تاریخ سند: 19 اردیبهشت 1344
همسر عزیزم، خانمم، سلام بر شما و بر حضرت علیه حاج خانم و خانم سادات و نور چشمان عزیزم ملوک خانم، آقا محمدرضا و علیرضا انشاءالله حال شما خوب است
متن سند:
ایران
تهران
خیابان امیریه - خیابان مختاری - کوچه باغ صفا ۲۲
منزل آقای سید محمد بهشتی
بسمه تعالی
0219
همسر عزیزم، خانمم، سلام بر شما و بر حضرت علیه حاج خانم و خانم سادات و نور چشمان عزیزم ملوک خانم، آقا محمدرضا و علیرضا انشاءالله حال شما خوب است و بچهها هر سه خوب شدهاند. دیروز نامه شما رسید و با این که سه روز پیش برایتان نامه فرستادم یکی دو مطلب داشت که لازم شد باز نامه بنوسم. من حالم بد نیست و انتظار دارم بزودی شما و بچههای عزیز زودتر اینجا بیائید پریروز رفتم فروشگاه و یک مقدار لوازم که مربوط به آمدن شماها بود خریدم. یک تعداد دیگر هم لوازم خرد و ریز هست که گذاردم تا شما که میآیید برویم بخریم. من پیش از نامه شما برای این که زودتر وسائل آمدنتان انشاءالله فراهم شود نامه سرکنسولگری هامبورگ و حواله پول برای گذرنامه و کارهای مقدماتی را فرستادم و خودم بیشتر میخواهم که زود وسایل آمدنتان جور شود. از خبر کسالت عزیزانم ناراحت شدم و انشاء الله با دعای همه و مراقبت کافی حالشان خوب شده است.
در نامه شما چند نکته بود که برایتان توضیح میدهم:
١- پولی را که نوشته بودم خرج کنید پول برنجها بود نه پول اثاث، پول اثاث و هر مقدار پول که از حوالهیی که فرستادهام اضافه آمد خدمت حاج خانم بدهید. البته پول اثاث را هم شما مطالبه نکنید چون ممکن است در تهیه فرشها کم و زیادی پیش بیاید. اگر خود آقای درخشان یا آقای نواب پول را آوردند خدمت حاج خانم تقدیم کنید. به هرحال هر مقدار پول که لازم داشتید بردارید، هر قدر اضافه آمد البته خدمت حاج خانم بدهید تا بعد بقیه پولشان را خودم بفرستم.
۲- راجع به هواپیما، در بلیط مسافرت به اروپا نمینویسد با چه طیارهیی، ولی معمولاً تا مرکز آلمان با طیاره جت میآید و بعد از آنجا تا هامبورگ هم یا با جت یا با چهار موتوره، به هرحال شما نگران این قسمت نباشید و این مطلبی نیست که احتیاج به گفتن داشته باشد.
٣- راجع به اثاثیه، من نوشتم همراه خودتان در طیاره یک کیف دستی سبک باشد ولی اگر بلیط دو نفر داشته باشید. ۴۰ کیلوبار میتوانید با طیاره بیاورید. آنها را بسته بندی کوچک بکنید. در فرودگاه مهرآباد که کاری به کار شما ندارد خود آنهایی که شما را به فرودگاه میرسانند آنها را میآورند تحویل میدهند و میبرند توی انبار طیاره، بعد هم یکسره میآورند هامبورگ؛ اینجا هم خود من در فرودگاه هستم و یکی از رفقا با ماشین خودش میآید که ما را بیاورد آنها را خودمان میآوریم. خلاصه کاری به کار شما ندارد. فقط نوشته بودم اینها را توی بستهها یا کیف کوچک بگذارید که خود من با رفقا بتوانیم بلند کنیم و بیاوریم
۴- راجع به فرودگاه یقین به فرودگاه میآیم. شما قبلاً نامه بنویسید که تقریباً چه روزی قرار است حرکت کنید، بعد هم همان روز حرکتتان آقای جزایری میگویم تلفن کنند به منزل خودمان و اطلاع دهند.
