صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: محمد حسین شهرت نحوی1 فرزند شیخ ابراهیم معروف به کرمانشاهی متولد 1322 قزوین

تاریخ سند: 4 مرداد 1350


موضوع: محمد حسین شهرت نحوی1 فرزند شیخ ابراهیم معروف به کرمانشاهی متولد 1322 قزوین


متن سند:

شماره: 1638 /23 ﻫ تاریخ:4 /5 /1350
از: ساواک شهرستان قزوین
به: تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم 312
موضوع: محمد حسین شهرت نحوی1 فرزند شیخ ابراهیم معروف به کرمانشاهی متولد 1322 قزوین
در مورخه 2 /4 /50 خبری واصل گردیده بود که نامبرده بالا طلبه در قم ساکن مدرسه نجفی حجره 3 مدت یک هفته می‌باشد به طور موقت به قزوین آمده و در یکی از حجرات مدرسه علوم دینی پیغمبریه اقامت کرده و نواری از سخنرانی خمینی را در اختیار دارد. لذا در تاریخ 26 /4 /50 با کسب مجوز قانونی از حجره محل اقامت یاد شده بازرسی در نتیجه یک دستگاه ضبط صوت همراه با هفت حلقه نوار کاستی و یک جلد کتاب به نام قهرمان توحید نوشته مصطفی زمانی2 و سه قطعه عکس خمینی و یک جلد دفترچه حاوی اشعار مذهبی و یک قطعه شعر در وصف خمینی و یک نسخه اعلامیه چاپی به تاریخ 23 /1 /42 تحت عنوان تلگراف حضرت آیت‌اله خمینی به آقای حکیم کشف که برابر صورتجلسه ضبط گردید. در بازجوئی معموله یاد شده بالا ضمن قبول مالکیت ضبط صوت و نوارهای مربوطه بیان داشت که به منظور فراگیری سبک سخنرانی از نوارها استفاده می‌کند ولی عکس‌های خمینی و دفترچه یادداشت متعلق به مهدی ساولانی طلبه ساکن در حجره مورد بحث است و اعلامیه چاپی و کتاب قهرمان توحید که در بین کتب و اوراق موجود در حجره کشف شده متعلق به وی نمی‌باشد. چون در بررسی که از نوارهای کشف شده انجام شد نواری از سخنرانی خمینی به دست نیامد و نوارها مربوط به اظهارات چند سال قبل فلسفی3 در مسجد حاج سید عزیزاله در مورد استیضاح دولت و سخنرانی شیخ احمد کافی4 می‌باشد لذا پس از گرفتن تعهد و ضامن از مشارالیه در همان روز آزاد گردید. علیهذا با عرض مراتب فوق و این که از یاد شده سابقه‌ای در شهربانی قزوین و این ساواک به دست نیامده مقرر فرمایند نظریه عالی را ابلاغ دارند.ک رئیس سازمان اطلاعات و امنیت شهرستان قزوین. انصاری5
فیش به نام مهدی ساولانی بررسی و ارائه شود.1 /5 /50 فیش بررسی و ارائه شد. 7 /5 /50
سابقه بررسی و ارائه شود. 6 /5 /50 161135 : بایگانی شود 31 /5 /50

توضیحات سند:

