تبعید مجاهدی از قزوین حجهالاسلام حاج هادی باریکبین
متن سند:
تبعید مجاهدی از قزوین حجهالاسلام حاج هادی باریکبین
الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان قالوا ربنا الله (سوره حج / آیه 4)
«آنان که از شهرشان بیرون رانده شدند هیچ تقصیری نداشتند جز اینکه گفتند پروردگار ما الله است.»
بار دیگر نور حقیقت با تابش خود پردهها را درید و چهره کریه خونخواران رژیم نمایانتر شد چهرهای که گرچه سالهاست با ایجاد ترس و وحشت هر تنفسی را برای این ملت حرام کرده لیکن حتی در همین سالها هم نتوانسته زبونی و عجز خویش را نه در داخل و نه در خارج کشور از دیدهها پنهان کند. به خصوص در مورد مردم بیدار و محروم داخل ایران که سالهاست در زیر شکنجههای حکمرانان جلاد خود با بدترین وضعیت اجتماعی تلخترین نفسها را کشیده و طعم شیرین آزادی را در درون تاریکی سلول زندان و در تلخی اسارت زنجیر چشیده است.
ملت بیدار و محروم ایران گرچه سالها تحمل کرده و طی همین سالها شلاق را با سکوت پاسخ داده است اما این را هم نشان داده که اگر سکوت را بشکند بنیاد کفر را از هم خواهد گسیخت و پایههای کاخ یزید را به لرزه درخواهد آورد و قدرتها را در خود خفه میکند و اینک ..... 1دیگر سکوت شکسته است.
در یک سال گذشته مردم ایران شاهد دلاوریها و مجاهدتهای ملت بیدار خویش و به خصوص روحانیت مبارز و مجاهد بوده است. رژیم خودکامه از شهید کردن مجاهدان راستین .....2 و زندانی کردن عالمانی چون آیتالله طالقانی3 و آیتالله منتظری برای استقرار حکومت طاغوتی خود از هیچ جنایتی دریغ نکرده است و باز هم دمل چرکین رژیم از خون مجاهدان و مردم آگاه سیر نشده و فرزند دلاور بزرگ مرد عالم انسانیت، مجسمه تقوا و آزادی و پرچمدار روحانیت شیعه حاج سیدمصطفی خمینی را به شهادت رسانید4 که این خبر قلبها را در قفسه سینهها محبوس نمود و عکسالعمل مردم برای رژیم غیرقابل تحمل بود و در ننگیننامههای خود به فحاشی علیه مرجع عالیقدر عالم تشیع نایبالامام آیتالله العظمی خمینی پرداخت.5
به دنبال این بازی رژیم مردم آگاه شهرستان مذهبی قم که یک بار در 15 خرداد 42 شهامت و شجاعت خود را نشان داده بودند بار دیگر در 19 دی ماه 56 به پا خاسته از مرجع خویش در مقابل روزنامهها دفاع نمودند. این فداکاری و دفاع همچنان ادامه پیدا کرده و شهیدانی را بر صفحه تاریخ نقش بسته است بعد از قم رژیم جنایتکار ....6 در شهرهای تبریز و بعد از آن یزد، جهرم، اهواز و اصفهان و سپس باز هم در شهرهای قم و تبریز از خون فرزندان پاک مردم آشامیده است.
شهرستان قزوین نیز که مردمی پرشور و متدین به مذهب شیعه دارد در این روزها ساکت ننشسته و همگام با دیگر شهرها در سوگ همکیشانش به عزاداری نشست و به رهبری علمای حوزه علمیه در روز سهشنبه 19 اردبیهشت مجلس سوگواری به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای یزد، جهرم، اهواز و اصفهان ترتیب داد 7 بعد از این مجلس ترحیم دستگاه خائن یکی از برجستهترین روحانیون قزوین یعنی حجهالاسلام آقای«هادی باریکبین» را در روز شنبه به "سردشت آذربایجان غربی" منطقه دورافتاده و بدآب و هوایی تبعید نمود. آقای باریکبین متولد سال 139 هجری شمسی است و از محضر علمایی چون حضرت "آیتاله العظمی خمینی" و "آیتاله منتظری" کسب فیض نمودهاند و از سال 1343 در شهر قزوین اقامت گزیده و از علم خویش مردم را بهرهمند نمودند و مردم قزوین شاهد شهید شدن "حجهالاسلام انصاری قزوینی8" زیر شکنجه مزدوران ساواک و تبعید شدن علمایی چون "ربانی املشی9 "، "ربانی شیرازی"، "سیدعلی خامنهای1"، "علی تهرانی11"، "سیدعلی شالی موسوی"، "محمدعلی گرامی12" و ..... بودهاند و بدون شک مردم بیدار و آزاده قزوین آرام نمینشینند و همراه با همه مردم ایران برای آزادی کشور از دست رژیم طاغوتی و ضداسلامی و ضدقرآنی تا آخرین قطره خون خود مبارزه خواهند کرد.
