تاریخ سند: 3 آذر 1345
درباره: دبیرستان کمال
متن سند:
از: ساواک تهران تاریخ: 3 /9 /45
به: تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم (313) شماره: 19497 /20ﻫ2
درباره: دبیرستان کمال
عطف به 48844 /312 و 48897 /312، 23 /8 /45
عناصری که از دکتر یدالله سحابی طرفداری مینمایند و تا این تاریخ در دبیرستان فوق الذکر شناخته شدهاند عبارتند از عباس صاحبالزمانی1 محمدعلی رجائی، جلالالدین فارسی2، دکتر جواد باهنر و ضمناً ابوالقاسم ملک زاده نیز از نظر حفظ موقعیت کاری خویش دنباله رو عقاید این افراد گردیده است. علیهذا با توجه به مراتب فوق آموزشهای لازم به منبع مربوطه داده شده بدیهی است اخبار مکتسبه به موقع اعلام خواهد شد.
رئیس ساواک تهران، نواب
توضیحات سند:
١. عباس صاحبالزمانی: آقای صاحبالزمانی در سال 1316 ﻫ ش در رفسنجان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رفسنجان و تهران گذراند و در سالهای 1339 و 1341 موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشتههای تاریخ و جغرافیا گردید و دو سال بعد در دانشسرای عالی موفق به اخذ فوق لیسانس تاریخ و جغرافی شد. آقای صاحبالزمانی از سال 1338 بنا به پیشنهاد دکتر سحابی که رئیس دبیرستان کمال بود، جهت تدریس به این دبیرستان دعوت شد و این همکاری تا سال 1353 (سال تعطیلی دبیرستان توسط ساواک) ادامه یافت. با ورود شهید رجائی به دبیرستان کمال با ایشان آشنا شد و این آشنایی تازمان شهادت شهید رجائی برقرار بود. پس از دستگیری سران نهضت آزادی از جمله دکتر سحابی، آقای صاحبالزمانی به کمک شهید رجائی مسئولیت اداره دبیرستان کمال را بر عهده گرفت و در ملاقاتهای که با دکتر سحابی در زندان داشت گزارش فعالیتهای دبیرستان را ارائه میداد. همزمان با حضور و اشتغال افرادی چون شهید بهشتی، شهید باهنر، جلالالدین فارسی، اسدی لاری، شهید رجائی و دیگران توجه و حساسیت ساواک به دبیرستان کمال دو چندان شد و فشارهای زیادی جهت به تعطیلی کشاندن آن وارد میساخت و در این راستا بارها آقای صاحبالزمانی از سوی ساواک احضار و با تهدیدهای فراوان آزاد میشد. ایشان هم چنین از اعضا ثابت جلسات دبیران دبیرستان کمال بود و به طور مستمر نیز در جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی در مسجد هدایت شرکت میکرد.
ایشان با عضویت در کمیته استقبال از امام(ره) به کمک شهید رجائی شتافت و با دستگیری سران رژیم نظیر سپهبد ربیعی، سرلشکر ناجی، ارتشبد نصیری و انتقال آنها به مدرسه رفاه در کار نگهداری از آنها همکاری داشت. آقای صاحبالزمانی در دوران وزارت شهید رجائی، در تسویه عناصر وابسته به رژیم شاه و غیر مذهبی از وزارت آموزش و پرورش فعالیت جدی داشت. در سال 1359 مسئولیت اداره کل انتشارات وزارت علوم به ایشان محول گردید و پس از ادغام برخی وظایف وزارت خانههای علوم و فرهنگ و ارشاد به وزارت ارشاد رفت و مسئولیت مدیر کلی نمایندگیهای فرهنگی خارج از کشور و پس از آن مسئولیت اداره کل فرهنگی و برنامه ریزی آنجا را عهده دار گردید.
2. جلالالدین فارسی: در سال 1312 ﻫ ش در شهر مشهد به دنیا آمد در کلاس اول دبیرستان با دکتر شریعتی آشنا شد. دوره دوم دبیرستان مصادف بود با اوج مبارزات نهضت ملت ایران و دوره دوساله حکومت دکتر مصدق که در تظاهرات و مبارزات نهضت ملی نفت شرکت میکرد او در سال 1339 جهت آشنایی با انقلاب 14 ژوئیه عبدالکریم قاسم در عراق و آشنایی با تأثیرات انقلاب عبدالناصر، مخفیانه به عراق رفت و در عراق رفت و در عراق رفت و در عراق توسط مأمورین این کشور بازداشت شد و پس از آزادی به سوریه رفت و در بازگشت به ایران دستگیر و در قزل قلعه زندانی شد و در مهر ماه 1341 از زندان آزاد گردید. در سالهای 48 – 44 فارسی با همکاری دکتر بهشتی در راه متشکل کردن و رشد سیاسی نهضت امام خمینی(ره) کوشش فراوان کرد و در سالهای 42 تا 49 آثار انقلابی پر ارزشی را منتشر کرد از جمله رساله انقلاب تکاملی اسلام. وی در سالهای اختناق سخنرانیهای بسیاری در کانون هدایت جوانان و دانشگاههای شیراز انجام میداد که ساواک این کانون را به خاطر سخنرانی وی تعطیل کرد. وی در 1349 مخفیانه به لبنان سفر کرد و تا 22 بهمن 57 توانست صدها نفر از مبارزین ضد رژیم شاه را برای مبارزه مسلحانه آماده سازد و به ایران بفرستد. امام خمینی او را نماینده خود در سازمان الفتح فلسطین برای همکاری معرفی کردند. بعد از پیروزی انقلاب جلالالدین فارسی با یاسر عرفات وارد ایران شد. و با تشکیل حزب جمهوری اسلامی فارسی به عضویت حزب درآمد. نمایندگی مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی، نامزدی نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس شورای اسلامی از جمله فعالیتهای او پس پیروزی انقلاب اسلامی است. ایشان در حال حاضر به تحقیق و تألیف مشغول هستند. برخی از آثار ایشان عبارت است از: انقلاب تکاملی اسلام – آشنایی با شخصیت انقلابی و مبارزاتی ایشان به کتاب (زوایای تاریک) که خود تألیف کردهاند رجوع شود.
منبع:
کتاب
شهید حجۀالاسلام دکتر محمدجواد باهنر صفحه 85