تاریخ سند: 27 آبان 1334
قربانت گردم1
متن سند:
تاریخ: 27 /8 /1334
قربانت گردم1
مرقومه پر از مهر آن برادر عزیز به وسیله آقای صوفی عز وصول بخشید و از اینکه فرصتی فرموده و یادی از بنده نمودهاید، بسیار خوشوقت و سپاسگزار شدم و از خداوند متعال درخواست کردم که آن برادر عزیز را پیوسته بر مسند عزت و سعادت برقرار و پایدار بدارد. در تهران چندین دفعه آمدم جنابعالی را زیارت کنم و روی ماهت را ببوسم، متأسفانه توفیق نیافتم. انشاءالله این سفر که به تهران آمدم، از محضر آن برادر گرامی استفاده خواهم برد. اگر فرصتی شد، طبق وعدههایی که فرمودهاید، چند روزی به رشت تشریف بیاورید جنابعالی را زیارت کنم.
راجع به آقای مهندس سیمرغ مرقوم فرموده بودید چون انجمن شهر قریباً تشکیل میشود، امید است کار ایشان نیز انجام گردد. به طوری که خاطر عالی مستحضر است انتخابات دوره آینده قریباً شروع خواهد شد و بنده هم در قزوین کاندید هستم و عموم اهالی قزوین متفقاً خواهان این هستند که بنده به نمایندگی این شهرستان انتخاب شوم. بنابراین موقع این رسیده که آن برادر عزیز مرا یاری و مدد فرمایید. در تهران مراتب را به شرفعرض همایونی خودم رسانیدم و استدعا کردم اجازه فرمایند در انتخابات دوره 19 شرکت کنم و فرمودند در موقع شروع به کار، اوامر مطاع ملوکانه دایر به اجازه شرکت در انتخابات صادر خواهد شد. اینک چون موقع این کار رسیده، از آن برادر عزیز تقاضا دارم موقعیت و خدماتی را که تا به حال نمودهام و امتحانات خود را دادهام و احساسات پاکی را که اهالی محترم قزوین نسبت به بنده دارند، در موقع مناسب به شرفعرض برسانید و پس از حصول موافقت، مراتب را به بنده مرقوم فرمایید، مستحضر باشم. امیدوارم که در عالم برادری مضایقه نخواهید فرمود. بدیهی است اگر در مجلس باشم، گذشته از اینکه در خدمت دوستان و جنابعالی هستم و دستم برای خدمت به دوستان بازتر است، میتوانم به شاهنشاه و مملکت بیشتر خدمت کنم. توقع و انتظارم از آن برادر عزیز این است که در اولین شرفیابی، مراتب را به شرفعرض برسانید و طوری اقدام فرمایید که بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه، اوامر لازم به عهده جناب آقای علم،2 وزیر محترم کشور صادر فرمایند.3 به امید اقدام و مساعدت فوری آن برادر عزیز.
احترامات فائقه را تقدیم میدارم . قربانت ... [ناخوانا]
توضیحات سند:
1. مخاطب این نامه سپهبد کیا است.
2. امیراسدالله علم فرزند محمد ابراهیم خان شوکتالملک در سال 1298ش در بیرجند متولد شد. در سال 1321 از دانشکده کشاورزی کرج فارغالتحصیل گردید. از اوان جوانی وارد سیاست شد و ازدواج مصلحتی او با ملک تاج قوام، دختر قوامالملک شیرازی، یکی از متحدین انگلیس در جنوب ایران، به دستور رضاشاه صورت گرفت و راه پیشرفت او را هموارتر ساخت. طی سال های 1313 ـ 1320 در ارتباط فعال با سرویس اطلاعاتی بریتانیا نقش حساسی در عملیات جاسوسی، به ویژه در تهران و شرق و جنوب ایران ایفا نمود و در رأس شبکه عوامل اینتلیجنت سرویس قرار گرفت. در سال 1323 حکم مقام پیشخدمتی مخصوص شاه را از محمدرضا پهلوی دریافت کرد و در سال 1326 فرماندار کل بلوچستان شد که تا سال 1328 به طول انجامید. در دی ماه 1328 در کابینه ساعد وزیر کشور شد. در ترمیم این کابینه، به وزارت کشاورزی منصوب گردید. در کابینه رجبعلی منصور بار دیگر وزیر کشاورزی شد و سپس در کابینه رزمآراء به پست وزارت کار رسید. با قتل رزمآراء و نخستوزیری مصدق، از سوی شاه سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی شد و از هرگونه تلاش جهت سقوط دولت مصدق باز نایستاد و در کودتای 28 مرداد 1332 نقشی مؤثر ایفا کرد. پس از کودتا و قدرتیابی مجدد شاه، در زمرهی یکی از معدود مشاوران شاه درآمد. با تشکیل کابینه حسین علاء در فروردین 1334 وزیر کشور شد که تا نیمه فروردین 1336 ادامه یافت. در این سال رژیم پهلوی برای نشان دادن خود به عنوان حکومتی دموکراتیک، تشکیل دو حزب را تدارک دید که علم در رأس حزب مردم قرار گرفت. در اوایل دهه 1340 شاه بنیاد موقوفات خاندان پهلوی را تأسیس کرد و او را به عنوان سرپرست انتصاب نمود که تا مرداد سال 1341 به طول انجامید. در 30 تیر 1341 به سمت نخستوزیری منصوب شد. رفراندوم فرمایشی «انقلاب سفید» در دوران زمامداری او انجام گرفت که با مخالفت همه جانبه مردم و علماء روبرو گردید. البته پیش از آن امام خمینی (ره) به اشکال گوناگون علم و سیاستهای او از جمله: مصوبه هیأت دولت در مورد انجمنهای ایالتی و ولایتی را مورد حمله قرار داده بود. گسترش اعتراضات راهی جز عقبنشینی برای او باقی نگذاشت و مصوبه فوقالذکر در 8 آذر 1341 ملغی اعلام شد؛ اما روند حوادث منجر به قیام پانزده خرداد 1342 گردید که علم در سرکوب آن نقش ویژه و تعیینکنندهای داشت. دیری نپایید که وی از سمت خود استعفا داد و به ریاست دانشگاه پهلوی در شیراز منصوب شد. مدتی در پست وزارت دربار به محمدرضا خدمت کرد، ولی به علت بیماری در نیمه مرداد 1356 استعفا داد. سرانجام علم، یکی از قدرتمندترین مهرههای رژیم شاه در تاریخ 25 فروردین 1357 بر اثر سرطان خون در یکی از بیمارستانهای آمریکا از پا درآمد.
3. سپهبد کیا درخصوص عضویت اسدالله علم در سازمان کوک میگوید: «یک مرتبه رسید به آنجا که علم را وارد سازمان کنیم. البته کسانی که بالا بودند، علم وزیر کشور بود آن موقع، باید حتماً از شاه اجازه میگرفتیم ... به عرض شاره رساندیم، شاه اجازه داد. بعد به علم پیغام دادم، گفتم که شما خوب است که باشید که من بیایم با یک نفر دیگر، رفتم با یک نفر دیگر مطابق آن به اصطلاح مقررات سازمان، قسمش دادیم. برنامه کوک را برایش گفتیم که وظیفه ما چیست و قسم خورد و وارد سازمان شد.» خاطرات ص 64.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 186