"از طرف مسلمانان قزوین"
اخوانالمجاهدین قم از نجف ش 58 ک 4 ت 13
ایران قم حضرت آیتالله آقای شریعتمداری دامت برکاته
هجوم اشرار عمال اجانب به منزل جنابعالی و قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تأسف است. قطع ید ایادی اشرار و اجانب را خواستارم از سلامتی خودتان مطلعم فرمایید والسلام علیکم خمینی نجف
حضرت آیتالله آقای خمینی دامت برکاته
با ابلاغ سلام تلگراف عالی واصل و موجب تشکر و امتنان است جریانات اخیر منزل اینجانب به قراریست که مستحضر شدهاید حقیر کسالتی داشتم که تا حدودی تخفیف یافته است والسلام علیکم و رحمهالله سیدکاظم شریعتمداری
توضیحات سند:
1. نقطهچین در متن اعلامیه است.
2. نقطهچین در متن اعلامیه است.
3. آیتالله سیدمحمود طالقانی در سال 1289 ﻫ ش دیده به جهان گشود. وی در خانوادهای اهل علم و فضیلت و دارای روحیات انقلابی و ضدظلم رشد نمود و برای نخستین بار در محضر پدرش مرحوم آیتالله سیدابوالحسن آغاز به یادگیری مفاهیم اسلامی درس تقوا کرد. پدر وی را به لحاظ تقوا سرآمد پرهیزکاران یاد میکنند. آیتالله طالقانی در زمان طلبگی آشنایی فراوانی با امام خمینی داشت و روابط متقابل آن دو بسیار بود. مرحوم طالقانی دروس حوزوی را در محضر آیات عظام و اساتید به پایان رساند و از آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد گرفت. پس از پایان تحصیل به تهران بازگشت. در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. تبلیغ، تشکیل جلسات مذهبی، مبارزه با رضاخان باعث شد که در سال 1318 دستگیر گردید. پس از شهریور 1320 و شکست استبداد فعالیتهای خود را گسترش داد. در جریان نهضت ملی نفت از فعالان بود. پس از کودتای آمریکائی 28 مرداد 1332، دستگیر و به دلیل مخفی نمودن شهید سیدمجتبی نواب صفوی در خانهاش مدتی زندان بود. در کنگره جهانی «شعوب المسلمین» در کراچی شرکت نمود. در کنگره اسلامی قدس که سالی یک بار تشکیل میگردید دو بار مقام ریاست هیئت نمایندگی ایران را داشت. از سوی مرحوم آیتالله العظمی بروجردی حامل پیامی برای «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر شد. با آغاز نهضت امام خمینی از فعالان صحنهی سیاست و تبلیغ بود. در سال 1341 دستگیر و پس از اندکی آزاد شد. سپس در جریان نهضت 15 خرداد بار دیگر به زندان محکوم گردید. در سال 1346 آزاد و در سال 1350 دستگیر و مدت سه سال به زابل و 18 ماه به بافت کرمان تبعید شد. در سال 1352 مجدداً دستگیر و به 10 سال زندان محکوم و با اوجگیری نهضت آزادی از بند آزاد شد. آیتالله طالقانی از بدو آزادی خود بار دیگر وارد صحنهی سیاست شد و با انتشار اعلامیه ددمنشی رژیم سفاک پهلوی را محکوم نمود. با تأسیس شورای انقلاب به ریاست