسترنج ملت برای عمّال خود عمارات چندطبقه بنا می‌کند ولی در دهات و قصبات که قسمت عمدۀ جمعیت ایران را تشکیل می‌دهد، از مواهب اولیۀ زندگی خبری نیست و اکنون وعدۀ بیست و پنج ساله به مردم می‌دهد. ولی مردم آگاه ایران توجه دارند که این وعده‌های او پوچ و عاری از حقیقت است. قدرت کشاورزی از کشور سلب گردیده، وضع کشاورزان و کارگران روزبه‌روز وخیم‌تر شده و از صنعتی شدن مستقل و غیروابسته، جز اسمی نیست و نخواهد بود. مگر اینکه به خواست خدای قادر این رژیم پوسیده تغییر کند.
با تمام شدن ذخیرۀ نفت به دست این رژیم، آن‌چنان فقری به ملت روی می‌آورد که جز تن به اسارت دادن راهی ندارد. ملت شریف ایران که نه زراعت دارد و نه صنعت، باید با فقر و فلاکت دست به گریبان باشد و یا به عملگی برای سرمایه‌داران تن در دهد.
شاه از مشروطه و قانون اساسی دم می‌زند. درصورتی‌که خود او در رأس مخالفین قانون اساسی و مشروطیت، اساس مشروطه را از بین برده است که نمونۀ بارز آن مصاحبه و جنجال اخیر است: اجبار ملت به ورود در حزب، نقض قانون اساسی است. اجبار مردم به تظاهر در موافقت و پایکوبی و جنجال در امری که مخالف خواستۀ آنها است، نقض قانون اساسی است. سلب آزادی مطبوعات و دستگاه‌های تبلیغاتی و اجبار آنها به تبلیغ برخلاف مصالح کشور، نقض قانون اساسی است. تجاوز به حقوق مردم و سلب آزادی‌های فردی و اجتماعی، نقض قانون اساسی است. انتخابات قلابی و تشکیل مجلس فرمایشی محو مشروطیت و نقض قانون اساسی است. ایجاد پایگاه‌های نظامی و مخابراتی و جاسوسی برای اجانب مخالفت با مشروطیت است.
مسلط نمودن اجانب و عمّال کثیف آنان از قبیل اسرائیل بر بهترین اراضی مملکت و کوتاه کردن دست ملت را از آن، نقض قانون اساسی و خیانت به کشور است. اجازۀ سرمایه‌گذاری به اجانب و مسلط کردن آنها بر تمام شئون مملکت و غارت ذخایر نفتی به اسم «حاکمیت ملی» و کوتاه کردن دست ملت از فعالیت‌های اقتصادی، خیانت به ملت و نقض قانون اساسی است.
مصونیت دادن به اجانب و مسلط کردن آنها بر تمام شئون مملکت مخالفت با مشروطه و قانون اساسی است. و اصولاً دخالت شاه «که به حسب نصّ قانون اساسی مقام غیر مسئولیت» در امور کشور و قوای مملکت، بازگشت به دوران سپاه استبداد و نقض قانون اساسی است. این شخص، «شاه»، باز از انقلاب سفید دم می‌زند.
انقلابی که موجب سیه‌بختی ملت شده و می‌باشد. انقلابی که جز فلج کردن قوای فعال ملت اثری نداشت. انقلابی که پس از ده سال خود «شاه» هم قلابی بودن آن را فاش کرد. انقلابی که می‌خواهد فرهنگ استعماری را تا دورترین قراء و قصبات کشانده و جوانان کشور را آلوده کند.
باید مخالف این به‌اصطلاح «انقلاب» به شکنجه‌گاه برود و از حقوق اجتماعی محروم شود. علمای اسلام و محصلین و رجال دین و طبقۀ دانشگاهی که با این نظام پوسیده و دستگاه ظلم و جور و با این انقلاب رسوا مخالف‌اند، با بی‌وطن همسان‌اند و باید در شکنجه‌گاه بروند و یا از حقوق اجتماعی محروم می‌باشند. طبقات بازرگان، زارع و کارگر که در این ده سال جز وعده‌های پوچ ندیده‌اند و از این پس باز وعدۀ بیشتری می‌شنوند و با این انقلاب سپاه لعنتی مخالف‌اند، به همان سرنوشت دچار خواهند شد.
علمای اعلام و سایر طبقات بدانند که تشکیل این حزب مقدمۀ بدبختی‌های بسیاری است که اثراتش به‌تدریج ظاهر می‌شود. بر مراجع اسلام است که ورود در این حزب را تحریم کنند و نگذارند حقوق ملت مسلمان ایران پایمال شود. بر سایر طبقات خصوصاً خطبای محترم و محصلین و طبقۀ جوان دانشگاهی و طبقات کارگر و زارع و تجار و اصناف است که با مبارزۀ پیگیر و همه‌جانبه و مقاومت منفی خود اساس این حزب را ویران کنند و مطمئن باشند که رژیم در حال فروریختن است.
و پیروزی با آنها است. باید ملت از تبلیغات پوچ دستگاه اغفال نشود. اینها در عین حال که مخالفت خود را با اسلام و احکام آن روزافزون می‌کنند، برای اغفال ساده‌لوحان در دستگاه تبلیغاتی مراسم خواندن دعای کمیل و سینه‌زنی و زنجیرزنی پخش می‌کنند، احکام قرآن کریم را نقض و خود آن را چاپ و منتشر می‌کنند.
اینجانب در این کنج عزلت از وضع اسفبار ملت ایران رنج می‌برم و چقدر خوب بود که در این شرایط حساس در میان آنها بودم و در این مبارزات مقدس، جهت نجات اسلام و ایران از نزدیک با آنان همکاری می‌کردم.
از خداوند تعالی قطع ایادی اجانب و عمّال آنان را خواهانم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
28 صفر 95
روح‌الله الموسوی الخمینی


تذکر: این اعلامیه از نسخۀ اصلی چاپ نجف رونوشت شده. حسب وظیفۀ شما نیز از تکثیر آن با حفظ تقیۀ اسلامی دریغ نفرمایید.


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 08 صفحه 314



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.