تاریخ سند: 24 اردیبهشت 1357
موضوع: عدم برگزاری نماز جماعت
متن سند:
از: 14/ ﻫ تاریخ: 24 /2 /2537[1357]
به: 312 شماره: 1163 /14ﻫ
موضوع: عدم برگزاری نماز جماعت
روحانیون سمنان از جمله لنکرانی، محمدعلی عالمی، شیخ محمدتقی نصیری و سیدمحمد شاهچراغی تصمیم گرفتهاند از امروز به مدت سه روز از اجرای نماز جماعت در مساجد خودداری نمایند.
نظریه شنبه. خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: خبر صحت دارد و به نظر می رسد عامل اصلی این تصمیم محمدعلی عالمی که یکی از روحانیون افراطی و اخلال گر منطقه میباشد است1 و روز جاری طی دو تلگراف انزجار روحانیون سمنان را به قم (آیتاله گلپایگانی2 و آیتاله شریعتمداری3) مخابره نمودهاند و با توجه به موضوع اخیر اصلح است عالمی که اصلاً دامغانی میباشد به اتفاق سیدمحمد شاهچراغی از منطقه طرد گردند. حاضر
نظریه سهشنبه. در مأموریت میباشد.
نظریه 14/ ﻫ. نظریه یکشنبه تأیید میگردد دستور فرمائید نظریه ابلاغ فرمایند
سید محمد شاهچراغی
توضیحات سند:
1. اصل: هست.
2. آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی، فرزند سیدمحمدباقر در سال 1275ﻫ ش در روستای گوگد در شش کیلومتری گلپایگان دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را نزد پدر، آیتالله ملاتقی گوگدی، آقا ضیاءالدین اراکی و آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی گذرانید. پس از تأسیس حوزه علمیه قم، به دعوت آیتالله العظمی حائری یزدی به قم رفت و مدارج عالی علوم حوزوی را در این شهر کسب نمود. تبحر ایشان در علم فقه موجب شد که هفتاد سال مدرس این علم در حوزه علمیه قم باشد. وی همچنین از مهاجرت علماء و زعمای حوزه علمیه نجف به قم در سال 1302 کمال بهره را برد و برای مدتی هر چند کوتاه از محضر درس برخی از آنان همچون آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی، آیتالله نائینی و غروی اصفهانی بهرهمند گردید. با درگذشت آیتالله حائری، آقای گلپایگانی مسئولیتهای سنگینتری را متقبل شد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول همت گماشت و تا پیش از ارتحال، همواره کلاس درس خارج معظمله در مسجد اعظم قم، یکی از بزرگترین مکاتب تدریس علوم دینی بود. در پی درگذشت آیتالله بروجردی نیز بخش اعظم وظائف آن عالم ربانی در اداره حوزه علمیه قم به ایشان واگذار شد. با شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ایشان همواره حامی نهضت و پشتیبان امام بود. بیشتر اعلامیههای مراجع در مسیر مبارزه با رژیم شاه را امضا میکرد و در جلساتی که علمای قم در اوایل نهضت تشکیل میدادند، شرکت مینمود. همگام با امام و دیگر مراجع، عید 1342 را به دلیل اصرار رژیم بر اجرای لوایح ششگانه (انقلاب سفید) تحریم و بعد از تبعید امام به ترکیه (1343) از این اقدام رژیم به شدت ابراز ناخشنودی کرد. واکنشهای سیاسی حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی نسبت به مسائل روز ایران و جهان اسلام، رژیم پهلوی را همواره وادار میکرد که از موضعگیریهای ایشان بیمناک باشد. مراسم نیایشی که ایشان در سال 1352 برای پیروزی مسلمانان در جنگ با اسرائیل برپا کرد، در آن زمان واکنش قابل توجهی به همراه داشت. اعلامیههایی که علیه رژیم شاه در مناسبتهای مختلف به ویژه در سالهای 56 و 57 از سوی ایشان صادر میشد، تنور مبارزه مردم را علیه رژیم شاه گرم نگاه میداشت. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان 1357 ایشان با انتشار اعلامیههایی از ارتش خواست که به ملت بپیوندد و اعلام کرد: «هر کس مردم را به گلوله ببندد، قرآن را به گلوله بسته است.» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع حساس شاهد حمایت ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بودهایم. در طول جنگ تحمیلی نیز همواره مشوق رزمندگان اسلام بود و بارها نمایندگان ایشان برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه رفتند. در تمام انتخابات در صحنه بود و مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن میکرد. ایشان علاوه بر انجام اقدامات خیریه از قبیل احداث مدارس، بیمارستانها و سایر خدمات عامالمنفعه، چندین اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشتهاند که از آن جمله است: حاشیه بر عروۀالوثقی، حاشیه بر رسائل، مناسک حج، تألیفی در فقه و کتابی در اصول. حضرت آیتالله العظمی گلپایگانی در 19 آذر 1372 به ملکوت اعلی پیوست و پس از تشییع پرشکوه در تهران و قم، در جوار حضرت معصومه(سلامالله علیها) به خاک سپرده شد.
