تاریخ سند: 6 آذر 1354
موضوع:تقاضای اعزام مبلغ مذهبی به بندر لنگه
متن سند:
از: 16/ ﻫ تاریخ: 6 /9 /1354
به: 312 شماره: 6663/ ﻫ 1
موضوع:تقاضای اعزام مبلغ مذهبی به بندر لنگه
پیرو: 6398/هـ 1- 28 /8 /54
اخیراً عبدالرضا تراکه از بندر لنگه نامهای برای سید مصطفی حسینی1 ارسال و در مورد اعزام یک نفر مبلغ مذهبی به بندر لنگه اعلام داشته است نواقص زیادی در امور دینی مردم لنگه وجود دارد و امید است نواقص موجود با پیدا شدن یک رهبر مدبر مذهبی برطرف گردد اما شخصیت این رهبر مذهبی بسیار حائز اهمیت است تا حدی که چنانچه شخص مورد نظر دارای شرایط زعامت نباشد احتمال دارد نتیجه معکوس بدهد. گویا موضوع به حضرت آیت اله شریعتمداری2 منعکس و خواستهاند که ایشان شخصی را به بندر لنگه بفرستد. حال معلوم نیست که این تقاضا مورد اجابت قرار میگیرد یا نه. در صورت اجابت آیا شخص اعزامی میتواند با توجه به اوضاع و احوال اینجا امور مذهبی مخصوصاً همزیستی با برادران اهل سنت و حسن سلوک با دستگاه های دولتی را با عدم اختلاف و حقیقت فرقه شیعه اداره و رهبری نماید یا خیر. چون جواب این سوالها روشن نیست استدعا دارم که حضرتعالی نیز در مورد روشن نمودن حضرت آیتاله شریعتمداری نسبت به انتخاب شخص مورد نظر دریغ نفرمایید.
نظریه یکشنبه: خبر صحت دارد و قبلاً سید مصطفی حسینی در مورد اعزام یک نفر مبلغ مذهبی ورزیده به بندر لنگه نامهای برای آیتاله شریعتمداری ارسال نموده است. دریائی
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه تایید میشود. سپاه
نظریه 17/هـ تایید میشود.
آقای بیطرفان
جهت اطلاع به ساواک لنگه منعکس شود. 15 /9
______________________
1.حجتالاسلام سید مصطفى حسینى در سال 1313 ﻫ ش در روستاى گنخک دشتى از توابع بوشهر به دنیا آمد. در سال 1327 به همراه پدرش به حوزه علمیه نجف رفت و 18 سال در آن شهر به تحصیل پرداخت و سپس به زادگاهش بازگشت. پس از دو سال اقامت در شهر خورموج به درخواست مردم بوشهر و به عنوان نماینده آیتالله حکیم به آن شهر رفت و پس از 15 سال اقامت در آن شهر به قم مهاجرت و به تألیف و تصنیف پرداخت. مهمترین اثر او دایرهالمعارفى است به نام معارف و معاریف، احکام، اخلاق، تاریخ، علوم، اعلام، اصطلاحات اسلامى.
2. سیدکاظم شریعتمدارى، فرزند حسن در سال 1283ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تبریز شروع کرد و سطوح و فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن انگجی فرا گرفت. سپس در سال 1305 به قم رفت و در حوزهی درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد.
بعد از مدتی به نجف اشرف رفت و از اساتید آنجا از جمله مرحوم نائینی، آقا ضیاء عراقی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی کسب علم کرد و سپس اجازهی اجتهاد یافت. در سال 1313 به تبریز مراجعت نمود. در ششم خرداد 1326 هنگامی که شاه به مدرسهی طالبیهی تبریز آمده بود، از شاه استقبال به عمل آورد. این موضوع ادامه کار وی در آذربایجان را دشوار ساخت، لذا راهی قم شد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار حفظ کرد. اگرچه در بعضی موارد مخالفتهایی نیز با اقدامات رژیم مینمود. موسسهی دارالتبلیغ اسلامی، بنا به دستور وی در قم در سال 1344 افتتاح شد. به ادعای طرفداران این موسسه، دارالتبلیغ جهت احیای دین اسلام پایه ریزی شد؛ اما مخالفان آن از جمله امام خمینی(ره) آن را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به نفع رژیم شاه میدانستند. اواخر سال 1345، مقامات ساواک با وی ملاقات کردند و طرح آزمایش طلاب و اعزام آنها را به سربازی مطرح کردند و شریعتمداری طرح را تایید کرد. بعد از درگذشت آیتالله حکیم، شاه در دوازدهم خرداد 1349 تلگرامی به همین مناسبت خطاب به وی ارسال داشت و وی در شانزدهم به تلگرام شاه پاسخ گفت. وی با عناصر رژیم شاه ارتباط داشت و رهنمودهایی را به رژیم ارائه میداد که چگونه با عناصر انقلابی برخورد کند و امام خمینی(ره) را محدود نمایند. وی بارها با بهبودی و انصاری به عنوان نمایندگان شاه ملاقات داشت. مدتی پس از انقلاب و اندکی پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان با تایید و حمایت او شروع به فعالیت کرد. این حزب نظرات انتقادی نسبت به نظام داشت و در عوض آیتالله شریعتمداری را قبول داشتند. در 15 آذر سال 1358 رادیو و تلویزیون تبریز توسط حزب خلق مسلمان اشغال شد و با قطع خبر ساعت 14 صدای جمهوری اسلامی، اعلامیههای شریعتمداری و حزب خلق را قرائت کردند و خواستار آن شدند متجاوزان به خانهی شریعتمداری، دستگیر و مسئولان غیر بومی تبریز اخراج شوند و انتصابات حتماً با تایید شریعتمداری باشد. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال خارج شد و کار عادی خود را شروع کرد. روز 14 دی ماه دوباره رادیو و تلویزیون تبریز اشغال شد. در قم نیز طرفداران وی تظاهرات کردند و شعار «رهبر ما شریعتمدار، زندهباد شریعتمدار» را سر دادند و سپس با سپاه پاسداران و حزبالله درگیر شدند و در نهایت در ساعت 2 بعداز ظهر، معرکه را ترک کردند.
در پی این حادثه، جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم طی اعلامیهای از شریعتمداری انتقاد کرد. فردای آن روز مردم به کمک سپاه پاسداران، رادیو و تلویزیون را بعد از ساعتها درگیری خونین از دست طرفداران شریعتمداری خارج کردند. چندی نگذشته بود که پس از دستگیری توطئهگران کودتای نوژه اعتراف کردند که آیتالله شریعتمداری را در جریان کودتا قرار دادهاند و وی ضمن تایید متعهد شده است که از آنها حمایت کند. بعد از افشای این توطئه و جریان کودتای قطبزاده و همکاری شریعتمداری با آنان، وی در سال 1361 ش از طرف جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم از مرجعیت خلع شد و سرانجام در سال 1365 ش به دنبال یک بیماری سه ماهه از دنیا رفت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 1 صفحه 342