تاریخ سند: 26 مرداد 1345
موضوع : مذاکرات در جلسه هفتگی منزل آقای عمید نوری1
متن سند:
به : بخش 322
از : 300 / الف شماره : 1652 /20 ه
روز 21 /5 /45 ساعت 1130 جلسه
هفتگی منزل آقای عمیدی نوری با حضور
آقایان ملک محمدی.
دکتر انصاری.
دکتر
ابوالقاسم مشیری.
غلامرضا نوری و پسران
عمیدی نوری تشکیل گردید.
ابتدا آقای
عمیدی نوری ضمن سخنان خود اظهار داشت
هویدا مرد بی حال و عوام فریبی است که نظیر
ندارد ناطق اضافه نمود این صفتها باید در
شخص باشد تا به این مقامات برسد والا اینها با
قوام السلطنه ها قابل قیاس نیستند.
قوام السلطنه2 اجازه نمی داد وزیری با شاه تماس بگیرد می گفت من رئیس دولت هستم باید
مطالب به وسیله من به عرض شاه برسد.
نامبرده اضافه نمود روزی من و مرحوم احمد ملکی
مدیر روزنامه ستاره و حسین فاطمی3 مدیر روزنامه باختر به دفتر قوام السلطنه رفته بودیم که
تلفن زنگ زد و قوام السلطنه با شخصی شروع به صحبت کرد که از صحبتشان متوجه شدیم
شاهنشاه از آن طرف با ایشان صحبت می کنند ضمن صحبت قوام السلطنه می گفت من استعفا
نمی دهم و اجازه بفرمائید مملکت را امن و امان نموده تحویل دهم و از طرف دیگر من عمر خود
را کرده ام و در کابینه[ای ]بوده ام که پدر بزرگوارتان وزیر بوده اند ولی اعلیحضرت جوان هستند
اگر انقلابی شود شما باید نگران باشید نه من که عمر خود را کرده ام.
آقای نوری اظهار داشت
عقل هویدا به دست آقای شهبازی است که زنش در اختیار نخست وزیر است آن وقت با این
وضع مملکت اصلاح می شود و یا اینها می خواهند مملکت را اصلاح کنند؟
آقای عمیدی نوری گفتند انسان نباید در کارها مغرور شود اگر روزی کاری به او دادند و مورد
لطف و مرحمت قرار گرفت نباید خود را گم کند و به سرنوشت نفیسی شهردار گرفتار شود.
رونوشت برابر اصل است نسخه اصل در پرونده دکتر ابوالحسن عمیدی نوری ع ـ م ـ 111 می باشد.
روزی پرونده دولت آقای هویدا
بایگانی شود.
د ـ 465
10 /6 /45
رئیس بخش 322 ـ کامیار
توضیحات سند:
1ـ ابوالحسن عمیدی نوری مازندرانی فرزند محمدرضا عمید الشعرا به سال 1282ش در تهران چشم به جهان گشود.
تحصیلات ابتدائی را در دبیرستان دارالفنون گذراند و از دانشکده حقوق لیسانس گرفت.
چند ماهی به دعوت داور،
دادیار دادسرای استان تهران شد.
خدمات مطبوعاتی را از سال 1301ش شروع کرد.
و با روزنامه های «ستاره ایران»،
«کار»، «وطن» همکاری داشت چندی نیز سردبیر «ستاره ایران» و «توفان» بود.
در سال 1320ش مدتی نیز سردبیری
روزنامه «ستاره» را به عهده گرفت و در سال 1321ش روزنامه «داد» را منتشر ساخت که تا سال 1340 ش ادامه یافت
عمیدی نوری در شهریور 1332ش در کابینه سرلشگر زاهدی به سمت معاونت نخست وزیر و سرپرستی اداره کل
تبلیغات منصوب گردید.
در دوره های هجدهم و نوزدهم انتخابات مجلس شورای ملی از بابل به مجلس راه یافت.
از
جمله آثار او: آذربایجان دمکرات، تخت جمشید، جرم و مجازات می باشد.
2ـ احمد قوام فرزند میرزا ابراهیم خان معتمدالسلطنه و خواهرزاده میرزا علی خان امین الدوله، در سال 1312 ق مدتی
جزء پیش خدمت های ناصرالدین شاه بود و در سال 1314 که امین الدوله به حکومت آذربایجان منصوب شد، ریاست
دفتر خود را به او واگذار کرد.