آن تعیین و در سال 1358 از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران معین شد. در 19 شهریور 1358 در اثر سکته قلبی دارفانی را وداع گفت. آیتالله طالقانی که مقام والائی چون حضرت ابوذر داشت و علیه ستمگران و چپاولگران مبارزه مینمود، در برابر دشمنان چون مالک اشتر مجری عدالت و مدافع ولایت بودند. آیتالله طالقانی علیرغم زندانها - تبعیدهای مکرر چندین اثر جاودان منتشر کردند:
1ـ حاشیه بر تنبیهالامه مرحوم آیتالله میرزا محمدحسین نائینی 2ـ تفسیر پرتوی از قرآن 6 جلد 3ـ تفسیر نهجالبلاغه 2 جلد 4ـ با قرآن در صحنه 1 جلد 5 ـ آینده بشریت از نظر مکتب ما 6ـ سفرنامه حج 7ـ اسلام و مالکیت 8 ـ جهاد و شهادت 9ـ وحدت 10ـ آزادی 11ـ توحید 12ـ ترجمه جلد اول امام علی (ع)
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک: آیتالله سیدمحمود طالقانی،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
4. شهادت آقا مصطفی: آیتالله سیدمصطفی خمینی در نیمه شب یکشنبه اول آبان به شکل مرموزی به شهادت رسید. شهادت ایشان تأثیر زیادی در روند انقلاب اسلامی داشت. از جمله میتوان موارد زیر را نام برد:
1ـ برگزاری مراسم بزرگداشت در سراسر کشور 2ـ مطرح شدن مجدد نام امام و به صحنه آمدن مردم 3ـ پذیرفتن رهبری امام(ره) از سوی ملت 4ـ ایجاد اتحاد و یگانگی میان اقشار مختلف مردم.
5. به مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه اشاره دارد.
6. نقطهچین در متن اعلامیه وجود دارد.
7. ر.ک: روزشمار استان قزوین، جلد 3، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393.
8. حجتالاسلام نصرتالله انصارى قزوینى، فرزند علیاصغر در سال 1320 ﻫ ش در قریه عصمتآباد از توابع بوئین زهرا متولد شد. خواندن و نوشتن را در همان روستا آموخت و سپس در مدرسه سردارین و صالحیه قزوین مشغول به تحصیل شد. پس از آن به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد و نزد حضرات آیات طباطبایى، مشکینى و منتظرى درس خواند. وى همزمان با فراگیرى علوم دینى، مبارزات خود را علیه رژیم نیز ادامه مىداد. او که در قم از مؤسسین بانک تعاون اسلامى بود، پس از عزیمت حضرت امام(ره) از تهران به نجف، به نمایندگى ایشان در بانک تعاون اسلامى شهرستان قم برگزیده شد. در تاریخ 18 اسفند 1354 مأمورین ساواک به مؤسسه تعاون اسلامى یورش برده و وى را دستگیر کردند و پس از پنج ماه، در سال 1355 او را به شهادت رساندند. به دنبال این حادثه، ساواک به بستگانش اطلاع داد که انصارى خودکشى کرده است. علیرغم مراجعات مکرر به ساواک، جنازه را تحویل ندادند و حتى نشانى محل دفن را هم پنهان داشتند. پس از پیروزى انقلاب اسلامى، مشخصات و محل دفن این شهید شناسایى شد.
