تاریخ سند: 12 اسفند 1354
درباره: احسان نراقی
متن سند:
تاریخ:12 /12 /1354
درباره: احسان نراقی
نامبرده از نظر صحت عمل و درستی مدیریت و شایستگی خوب. حسن شهرت دارد. فردی مؤدب و مردمدار و فعال و علاقمند به کار و خوب تحصیل کرده است.
توضیحات سند:
1. فرشته هاشمینژاد: در سال 1325ش در تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند راه آهن بود و به همین دلیل دوران کودکی را در شهرهای اراک و قزوین گذراند و سپس به تهران آمد. در تهران در رشته ادبی دیپلم گرفت و در سال 1340ش در رشته فلسفه وارد دانشگاه تهران شد. سال 1343ش، لیسانس گرفت و در سال 1345ش، در رشته علوم اجتماعی ادامه تحصیل داد و همزمان نیز به عنوان مأمور امور اجتماعی در بیمارستان فیروزآبادی شهرری فعالیت کرد. پس از دریافت فوق لیسانس در دایره مطالعات پرسنلی در اداره کارگزینی بانک مرکزی مشغول به فعالیت شد و در مدت یازده سال، در مشاغل و مناصب دیگری چون ریاست دایره استخدام نیز فعالیت نمود و سپس در سال 1356ش، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دانشگاه پرینستون، در رشته تاریخ مشغول به تحصیل شد که به دلیل مشکلات مالی امکان ادامهی آن را نیافت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و در اداره بازرسی به فعالیت شغلی خود ادامه داد. 16 سال نیز در اداره بازرسی کار کرد و سپس بازنشست شد.
2. سیروس رشادت: فرزند بهرام، در سال 1297ش در رشت به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، به هنرسرایعالی رفت و مدرک مهندسی شیمی گرفت. در سال 1341ش، که در کارخانه سیمان تهران اشتغال داشت، برای عضویت در حزب سوسیالیست ملی ایران دعوت شد، که برگهی عضویت آن را امضاء نمود.
سیروس رشادت، که دارای سابقهی عضویت در تشکیلات فراماسونری هم بود و در وزارت اقتصاد و سازمان برنامه نیز سابقهی فعالیت داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مردادماه سال 1359ش، به علت ارتباط با بیگانگان دستگیر و حدود شش ماه در بازداشت بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
3. حزب رستاخیز: در اسفندماه سال 1353ش، به دستور محمدرضا پهلوی تشکیل شد و تشکلهایی چون: حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست و حزب ایرانیان در آن ادغام شدند و پس از چندی، عضویت در این حزب، برای همهی مردم ایران اجباری اعلام شد. محمدرضاپهلوی در سخنانی که بیشتر شبیه به گفته مجانین بود، به این مناسبت گفت: «هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد، از ایران بیرون رود. اگر نخواستند بیرون بروند، جایشان زندان است.»
اولین دبیرکل این حزب، امیرعباس هویدا بود که پس از چندی، جای خود را به جمشید آموزگار داد. در سال 1355، محمد باهری جانشین آموزگار شد و در مرداد سال 1356ش، دوباره این صندلی را به جمشید آموزگار داد و چند روزی هم در سال 1357، جواد سعید به عنوان دبیرکل این حزب برگزیده شد، که به زودی مجبور به استعفاء گردید.
اولین واکنش مخالفت با این دیکتاتوری، 10 روز پس از تشکیل حزب رستاخیز، توسط امام خمینی(ره) صورت گرفت که طی استفتائی، عضویت در آن را حرام اعلام نمود: « نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به استیصال مسلمین است...»
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 385