در دوران صدارت امین الدوله، منشی حضور صدراعظم شد (1315 ق) و در دوران صدارت
عبدالمجید عین الدوله (24 ـ 1321 ق) لقب دبیر حضور گرفت.
در دوران تصدی میرزا تقی خان مجدالدوله بر وزارت
داخله که وزارت رسایل نیز در اختیار آن بود، احمد قوام به سمت وزیر رسایل تعیین شد و به مناسبت شغلش ملقب به
وزیر حضور شد (1324 ق).
در اوایل انقلاب مشروطیت قوام السلطنه لقب گرفت و از همین زمان مراحل ترقّی خود را
طی کرد.
پس از فتح تهران (1327 ق) با حمایت حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری معاون وزارت کشور شد و در
1328 ق به معاونت وزارت جنگ رسید.
در کابینه مستوفی الممالک (1328 ق) با به عهده گرفتن وزارت جنگ برای
اولین بار وزارت یافت.
در سال 1329 قمری در کابینه سپهدار، وزیر عدلیه شد و در کابینه صمصام السلطنه بختیاری به
وزارت داخله رسید (1329).
در سال 1331 در کابینه محمد علی خان علاءالسلطنه وزارت مالیه را برعهده گرفت و در
کابینه عین الدوله (1336 ق) وزارت داخله را برعهده داشت (1299)
در سال های 1337 تا 1339 ق والی خراسان بود و پس از کودتای اسفند 1299 شمسی که سید ضیاءالدین طباطبایی به
نخست وزیری رسید بنا بر کینه قدیمی از احمد قوام، به کلنل پسیان رییس ژاندارمری خراسان دستور داد که وی را
دستگیر و تحت الحفظ به تهران فرستد.
در تهران مدتی در زندان بود که فرمان نخست وزیری او صادر شد (14 خرداد
1300 ش) اما پس از چهار ماه مشیرالدوله برجای او نشست.
در خرداد 1301 دوباره نخست وزیری را برعهده گرفت که این
کابینه او نیز 8 ماه دوام آورد.
در سال 1302 شمسی رضاخان سردار سپه (که وزیر جنگ کابینه مشیرالدوله بود) به بهانه
توطئه قوام برای کشتن او، وی را برای مدتی دستگیر کرد.
او پس از آزادی به اروپا رفت و تا سال 1307 ش در آن جا بود.
پس از بازگشت تا شهریور 1320 و عزل رضاخان، از سیاست کناره گرفت.
پس از شهریور سال 1320، احمد قوام سه دوره:
«مرداد 1321، بهمن 1324 و تیرماه 1331» نخست وزیری کشور را عهده دار بود.
احمد قوام یکی از آخرین پرورش یافتگان مکتب سنتی سیاست ایران است.
وی خط زیبایی داشت که از علی خان
امین الدوله آموخته بود و فرمان مشروطیت و مناجات نامه حضرت علی (ع) را به آن خط نوشت.
سرپرستی و حمایت
علی خان امین الدوله و مجدالملک سینکی در پرورش و ترقی احمد قوام و برادرش حسن وثوق الدوله نقش به سزایی
داشت.
تشکیل قوای ژاندارمری در دوران وزارت داخله او بود، طرح بودجه بندی کشور برای نخستین بار در زمان
نخست وزیری وی به مجلس ارائه و تصویب شد که دکتر محمد مصدق وزیر مالیه وی در آن نقشی به سزا داشت.
در
سیاست خارجی استفاده از نیروی سوم را در نظر داشت که همین امر موجب دعوت از مستشاران آمریکایی برای
سازماندهی مالیه در نظام بود.
مهمترین کار وی در حل بحران های داخلی و خارجی را باید مسأله خروج نیروهای شوروی از ایران دانست که با
بهره برداری از شرایط جهانی و جلب حمایت آمریکا موفق شد تا نیروهای شوروی را به خروج از ایران و قطع حمایت
آنان از حکومت پیشه وری وادار سازد.
قوام در تیر ماه 1331 مجبور به استعفا شد و اموال او مصادره گردید اما در سال
1333 اموال وی بازگردانده شد.
احمد قوام السلطنه در 31 تیرماه 1334 در سن 82 سالگی درگذشت و در مقبره خانوادگی خویش در قم به خاک سپرده
شد.
3ـ سید حسین فاطمی در دهم محرم سال 1296 شمسی در شهر نائین چشم به جهان گشود، پدرش «سید علی محمد»
از روحانیون معروف و مادرش «سیده طوبی» بوده که هر دو نفر از خانواده سادات طباطبائی نائینی به شمار می رفتند.