1. محمدحسین نحوی، معروف به کرمانشاهی، فرزند شیخ ابراهیم در سال 1322 ﻫ.ش در قزوین به دنیا آمد. وی در پخش نوارهای سخنرانی امام خمینی(ره) و توزیع تصاویر حضرت امام(ره) بین طلاب فعالیت داشت. نحوی اشعاری را در مدح و ثنای امام خمینی(ره) سروده بود که به همراه تعدادی اعلامیه توسط ساواک کشف شد.
وی در سال 1350 به دلیل فعالیت‌های ضد حکومتی و حمایت از امام خمینی(ره) توسط ساواک دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت.
2. حجت‌الاسلام مصطفى زمانى در سال 1313 ﻫ ش در نجف آباد متولد شد. وی در خانواده‌ای مستضعف و متدین پرورش یافت. در کنار کار روزانه، دروس ابتدائی را به پایان رساند. به توصیه مرحوم آیت‌الله شیخ ابراهیم ریاضی و شهید سید مجتبی نواب صفوی به تحصیل در رشته علوم اسلامی روی آورد. پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود، به قم مهاجرت نمود و در محضر حضرات آیات عظام: مشکینی، حسین نوری همدانی، ستوده، اعتمادی و... به تحصیل مشغول و دو سال از محضر مرحوم آیت الله بروجردی کسب فیض نمود. هشت سال در درس حضرت امام خمینی حاضر و بحث مکاسب امام را تقریر نمود.
کار نویسندگی و ترجمه را از دهه 1340 آغاز و در نیمه دوم همان دهه کار نشر را آغاز و مؤسسه پیام اسلام را تأسیس نمود که حاصل آن انتشار بیش از دویست مجلد کتاب در تیراژ بالا بود.
وی در سال 1352 دستگیر و به زندان قزل قلعه روانه شد. حجت الاسلام زمانی در ابتدا با شهید آیت الله مفتح همکاری داشت و پس از انتقال استاد به تهران، خود به صورت مستقل کارش را ادامه داد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر فعالیت خود افزود و در اول اسفند 1369 درگذشت و در کنار حرم حضرت معصومه(س) دفن گردید. از آثار ایشان می‌توان به قصه های قرآن، قصه های کهن، ابراهیم یا بت شکن توحید، کودک نیل یا مرد انقلاب، امام علی پیشوای مسلمین، با ضعف مسلمین دنیا در خطر سقوط، استعمار، به سوی اسلام یا آئین کلیسا، ترجمه نهج‌البلاغه، ترجمه دیوان امام علی(ع) اشاره کرد.
3. حجت‌الاسلام شیخ محمدتقی فلسفی، فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286 ﻫ ش در تهران تولد یافت‌. تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش‌، آقاشیخ محمدعلی کاشانی‌، میرزا مهدی آشتیانی‌، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهره‌مند گردید. وی نخستین بار در سن 16 ـ 15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام‌) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید. او مبارزات خود را از زمان رضا خان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوع‌المنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید. حجۀالاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه می‌کرد و به جمع آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین می‌پرداخت‌. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی‌، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی‌، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، گردید. در پی غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (ره‌) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیت‌الله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوع‌المنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت‌. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر می‌برد، تدریس فن خطابه را برای علاقه‌مندان در زندان آغاز کرد. این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوع‌المنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف‌، محور سخنرانی‌های خود را پیام‌های حضرت امام قرار می‌داد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت می‌پرداخت‌. پس از تبعید امام به ترکیه‌، از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت‌. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت‌، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام‌، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی‌، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه‌، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید.آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقاله‌ای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضع‌گیری‌های بسیار سخت پرداخت‌. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری با شکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (سلام‌الله علیه‌) به وطن‌، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام‌) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران‌، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است‌.» حجۀالاسلام فلسفی صاحب سخنرانی‌های روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیۀ‌الکرسی می‌باشد. ایشان علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیت‌های مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و سرانجام در روز جمعه 27 آذر 1377 در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست‌. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر. ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک‌، حجۀالاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378
