تاریخ سند: 30 آذر 1356
توضیح مرموزات: قسمت اول و آخر این تلگراف قبلاً جهت استحضار تقدیم شده است.
متن سند:
از: ساری تاریخ: 30 /9 /2536[1356] 13560930
به: 324 شماره: 5027 /2 ﻫ
پیرو شمارهی: 5045 /2ﻫ ـ 29 /9 /36
توضیح مرموزات: قسمت اول و آخر این تلگراف قبلاً جهت استحضار تقدیم شده است. به سمع شما میرسانم و آنگاه دفترچهای که حاوی مطالبی مربوط به داریوش فروهر بوده از جمله زراعت کشور اسرائیل در جنوب ایران، معاملات دولت ایران با کشور پاکستان در مورد خرید کنف و دادن وعدههای پوچ به فرهنگیان و ورود کارتر در شب ژانویه به ایران قرائت کرد و سپس از دختران دانشجو عذرخواهی نمود و اضافه نمود خواهران من میبخشید چرا بایست جیمی کارتر در شب ژانویه در ایران باشد و رهبر مملکت چند نفر از دختر خانمها را به حضورشان معرفی کند و سپس اشاره کرد فروهر در سخنرانی خود گفته که افراد روشنفکر و حاضر در جلسه در جریان این وقایع باشند و بعد بحث را به ترور 10000 ملا در شهرری و شاه عبدالعظیم و اضافه کرد افرادی مثل خمینی را در همان زمان به خارج از کشور تبعید نمودند. در زمینه تحریکات حسین صادقیافراکتی در کلاس درس تاریخ دانشسرای راهنمایی تحصیلی بابل از همکار خواسته شد مشروح اظهارات نامبرده را در کلاس درس کتباً گزارش نماید و همکار گزارش مینماید که مشارالیه پس از ورود به کلاس اظهار داشت درس تاریخ قسمت زندیه را موکول مینمائیم به جلسه آینده و امروز را اختصاص میدهیم به وقایع شانزده آذر و همچنین شناخت افراد مهّم و مجاهد در راه حق مثل آقای داریوش فروهر مفسّر که در جلسات اخیر تهران سخنرانی کرده است مطالبش را جمعآوری کردم و به سمع شما میرسانم و آنگاه دفترچهای که حاوی مطالبی مربوط به داریوش فروهر بود از قسمتی کشف نشد طیّ شماره 1069 /13 ـ 30 /9 /36 تکرار خواسته شد مثل خمینی را در همان زمان به خارج از کشور تبعید نمودند در مورد شخص اول مملکت افزود در تمام بودجهها وی به نفع خود تنظیم میکند و توجه به منافع سایر قاطبه ملّت ندارد و حتّی مطبوعات را در این کشور محدود نمودند1 به جهت اینکه من مجله خواندنیهای سال 1336 را در اختیار دارم که علناً اظهار شده رضاشاه قلدر است(هدف این بوده که مطلب را برساند که جراید حالا نمیتوانند این مطالب را بنویسند) و افزود که رهبر فعلی میداند چه کسی را نخستوزیر کند مثلاً نخستوزیر فعلی لیاقت این پست را ندارد و نخستوزیر هم افرادی را انتخاب میکند که وزرا و مدیران کل اجیر دستگاه دولت باشند با این نگرش پی میبرید که رهبر فعلی با سیاستهای اعمالشده و تزویر به اداره امور مشغول است نامبرده با حرارتی خاص شروع به تحسین و تمجید از افرادی مانند سنجابی [یدالله سحابی]، طالقانی، منتظری و خمینی نمود و از فداکاری و جهاد آنان مشروحاً توضیحاتی داد و گفت: باید از آنان سرمشق بگیرید و سپس در مورد ترور سه دانشجو در تهران و دو دانشجو در گیلان [اشاره] نموده و دانشجویان را به پیروی از این فعالیتها تحریک نموده و سپس به جریانات اخیر کاروانسرا[ی] سنگ اشاره کرد و گفت: افراد مجاهد در آنجا با مأمورین ساواک که لباس کارگری پوشیده بودند درگیر شدند شما دانشجویان باید تا زود است به جمع آنها بپیوندید و بعد از دانشجویان میخواهد که مطالب خود را با او در میان بگذارند تا او بخواند و جواب بدهد صادقی که دارای افکار منحرفی میباشد سعی دارد افکار خود را به دانشجویان تزریق نماید و بدون هیچگونه ترس و وحشتی مطالب خود را در کلاس درس عنوان میکند و اضافه نمود شاید بین شما مأمور ساواک هم باشد اما من ترس ندارم سازمان بابل در گزارش خود اضافه نموده مطالب عنوان شده از طرف نامبرده مشابه متن اعلامیههای مضرّهای است که تاکنون در دانشسرا توزیع شده و روشن است که صادقی در تهیه و توزیع این اعلامیهها در دانشسرا به دست ایادیاش دست داشته است مستدعی است مقرر فرمایید در مورد نامبردهی بالا اوامر عالی را امر به ابلاغ فرمایند.
بهعرض رسید فرمودند فوری بازداشت و تعقیب قانونی شود.2 ثابتی 1 /10 /36
توضیحات سند:
1. عدم استقلال مطبوعات در ایران، از ویژگیهای رژیم پهلوی بود. رژیم پهلوی مطبوعات مستقل را از بین برد و با این اقدام، خود را از نظرات متفکران و تحلیلگران بیبهره کرد. مطبوعات وابسته نیز با ستایشهای خود، جنون خودبزرگبینی را در شاه رشد دادند و راه سقوط او را هموار کردند. نک: مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، دورهی 11 جلدی ، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. اداره کل سوم، پس از دریافت این گزارش، طی نامه شماره: 4168 /324 ـ 1 /10 /36 دستور داد: «به فرموده حسین صادقی افراکتی دبیر و صدیقه اعزازی و علی رحیمی دانشجویان دانشسرا سریعاً بازداشت و منازل آنان بازرسی و از آنها دقیقاً تحقیق نتیجه اعلام شود. ضمناً آقای طیرانی جهت همکاری در زمینه تحقیق از نامبردگان روز جاری به آن منطقه عزیمت خواهد کرد.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 02 صفحه 358