تحصیلات ابتدائیش را در نائین گذراند و بعد به اصفهان رفت و همراه برادرش سیف پور در کالج انگلیسی آن شهر به
تحصیل پرداخت.
او ضمن تحصیل در دوره متوسطه قدم به عرصه مطبوعات نهاد و نزد برادرش که صاحب امتیاز روزنامه
باختر بود به تهیه و تنظیم مطالب روزنامه کمک کرده و تجربیات لازم را در رشته روزنامه نگاری بدست آورد.
فاطمی آنگاه در سال 1316 عازم تهران شد تا کار روزنامه نگاری را در عرصه و میدان وسیع تری آغاز نماید و در حالی که
بیش از بیست سال از عمرش نگذشته بود، به مدیریت و سردبیری روزنامه «ستاره» که در تهران انتشار می یافت منصوب
گردید.
اما، بعد از مدتی به روزنامه ستاره را انتشار داد به خواهش برادرش روزنامه باختر را که مدیریت آن در اصفهان با
برادرش سیف پور بود در تهران منتشر ساخت.
وی در خیابان لاله زار دفتری را برای این کار اجاره کرد و با یک کادر
تحریریه منظم به کار اداره روزنامه مزبور ادامه داد.
فعالیت و تلاش مداوم حسین فاطمی در نوشتن مقالات تند انقلابی بعد از شهریور 1320 در روزنامه باختر سبب توسعه
معروفیت و محبوبیت روزنامه باختر شد، سرمقالات تند و آتشین او در جامعه جایگاه و مقام خاصی را بدست آورد و
همین امر زمینه مساعدی برای انتشار افراطی ترین روزنامه کشور یعنی روزنامه باختر امروز گردید.
فاطمی از سال 1322 به بعد که رسما وارد مبارزه علیه حکومتهای وقت و از جمله علی سهیلی شده بود بدون بیم و
هراس طی مقالات بسیار تند ماهیت حکومت سهیلی را که وابستگی نزدیک با اربابان انگلیسی خود و از جمله آنتونی
ایدن وزیر خارجه بریتانیا داشت به مردم ایران معرفی کرد.
حسین فاطمی آنگاه برای ادامه تحصیلات به اروپا رفت و مدت سه سال از سال 1323 تا اواسط سال 1327 در پاریس به
تحصیل پرداخت و دکترای حقوق اخذ نمود.
وی از شهر پاریس ضمن تحصیل، مقالات تند و آتشینی که بعضا افشاگرانه بود برای روزنامه «مرد امروز» فرستاد که
خوانندگان و علاقمندانی بسیار داشت.
وی پس از بازگشت به کشور به نهضت ملی پیوست و به مصدق و یارانش کمک
نمود.
دکتر فاطمی هر کس را که مخالف مصدق بود با تندترین واژه ها و اهانت بارترین کلمات مورد تهاجم قرار می داد و
افراطی ترین روزنامه را اداره می کرد بطوری که بسیاری از حامیان سابق مصدق اعم از روحانی و غیر روحانی از نیش قلم
تند او در امان نماندند و از مصدق رنجیده خاطر شدند و تفرقه فراوانی در میان جامعه ایجاد کرد و زمینه ساز کودتا شد.
دکتر فاطمی نخستین کسی بود که پیشنهاد ملی شدن نفت ایران را در خانه محمود نریمان ارائه کرد و دکتر مصدق بارها
یادآور این قضیه بود واز او در این امر به نیکی یاد می کرد، اگر چه می گفت که سرمقالات فاطمی حتی از یک ارتش
نیرومند بیشتر به پیشرفت مقاصد ما کمک می کند.
دکتر حسین فاطمی بخاطر همین تندرویهای افراطی، صدمات و ضربات هولناکی را متحمل گردید، یک بار به هنگام
تشییع جنازه و به خاک سپاری محمد مسعود مدیر مرد امروز مورد حمله فدائیان اسلام قرار گرفت چرا که او در توجیه
سرکوب فدائیان اسلام مقالات بسیار اهانت باری نوشته بود.
که گلوله او را از پای در نیاورد و مدتی او را در بیمارستان
بستری گردانید.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 وی مدتی مخفی بود ولی بر اثر خیانت ولو رفتن مخفی گاهش دستگیر و
در شهربانی از طرف حکومت کودتا مورد تعرض قرار گرفت و پس از آن، در حال بیماری در دادگاه نظامی محاکمه و در
برابر جوخه اعدام قرار گرفت.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 281