۵- حقوق خانم آقا و طاهره و هر نوع خرج دیگر که دارید اختیار با خود شما است خانم عزیزم، من مخصوصاً نوشتم دو سه نفر از دوستان برای دادن پول به شما مراجعه کنند که از این نظر دچار مشکلی نباشید. آنچه در آن نامه نوشته بودم این بود که انتظار دارم خانمم همسر عزیز من با کمال متانت و بزرگواری و تدبیر کارها را اداره کنند که مایه سرافرازی من و شما هر دو باشد. به هرحال عزیزم شما و نور چشمانم را به خدا میسپارم و انتظار دارم در کمال سلامتی و خوشحالی و راحتی به منزل برسید. خدمت حضرت علیه حاج خانم بعرض سلام مصدعم، انشاءالله ملالی در خاطر شریفتان نیست. حاج خانم مبادا خودتان را ناراحت کنید که ما دیگر آلمانی شدیم و از شما دور شدیم، همان طور که در ایران خدمتتان عرض میکردم و در روزنامهها هم نوشتم تصمیم من این است که کار اینجا روبراه شود، من هم به مطالبی که برای کارهای آینده مورد احتیاج است کاملاً آشنا شوم و بخواست خدا برگردم ایران و در تهران یا قم برای کارهایی که مربوط به کارهای علمی و تبلیغی اسلامی است و دنباله همان کارهای گذشته است بپردازم. بنابراین مسافرتی موقت و انشاءالله هم خیر دنیا در آن هست و هم خیر آخرت، هم برای من و هم برای خانم و بچهها. تصدیق بفرمایید که این خودش فرصتی برای خانم و بچههاست که به وضع خارج آشنا شوند و خوب و بد آن را بشناسند و خوبش را عمل کنند و بدش را کنار بگذارند. خدمت عموم بستگان حضرت آقای خالوی مکرم، حضرت علیه زن دایی، آقای آقا حسن و خانمشان، آقای سهل آبادی، خانواده و مکرمه اصغر آقا، مهین خانم، حضرت آقای حاج آقا حسین مدرس و حضرت علیه حاج خانم و آقای حاج میر سید علی و عموزاده مکرمه خانمشان، آقای معتمدی و خانمشان، آقای دکتر و خانمشان، و دوستان گرامی آقای مقصود و خانمشان، آقای هستهیی و آقای جزایری و خانوادههای محترم آنها، آقای درخشان، آقای لواف و عموم دوستان سلام مرا برسانید. حاجی و حسین آقا و شاگردهایشان را سلام برسانید. اگر آقای....... برای منزل آنجا آمدند سلام مرا به ایشان برسانید و از این که نتوانستم با تلفن موقع آمدن با ایشان خداحافظی کنم عذر بخواهید. خانم سادات خانم را سلام برسانید، بودن ایشان مخصوصاً در این وقت خیلی مایه خوشحالی است چون مخصوصاً بچهها این خاله جان مهربان را خیلی دوست دارند. ملوک خانم عزیز، آقا محمدرضای عزیز و علیرضا جان عزیزم را میبوسم، خانم آغا و طاهره را دعا برسانید. لابد محسنی هنوز آنجا است او را سلام برسانید. موقعی که میخواهید حرکت کنید بیست تومان به او بدهید و بگویید ده تومان آن از جانب من و ده تومان از جانب خود شما است. جریان کارهایتان را برایم بنویسید. و کارهایی را که برای گذرنامه، فروش اثاث، فرش، بچهها، حمل و نقل اثاث و حرکت خودتان انجام شده است. مرقوم دارید.
به آقای درخشان تذکر دهید که از این ببعد هر چه میفرستند به آدرس جدید بفرستند.
روی ماه شما را میبوسم و همه را به خدا میسپارم.
همسر شما محمد حسینی بهشتی
۱۹/۲/۴۴
منبع:
کتاب
شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی صفحه 419