9. آیتالله محمدمهدى ربانى املشى، فرزند ابوالمکارم در سال 1313 ﻫ ش در قم متولد شد. 5 ساله بود که پا به مکتب گذاشت و پس از دو سال به مدرسه ابتدایى رفت. پس از پایان تحصیلات ابتدایى، وارد حوزه علمیه شد و به مدت 25 سال از محضر آیات عظام بروجردى، منتظرى، محقق داماد، حائرى و امام خمینى(ره) بهره برد. وى فعالیتهاى سیاسى خود را در حوزه علمیه قم آغاز نمود و در جریان نهضت انقلابى امام خمینی(ره) در سال 42 به یارى ایشان پرداخت. به علت همین فعالیتهاى سیاسى چند بار راهى زندان و 2 بار به مدت 6 سال تبعید گشت تا اینکه در زمان اوجگیرى انقلاب، از تبعید و زندان آزاد شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى در سمتهایى همچون نمایندگى مجلس خبرگان قانون اساسى از استان گیلان، ریاست شعبه اول دادگاه عالى، عضویت در ستاد انقلاب فرهنگى، عضویت در شوراى عالى قضائى، دادستانى کل کشور، عضویت در شوراى نگهبان، عضویت در مجلس خبرگان رهبرى از استان خراسان و عضویت در هیأت رئیسه این مجلس، نائب رئیس مجلس شوراى اسلامى در دوره دوم، عضویت در شوراى داورى، شوراى مرکزى و شوراى فقهاى حزب جمهورى اسلامى فعالیت داشت. آیتالله محمدمهدى ربانى املشى در 17 تیرماه سال 1364 در سن 51 سالگى دارفانى را وداع گفت و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) آرمید.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیست و یکم، آیتالله محمدمهدی ربانی املشی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380
10. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 1318 ﻫ ش در مشهد به دنیا آمد. پدرش آیتالله سیدجواد حسینی خامنهای از روحانیان معروف مشهد و مادر ایشان نیز دختر یکی از روحانیون سرشناس مشهد بود. سیدعلی خامنهای از چهارسالگی به مکتب رفت و به فراگیری قرآن پرداخت. سپس وارد مدرسهای به نام «دارالتعلیم دیانتی» شد. ابتدا جامعالمقدمات آموخت. وی به راهنمایی و تشویق پدر دوره سطح را در حوزه علمیه مشهد خواند و در 18 سالگی درس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. تا سال 1336 به تحصیلات خود در رشته فقه، اصول و فلسفه اسلامی در مشهد ادامه داد و در این سال به عتبات عالیات مشرف شد، وی که میل داشت در نجف بماند، به سبب مخالفت پدر بعد از مدت کوتاهی به مشهد بازگشت. در سال 1337 با اجازه پدر به قم رفت و تا سال 1343 که به مشهد بازگشت در این شهر ماند. آیات عظام شیخ هاشم قزوینی، میلانی، شاهرودی، حکیم، خویی، زنجانی، بروجردی و شیخ مرتضی حائری از جمله استادان ایشان در حوزههای علمیه مشهد، نجف و قم بودند.
آیتالله خامنهای از سال 1341 که مبارزات روحانیت به رهبری حضرت امام(ره) اوج گرفت، فعالانه وارد مبارزه شد. نخستین مأموریت ویژه ایشان بردن پیام حضرت امام(ره) برای آیتالله میلانی و علمای خراسان درباره برنامه درگیری محرم 1342 بود. مقارن روزهای پرحادثه 10 و 12 محرم 1383ق/ 15 خرداد 1342 در بیرجند دستگیر و به مشهد اعزام و در بازداشتگاه لشکر مشهد زندانی شد. پس از آزادی به قم رفت و در بهمن همان سال به زاهدان رفت، اما مجدداً دستگیر و به تهران اعزام و در قزلقلعه زندانی گردید. در فاصله 1343 تا 1346 مبادرت به طرح مباحث پایهای عقیدتی و سیاسی در سطح حوزه و دانشگاه و به تدریج در سطح کلی جامعه در مشهد کرد و جلسات درس تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان شلوغ بود و ادامه همین فعالیتها منجر به بازداشتهای متوالی ایشان در سالهای 1346 تا 1349 شد. در سال 1350 برای پنجمین بار به زندان افتاد. پس از آزادی دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی عقیدتی و سیاسی ایشان گسترش یافت. در فاصله سالهای 1350 تا 1353 با کوشش و مجاهدت آیتالله خامنهای سه مسجد کرامت، امام حسن(ع) و میرزا جعفر کانون فعالیتهای اسلامی و مبارزات پایهای در مشهد بود و به رغم یورشهای ساواک به این کانونها و دستگیری شرکتکنندگان و کارگردانان جلسات این کانونها، همچنان مقاومت ادامه یافت و بالاخره مأموران رژیم در دی ماه 1353 ناگزیر شبانه به منزل آیتالله خامنهای ریختند و ایشان را بازداشت و به تهران اعزام کردند و مدتها در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری با سختترین شرایط توأم با بازجوییهای دشوار نگهداشته شد. در پاییز 1354 آزاد و دوباره به مشهد مراجعت کرد. در سال 1356 به همراه جمعی از روحانیان تهران و قم طرح ایجاد جامعه روحانیت مبارز را ارائه دادند. اواخر همین سال مجدداً دستگیر و برای مدت سه سال به ایرانشهر تبعید شد. اواسط سال بعد با اوجگیری مبارزات عمومی از تبعیدگاه خود به مشهد بازگشت و در صف مقدم مبارزه قرار گرفت. اواخر دی 1357 به فرمان امام(ره) به عضویت شورای انقلاب منصوب شد. مسئولیتهای ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از : عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، معاونت وزارت دفاع و نمایندگی شورای انقلاب در آن وزارتخانه، سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو شورای انقلاب، امامت جمعه تهران، نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، رئیس شورای عالی دفاع، نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره اول، عضو شورای مرکزی ائمه جمعه کشور، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران و دو دوره ریاست جمهوری ایران. آیتالله خامنهای پس از ارتحال امام(ره) با رأی قاطع مجلس خبرگان به عنوان رهبری انقلاب اسلامی منصوب شد.