ر.ک: حضرت آیتالله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی، به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
2.آیتالله سیدکاظم شریعتمدارى، فرزند حسن در سال 1283ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تبریز شروع کرد و سطوح و فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن انگجی فرا گرفت. سپس در سال 1305 ﻫ ش به قم رفت و در حوزهی درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد. بعد از مدتی به نجف اشرف رفت و از اساتید آنجا از جمله مرحوم نائینی، آقا ضیاء عراقی و آقا سیدابوالحسن اصفهانی کسب علم کرد و سپس اجازهی اجتهاد یافت. در سال 1313 ﻫ ش به تبریز مراجعت نمود. در ششم خرداد 1326 ﻫ ش هنگامی که شاه به مدرسهی طالبیهی تبریز آمده بود، از شاه استقبال به عمل آورد. این موضوع ادامه کار وی در آذربایجان را دشوار ساخت، لذا راهی قم شد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار حفظ کرد. اگرچه در بعضی موارد مخالفتهایی نیز با اقدامات رژیم مینمود. موسسهی دارالتبلیغ اسلامی، بنا به دستور وی در قم در سال 1344 ﻫ ش افتتاح شد. به ادعای طرفداران این موسسه، دارالتبلیغ جهت احیای دین اسلام پایه ریزی شد؛ اما مخالفان آن از جمله امام خمینی(ره) آن را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به نفع رژیم شاه میدانستند. اواخر سال 1345ﻫ ش ، مقامات ساواک با وی ملاقات کردند و طرح آزمایش طلاب و اعزام آنها را به سربازی مطرح کردند و شریعتمداری طرح را تأیید کرد. بعد از درگذشت آیتالله حکیم، شاه در دوازدهم خرداد 1349 ﻫ ش تلگرامی به همین مناسبت خطاب به وی ارسال داشت و وی در شانزدهم به تلگرام شاه پاسخ گفت. وی با عناصر رژیم شاه ارتباط داشت و رهنمودهایی را به رژیم ارائه میداد که چگونه با عناصر انقلابی برخورد کند و امام خمینی(ره) را محدود نمایند. وی بارها با بهبودی و انصاری به عنوان نمایندگان شاه ملاقات داشت. مدتی پس از انقلاب و اندکی پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان با تأیید و حمایت او شروع به فعالیت کرد. این حزب نظرات انتقادی نسبت به نظام داشت و در عوض آیتالله شریعتمداری را قبول داشتند. در 15 آذر سال 1358 رادیو و تلویزیون تبریز توسط حزب خلق مسلمان اشغال شد و با قطع خبر ساعت 2 صدای جمهوری اسلامی، اعلامیههای شریعتمداری و حزب خلق را قرائت کردند و ضمن آن خواستار آن شدند تا متجاوزان به خانهی شریعتمداری، دستگیر و مسئولان غیر بومی تبریز اخراج شوند و انتصابات حتماً با تأیید شریعتمداری باشد. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال خارج شد و کار عادی خود را شروع کرد. روز 14 دی ماه دوباره رادیو و تلویزیون تبریز اشغال شد. در قم نیز طرفداران وی تظاهرات کردند و شعار «رهبر ما شریعتمدار، زنده باد شریعتمدار» را سر دادند و سپس با سپاه پاسداران و حزب الله درگیر شدند و در نهایت در ساعت 2 بعدازظهر، معرکه را ترک کردند. در پی این حادثه، جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم طی اعلامیهای از شریعتمداری انتقاد کرد. فردای آن روز مردم به کمک سپاه پاسداران، رادیو و تلویزیون را بعد از ساعتها درگیری خونین از دست طرفداران شریعتمداری خارج کردند. چندی نگذشته بود که پس از دستگیری توطئهگران کودتای نوژه اعتراف کردند که آیتالله شریعتمداری را در جریان کودتا قرار دادهاند وی ضمن تأیید متعهد شده است که از آنها حمایت کند. بعد از افشای این توطئه و جریان کودتای قطبزاده و همکاری شریعتمداری با آنان، وی در سال 1361 ش از طرف جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم از مرجعیت خلع شد و سرانجام در سال 1365 ش به دنبال یک بیماری سه ماهه از دنیا رفت.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمد شاهچراغی صفحه 42
