بسم اللّه الرّحمن الرّحیم *
اشهد ان لا اله الّااللّه اشهد ان محمّدا رسول اله و انّ علیا ولىّ الله
متن سند:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم *
اشهد ان لا اله الّااللّه اشهد ان محمّدا رسول اله و انّ علیا ولىّ الله
وصیّت مىکنم: 1 دو دانگ از شش دانگ خانه ایکه چهار دانگ آن هم مال والده است در خیابان بىسیم نجف آباد خیابان نوروزى واقع شده و بنام اینجانب است متعلّق به زینب خانم لاجوردى همشیره اینجانب است که بجاى مبلغ هفتاد هزار طلبى که از اینجانب داشته لذا بایشان واگذار نمودهام
2 اوراق سهام شرکت سهامى قائمیان که جمعا بنام این جانب است... عدد از آن متعلق به بتول خانم و... عدد از آن متعلق به طیّبه خانم و... عدد از آن به مرضیه خانم همشیرههاى اینجانب و... عدد از آن مربوط به زهراى گلگل خانم اینجانب و... عدد از آن مربوط به فاطمه سهرابى خانم اخوى اینجانب است امّا مغازه کوچک جدیدى که در خرداد 48 با شرکت اخوى و آقا رضا خادمى خریدهایم 2 دانگ از شش دانگ سرقفلى مربوط باینجانب (2 دانگ آقاى اخوى و 2 دانگ آقاى خادمى است و مغازه بزرگتر فقط با اخوى بطور مساوى شریک هستم و کلیه اجناس دکّان و اجناس منزل که مربوط بدکّان است بالسویه با اخوى شریکم و همچنین است کتابهاى کتابخانه منزل و بدهىهائى که به افراد داریم یا بصورت چک و سفته است که در صورت تصدیق امضاء بانک چکهاى موعد نرسیده هم بدهى است و باید پرداخت شود ــ یا بصورت فاکتور که هنوز صاحبانشان براى تصفیه نیامدهاند که باید از روى فاکتورهاى موجود پرداخت شود و کلّیه مدارکى که از مردم داریم و یا طلبهاى بدون مدرک باز بالسویه مربوط بمن و اخوى است.
وصّى: وصّى اینجانب شورائى از چند نفر رفقاى صمیمى من است که غالبشان را مىشناسید و براى معرّفى این شورى مىتوان از اخوى آقا مرتضى استفاده کرد که خودشان هم عضو آن شورى هستند و تصمیمات اکثریت آنها در تمام موارد متّبع است و آن شورى نیز ترتیب پرداخت ثلث را خواهد داد و امیدوارم که مصالح روز مسلمین را در نظر داشته و در راهی که بیشتر مورد نیاز جامعه مسلمین است مصرف نمایند.(مثلاً اگر در زمانى بود که هنوز مبارزه چریکهاى غیور شرافتمند، مبارز و مسلمان عرب با اعداء عدو دین و بشریّت اسرائیل پلید و صهیونیسم پایان نیافته حتما ثلث را به آن راد مردان پرداخته و در تقویت آنها بکوشند) و این شوراى هم وصّى است و هم وکیل
توضیحات سند:
* این سند وصیتنامه شهید لاجوردى مىباشد.
منبع:
کتاب
شهید سید اسدالله لاجوردی صفحه 121

