تاریخ سند: 23 اردیبهشت 1342
موضوع: جلسه منزل سید ضیاءالدین طباطبائی
متن سند:
شماره: اداره یکم عملیات- 580/ بخش 312 تاریخ: 23 /2 /42
موضوع: جلسه منزل سید ضیاءالدین طباطبائی
از ساعت ۹ الی ۱۲ روز یکشنبه در حدود ۵۰ نفر از دوستان و آشنایان سید ضیاءالدین طباطبائی از جمله رضا صرافزاده نماینده سابق مجلس شورای ملی- طباطبائی کارمند وزارت دارائی (برادرش) وزیری و مروستی قضات دادگستری- رزاقی و سرمست به مناسبت تصادف با عید غدیرخم در سعادتآباد به دیدن نامبرده رفته بودند و یک نفر زن انگلیسی هم که تعیین هویتش برای مأمور مقدور نشده در آنجا حضور داشته و گاهگاه به زبان انگلیسی از طباطبائی سئوالاتی میکرده و ضمن صحبت راجع به دادگستری و عدالت صحبت شده و سیدضیاء گفته آنچه که به نام حق به دنبالش میروند حق نیست بلکه حق وضع موجود است و این قانون طبیعی است و در هر موردی صدق میکند و وضع موجود خواست مردم است و همین هم حق است و باید نظام طبیعت بر همین منوال استوار باشد و این افسانه که میگویند صدای مردم صدای خداست درست است و اما در مورد دادگستری وضع موجود آن را تقبیح و مسخره نمود و گفت اصلاً نمیداند استیناف و تمیز یعنی چه و چرا قضاوت در یک امر کوچک را دو و سه و بلکه ده و ۲۰ سال معطل میکنند (مخاطب سیدضیاء قاضی جوانی از دادگستری بود) و این اشتباه است که قاضیان مجرب و کارآزموده را در دادگاههای ثانوی و استیناف قرار بدهند و باید کلیه قضات مجرب و کارآزموده را در دادگاههای ابتدائی به کار بگمارند تا دیگر احتیاجی به استیناف و تمیز نباشد. در مورد رتبه قضات هم گفت اصلاً رتبه یعنی چه [؟] در دادگستری نباید رتبه و مقام وجود داشته باشد هر کس بهتر کار میکنند مقامش بالاتر است و اصولاً میدانید که در انگلستان قانونی وجود دارد که اشخاص کمتر از ۴۰ سال حق قضاوت ندارند و موضوع دیگر اینکه بازپرس حق ندارد هیچگاه به متهم بگوید تو مثلاً چگونه جرم را مرتکب شدی و قانونی دیگر در انگلستان وجود دارد که در هیچ نقطه دیگری از دنیا نیست و آن این است که نزد هر بازپرس یک قاضی مجرب هم نشسته تا هیچ موقع بازپرس نتواند خلاف قانون عملی انجام دهد یا به زور از متهم اعتراف بگیرد و اصولاً معنی دادگستری و بازپرسی یعنی تبرئه کردن نه اینکه سربار دیگری به جامعه اضافه نمودن. طباطبائی گفت راجع به لوایح دهگانه وزیر دادگستری شنیده که در دیوانعالی کشور با آن مخالفت شده است. یکی از قضات جواب داد از ابتدا آقای وزیر دادگستری نخواستند از نظر مستشاران دیوانعالی کشور استفاده کنند بلکه ایشان معتقد بودند باید از قضات جوان استفاده کرد (سیدضیاء گفت چون تجربه ایشان کمتر است) ولی بعد که نظر دیوانعالی کشور خواسته شد رئیس دیوانعالی کشور آن را به رئیس شعبات ابلاغ و نظر آنان را خواستار گردید و چنین برآمد که اکثریت با لوایح مزبور مخالفت دارند و قرار گردیده که به تصویب مجلسین واگذار شود و قسمتی از بعضی از لوایح نیز اصلاح شود و یکی از حضار گفت اتفاقاً خود آقای وزیر هم در مصاحبه تلویزیونی روشن کرد که روی این لوایح در دیوانعالی کشور مورد مطالعه کافی قرار نگرفته. بعد در این باره بحث شده که اصولاً طبق قوانین فرانسه در ایران دادگستری ایجاد شده است و سیدضیاء گفت البته اروپا خوبی زیاد دارد ولی دلیل این نیست که همه چیز اروپا خوبست البته قوانین فرانسه خیلی خوبست ولی اشتباه نکنید که ما یک چیز علاوه بر آنها داریم که فرق کلی و اساسی بین کشور ما و آنجاست اولاً آنها عیسوی هستند و فقه و شرایع ندارند ولی ما در قوانینمان فقه اسلامی حکمفرماست ولی اینها نمیتواند با فقه اسلامی در ایران مساوی گردد و اصلاً پایه و اساس دادگستری ما غلط بنا شده است. در خاتمه راجع به کمونیستی صحبت شد و سیدضیاء گفت ببینید اکنون در حدود یک میلیارد یعنی هزار میلیون نفر جمعیت کره زمین کمونیست هستند آنها اصلاً چنین بازیهائی ندارند یکی گفت پس شما نظر اشتراکی و کمونیستی را میپسندید سید جواب داد هر چه خوب باشد من میپسندم البته که من نظر آنها را میپسندم همه میدانیم که پدر کمونیستی کاپیتالیست حرامزاده است ولی شاید پسر تصمیم بگیرد که کارهای بهتر از پدر انجام دهد.
گیرندگان- سه نسخه در بخش ۳۱۲- اداره سوم- اداره دوم.
تعداد نسخه- ۵ نسخه.
منبع:
کتاب
سیدضیاءالدین طباطبایی صفحه 298