4. حجت‌الاسلام شیخ احمد کافى، فرزند میرزا محمد در اول خرداد 1315 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. پدر بزرگش حضرت آیت‌اللّه‌ میرزا احمد کافى امامى از علماى معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد مقدس عزیمت و در آنجا سکنى گزید. مرحوم کافى در شش سالگى وارد دبستان ایمانى مشهد شد و به فراگیرى دروس متداول مشغول شد. پس از آن هم زمان با تحصیل دروس جدید، در نزد پدر بزرگ خود به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت. بخشى از مقدمات را نزد وى خواند و در سال 1327 وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد. از پانزده سالگى در حرم مطهر رضوى حضور مى‌یافت و با صداى گرم خود براى زائران دعاى کمیل مى‌خواند. در سال 1333 به همراه پدر بزرگ خود مرحوم حاج میرزا احمد کافى عازم نجف‌اشرف شد و در مدرسه آیت‌اللّه‌ سیدمحمدکاظم یزدى معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و از محضر آیات عظام: سیدابوالقاسم خویى، سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودى، شهید سید اسداللّه‌ مدنى و حسین راستى کاشانى بهره برد. در سال 1338 به توصیه شهید آیت‌اللّه‌ مدنى به مشهد بازگشت و در اواخر سال 1342 در تهران ساکن شد. اولین سخنرانى سیاسى وى علیه لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى در تاریخ 14 /12 /41 در منزل آیت‌اللّه‌ قمى انجام گرفت که منجر به بازداشت وى شد. در دوم فروردین سال 1342 به علت سخنرانى علیه رژیم شاه تحت تعقیب قرار گرفت و در قیام 15 خرداد 42 جزء وعاظى بود که اعلامیه‌اى در حمایت از امام(ره) صادر و امضا کردند. در تاریخ 4 /11 /43 به مدت چهار ماه و در تاریخ 8 /4 /49 تا 18 /4 /49 نیز بازداشت شد. در سال 1354 به علت سخنرانى حاد علیه رژیم صهیونیستى دستگیر و توسط کمیسیون امنیت اجتماعى به سه سال تبعید به ایلام محکوم شد و در تاریخ 21 /9 /1354 به شهربانى ایلام تحویل داده شد، ولى در ایلام نیز با اقامه نماز جماعت و اقدام به تأسیس کتابخانه و مدرسه علمیه به تلاش خود استمرار داد و به علت این فعالیت‌ها و تلاش آیت‌اللّه‌ سیداحمد خوانسارى و سرازیر شدن مردم به شهرستان ایلام براى دیدار او، ساواک مجبور شد از باقى مدت تبعید وى صرف‌نظر نماید و نامبرده در تاریخ 29 /8 /55 مجدداً به تهران بازگشت. ساواک مرتباً جلسات، مکاتبات و تلفن‌هاى وى را کنترل مى‌کرد و در مواقع حساس او را احضار و تذکرات لازم را به او مى‌داد. نامبرده علاوه بر وعظ و خطابه در فعالیت‌هاى فرهنگى و خدمت‌رسانى به مردم محروم فعالیت گسترده داشت. ساخت مهدیه تهران، تأسیس صندوق قرض‌الحسنه مهدیه، ارائه خدمات درمانى و تأسیس داروخانه مهدیه، تأسیس حوزه علمیه مهدیه، خریدارى مشروب‌فروشى مجاور مهدیه و تبدیل آن به کتابخانه، عیادت از بیماران، احداث درمانگاه در شهرهاى مشهد، گرگان، دهلران، آران کاشان، ساختن بیش از بیست مهدیه در شهرهاى مختلف، تأسیس حوزه علمیه ایلام، ساخت حمام در ایلام، ساوه و دهلران، و... از جمله فعالیت‌هاى ارزشمند او بود. همزمان با تحریم جشن میلاد امام زمان (عج) در سال 57 از سوى امام خمینى (ره) همزمان با تحریم جشن میلاد امام زمان (عج) از سوى امام خمینى(ره)، مرحوم کافى به‌رغم فشار ساواک، حاضر به برگزارى جشن نشد و به عنوان سفر راهى مشهد مقدس گردید که در بین راه، به صورت مشکوک طى یک تصادف در 30 تیر 1357 درگذشت.
حجت الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383
5. عبدالرضا انصارى، فرزند سرهنگ محمد حسین خان در سال 1304 هـ ش، در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان‌هاى فیروز بهرام و البرز انجام داد و پس از اتمام دوره سه ساله دانشکده کشاورزى کرج، لیسانس گرفت. بر اساس اسناد ساواک، وى در سال 1323 به استخدام وزارت اقتصاد درآمد و در سال 1325 معاون اداره کل دفتر وزارت اقتصاد شد. در سال 1326 براى ادامه تحصیل عازم ایالت یوتاى آمریکا و موفق به گذراندن دوره عالى اقتصاد شد. در سال 1331 به ایران مراجعت کرد و ابتدا به سمت معاون ادارى، سپس معاون قسمت اقتصادى و بالاخره معاون مخصوص رئیس کل اصل چهارم «ترومن» شد. در این پست آنچنان اعتماد آمریکایی‌ها را جلب کرد که در فعالیت‌هاى سیاسى (وارن رئیس اصل 4) در زمان حکومت مصدق شرکت کرد. همچنین آمریکایی‌ها هنگام تشکیل صندوق مشترک ایران و آمریکا وى را قائم مقام رئیس ایرانى صندوق مذکور کردند و از آن به بعد با حمایت آنها مشاغل مهم و حساسى را به دست آورد. وى عضو مؤسس حزب ملیون به رهبری دکتر منوچهر اقبالی نیز بود. در سال 1341 ساواک او را مظنون به داشتن همکارى سیاسى با آمریکایی‌ها دانست. در سال 1345 به عنوان عضو شوراى عالى انجمن فارغ‌التحصیلان آمریکا همراه دوستان خود اقدام به متشکل نمودن فارغ‌التحصیلان آمریکا کرد. وى همچنین عضو لژ فراماسونرى اهواز وابسته به سازمان اسکاتلند معرفى شد. در سال 1347 از وزارت کشور برکنار و مشاغلى چون قائم مقامى اشرف پهلوى، سرپرستى سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى و از سال 1351 نیز مدتى قائم مقامى ریاست شوراى مرکزى جشنهاى شاهنشاهى را به عهده داشت. مشاغل مهم دیگر وى عبارت بودند از : وزیر کار در کابینه اقبال (از سال 1338)، مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان (از سال 1339)، استاندارى خوزستان (از سال 43) و وزیر کشور در کابینه دوم هویدا (از مهر 1346 تا شهریور 1352) او عضو حزب ایران نوین، عضو مؤسس گروه ایران نو و عضو حزب رستاخیز نیز بود. در یکى از گزارش‌هاى ساواک درباره خصوصیات اخلاقى او چنین آمده است: «در طول سالهاى متمادى اشتغال وى در مشاغل حساس مختلف، نامه‌هاى ماشین شده بدون امضاى زیادى براى مقامات مختلف مملکتى ارسال شده که در آنها موارد بسیارى از سوء استفاده‌ها و مفاسد اخلاقى وى و همچنین وابستگى نامبرده به آمریکا ذکر شده است. انصارى به همراه اردشیر زاهدى وسایل عیش و عیاشى رئیس اصل 4 ترومن را فراهم مى‌کردند.» با پیروزی انقلاب اسلامی وی به خارج از کشور گریخت و در همانجا خاطرات خود را نیز منتشر کرد.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 1 صفحه 362

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.