11. شیخ على مرادخانی ارنگه معروف به «تهرانی» فرزند عزتالله در سال 1302 ش در روستای ارنگه در استان تهران و در یک خانوادهی مذهبی به دنیا آمد. وی پس از فرا گرفتن تحصیلات ابتدایی با تشویق پدر به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی به تحصیل دروس خارج فقه و اصول از محضر آیات عظام بروجردی و امام پرداخت. پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال 1340 از طرف امام خمینی جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرمآباد گردید.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی فعالیتهای ضد حکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. به همین علت چند مرتبه دستگیر و روانهی زندان شد و یک مرتبه نیز به سیرجان تبعید گردید. با ادامهی فعالیت در سیرجان طبق حکم کمیسیون اجتماعی در تاریخ 4 /2 /1357 به تبعید در سقز کردستان محکوم شد و در آنجا تحت کنترل مأموران ساواک قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم خراسان به نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و عضو گروه هفتم (اقتصادی و امور مالی) بود. شیخ علی تهرانی در سال 1358 خواستار محاکمهی علنی عباس امیر انتظام شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیر انتظام نمود. در ادامهی انتقادات خود، عملکرد و سیاستهای شورای انقلاب را سر در گم دانست و خواستار تشکیل دولت مستقل در کشور گردید. به همین منظور با انتقاد از رهبر انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانهی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود. دشمنی وی با مسئولین نظام وقتی به اوج رسید که آیتالله خامنهای از سوی امام خمینی به عنوان امام جمعهی تهران منصوب شد. وی این اقدام امام را برنتافت و حملات شدیداللحنی را علیه شهید بهشتی و آیتالله خامنهای آغاز کرد. شیخ علی آقای تهرانی به دلیل بیماری خود بزرگبینی، خود را برای همهی امور شایسته میدید و دیگران را فاقد شایستگی میشمرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مواضع مخالف جمهوری اسلامی را اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانیهای غیر مسئولانهی خود به تضعیف شخصیتهای انقلابی پرداخت. او ابتدا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را ناآگاه به مسائل اسلامی میدانست و سپس به صورت غیرمنتظره به حمایت از آنان میپرداخت. در اقدامی دیگر طی نامهای سرگشاده به آیتالله خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین خلق حمایت کرد. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیتهای لازم برای تصدی مسئولیتهای کشوری و دینی اعلام کرد. در نتیجه در همین سال او با انشار اعلامیهای به حزب جمهوری اسلامی حمله کرد. در ادامهی این فعالیتها به اتهام حرکتهای ضد انقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مشهد دستگیر و چند ماه بعد آزاد شد. در سال 1363 از مشهد خارج شد و خود را به عراق رساند و به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم عراق، تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولین این نظام را شروع کرد. شیخ علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد در رفاه کامل به سر میبرد.
شیخ علی تهرانی به مدت پنج سال در عراق سکونت داشت و پس از پذیرش قطعنامهی 598 سازمان ملل متحد از سوی ایران و برقراری آتشبس، از عراق اخراج شد و دادگاه ویژه وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی، تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد، اما با توجه به اینکه شخصاً خود را تسلیم نیروهای نظامی ایران کرده بود با تخفیف به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد.
12. آیتالله محمدعلی گرامی در مهر ماه 1317 هـ ش در شهر قم به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسهی باقریه گذراند، ولی ضمن تحصیل سیکل اول به تحصیلات حوزوی روی آورد. دروس سطح را در نزد اساتیدی همچون آیات: مجاهدی، حاج آقا حسین جزایری، سید محمدباقر سلطانی طباطبایی، منتظری و مشکینی فرا گرفت و در سالهای 1335-1336 در دروس خارج فقه آیتالله بروجردی و امام خمینی حاضر شد. وی از محضر آیات: شیخ مرتضی حائری یزدی، میرزا هاشم آملی، گلپایگانی، اراکی، محقق داماد و شریعتمداری درس خارج فقه و اصول آموخت. آیتالله گرامی هم زمان با تحصیل، به تدریس سطح برای طلاب مبتدی پرداخت و دروسی چون مغنی و سیوطی و حاشیهی ملا عبدالله در منطق را تدریس کرد.
با شروع نهضت امام خمینی(ره) قدم در سیر مبارزه نهاد. از جمله طلابی بود که پس از دستگیری اعضای هیئتهای موتلفهی اسلامی به پیشنهاد آیتالله ربانی شیرازی در بیت آیتالله مرعشی نجفی متحصن شدند. هم زمان با این تحصن در منازل آیات گلپایگانی و شریعتمداری تحصن طلاب دیگر صورت گرفته بود. با به هم خوردن تحصن طلاب در منزل علما، آنان به سوی بیت آیتالله مرعشی نجفی راهپیمایی کرده و به پیشنهاد محمد منتظری، گرامی در آنجا به ایراد سخنرانی پرداخت. پس از آن وی چند روز مخفی شد تا اینکه توسط ساواک دستگیر گردید. سپس در اوایل سال 1344 به جرم امضای اعلامیههای ضد رژیم و سخنرانی، به حکم کمیسیون امنیت به چهار ماه تبعید در گنبد کاووس محکوم شد. آیتالله گرامی پس از بازگشت از تبعید، ارتباط خود را با مراجع قم حفظ کرد و برای تحریض آنان به اعتراض علیه اقدامات رژیم تلاش میکرد. این اقدامات موجب شد که آیتالله گرامی توسط ساواک دستگیر و به زندان قزل قلعه منتقل شد. وی پس از مدتی از زندان آزاد شد ولی یک سالی نگذشته بود که به دلیل ارتباط با گروههای مسلح از جمله سازمان مجاهدین خلق تحت تعقیب قرار گرفت؛ از همین رو مدتی مخفیانه زندگی کرد، اما سرانجام این وضعیت را تاب نیاورده و سخنرانی ماه رمضان در مسجد همت را بر عهده گرفت که در دومین روز سخنرانی دستگیر و به کمیتهی مشترک ضد خرابکاری ری منتقل شد. از مهر ماه 52 تا دی ماه آن سال را در آنجا محبوس و تحت شکنجه بود. سپس به زندان قصر منتقل شد و یک ماه بعد از آن در دادسرای ارتش به جرم ارتباط با گروه خرابکاری و برانداز، تبلیغ برای روحانیت و امام خمینی و تالیف کتاب و صدور بیانیه در رد رژیم، محاکمه و به دو سال زندان محکوم شد. ایشان سرانجام در دی ماه 1355 پس از سرکوب قیام مردم قم اعلامیهای تند علیه رژیم منتشر ساخت. انتشار این اعلامیه موجب دستگیری و تبعید وی به شوشتر شد که تا رمضان سال 57 به طول انجامید و از آنجا به جیرفت منتقل گردید. وی در مهرماه 57 پس از اتمام دوران تبعید، به قم بازگشت و با ایراد سخنرانی به تلاش در راه انقلاب ادامه داد. وی همچنین از جمله روحانیونی بود که در اعتراض به بسته شدن فرودگاهها برای جلوگیری از ورود امام در مسجد دانشگاه تحصن کردند.
آیتالله گرامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر همّ خود را مصروف تدریس و تالیف کرد. هم اکنون آیتالله گرامی در قم به تدریس و تحقیق مشغول است و انتشار رسالهی توضیحالمسائل و دادن شهریه به طلاب از جمله فعالیتهای حوزوی وی در این سالها است.
منبع:
کتاب
آیتالله هادی باریکبین به روایت اسناد ساواک صفحه 121