تاریخ سند: 13 تیر 1340
موضوع: آقای عباس واعظ طبسی
متن سند:
شماره: 5565 /5 تاریخ: 13 /4 /1340
از: شهربانی خراسان
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت خراسان
موضوع: آقای عباس واعظ طبسی
عطف به شماره 2933/م الف 11- 12 /4 /40 نامبرده بالا در سرای محمدیه بازار بزرگ شبها منبر میرود و در منبر خود نیز بسیار تندروی مینماید و در هر محل دیگری که منبر برود، به همین نحو خواهد بود. ضمناً در نظر دارد پس از سه شب ادامه سخنرانی در سرای محمدیه، پنج شب هم در مسجد بنّاها واقع در خیابان خسروی منبر برود.
سرپرست شهربانیهای خراسان . سرتیپ برخوردار
بخش 2. جواب داده شود مأموری برای این کار اعزام، گزارش جامع مطالب وی را ارسال دارند. 13 /4 /40
توضیحات سند:
1. محمدعلى درخشى علاف(آرشام)، فرزند غلامرضا، در سال 1300ش در مشهد به دنیا آمد. از مهرماه 1321 مسئولیتهاى اطلاعاتى خود را به عنوان افسر مرزبانى رکن 2 ستاد لشکر 8 (خراسان) آغاز کرد. فعالیت وى در پادگان بجنورد، در شرایطى که منطقه فوق تحت اشغال ارتش شوروى قرار داشت، سبب شد که آرشام در رابطه با سرویس اطلاعات نظامى انگلیس قرار گیرد و در چارچوب شبکهاى از عوامل انگلیس در منطقه به خرابکارى علیه روسها، به ویژه قلى اوف، افسر اطلاعاتى شوروى که در پوشش کنسول شوروى در گنبد عمل مىکرد، دست زند. در اسناد موجود، گزارشى از آرشام وجود دارد که طبق آن، وى معترف شده که به اتفاق اردشیرخان شادلو (از عوامل شوکتالملک علم، پدر اسدالله علم و بزرگ مالک منطقه)، فرد ترکمنى به نام موخى را به قتل رسانده و مدعى شده که موخى، یکى از مأمورین اطلاعاتى شوروى بوده است. طبق همین گزارش، آرشام در شکست ماجراى شورش افسران چپگرا، معروف به «قیام افسران خراسان» (به رهبرى سرگرد علىاکبر اسکندانى)، نیز نقش داشته است. فعالیتهاى آرشام در خراسان مورد توجه انگلیسىها قرار گرفت. او به تهران احضار شد و محرمانه به آذربایجان رفت و در سالهاى 1324 ـ 1325 به تشکیل شبکههاى مخفى در این منطقه دست زد و پس از این مأموریت، مجدداً به مشهد اعزام شد و رئیس تجسس رکن 2 لشکر خراسان گردید تا نقش مهمترى در فعالیتهاى اطلاعاتى و سیاسى سرویس اطلاعاتى بریتانیا در خراسان داشته باشد. در دوران دولت دکتر محمد مصدق، از 1 /5 /1331 به آذربایجان منتقل شد و تا 28 مرداد 1332 در آنجا بود. آرشام پس از کودتاى 28 مرداد 32، به عنوان رئیس اطلاعات لشکر خراسان مجدداً به این منطقه وارد شد و در زمستان 1334 به مناسبت مسافرت خروشچف و بولگانین به افغانستان، در یک مأموریت سرّى، پنهانى وارد افغانستان شد و به تماس با شبکههاى مخفى در این کشور پرداخت. پس از تأسیس ساواک، نخستین ساواک استانى که تأسیس شد، در خراسان بود. آرشام در دى ماه 1335 به عنوان اولین رئیس ساواک خراسان منصوب شد و به مدت 5 سال در این ساواک، نقش حساسى به عهده داشت. در این زمان زمینههاى نارضایتى و عصیان در عشایر جنوب احساس شد و آرشام به عنوان یکى از زبدهترین عوامل MI-6 در ساواک، در شهریور 1340 رئیس ساواک فارس و بنادر گردید و تا آذر 1341 در این سمت بود. طبق گزارش آرشام، فعالیتهاى او در جنوب در سه محور بود: اول، مقابله با فعالیت نیروهاى ضدرژیم در دانشگاه شیراز؛ دوم، تشکیل شبکههاى اطلاعاتى در میان عشایر و گردآورى اطلاعات و تهیه گزارشى جامع از اوضاع فارس. این گزارش در تاریخ 22 /5 /1341 به مرکز ارسال شد و نقش اساسى در پىریزى اقدامات بعدى در سرکوب عشایر داشت. در جریان درگیرى مسلحانه عشایر در زمستان 1341 ـ تابستان 1342، آرشام که اکنون در تهران بود، بارها در زمینه مسائل فارس با مسئولین نظامى وقت (سپهبد اسماعیل ریاحى ـ وزیر کشاورزى، سپهبد عزیزالله کمال ـ رئیس اداره دوم ارتش و سپهبد عزیزى) به مشاوره پرداخت. سومین محور فعالیتهاى آرشام در جنوب تأسیس «انجمن دوستى ایرانیان با شیخنشینها» در فارس بود که پوشش فعالیتهاى برونمرزى ساواک، در واقع MI-6، با شیخنشینهاى خلیج فارس به شمار مىرفت. آرشام همچنین در توسعه شبکههاى فراماسونرى در شیراز با دکتر ذبیح قربان همکارى نزدیک داشت و به تأسیس «باشگاه لاینز» در شیراز دست زد و در سال 1341 ریاست این باشگاه را به عهده داشت. آرشام در آذر 1341 ساواک فارس و بنادر را به سرهنگ مسعود حریرى تحویل داد و در مرکز (اداره کل یکم ساواک) به کار پرداخت. او پس از طى دوره ویژه اطلاعاتى در آمریکا (سیا)، در 19 /2 /1342 رئیس ساواک سیستان و بلوچستان شد و در تاریخ 9 /6 /1345 ریاست ساواک کرمان را به دست گرفت. در کرمان، آرشام به سرعت به چهره مخوف استان بدل شد و سایر قدرتهاى منطقه را تحتالشعاع حضور خود قرار داد، به نحوى که به تأسیس «دانشسراى عالى فنى آرشام» دست زد. او در سالهاى 1350ـ 1357 نقش کمنظیرى در سرکوب حرکتهاى انقلابى در منطقه فوق ایفاء نمود. با اوجگیرى انقلاب اسلامى ایران، آرشام طراح و مبتکر اقدامات وحشیانه و قساوتبار در سرکوب انقلاب بود و به ویژه در حادثه خونین مسجد جامع کرمان (مهر 1357) نقش اصلى را داشت. در نتیجه، وزیر دادگسترى دولت ازهارى براى حفظ «مصلحت» ساواک و آرشام، محترمانه برکنارى او را به سپهبد ناصر مقدم توصیه نمود. آرشام در اواخر آذر 1357 برکنار شد. ارتشبد فردوست در خاطرات خود آرشام را از معدود مقامات عالىرتبه ساواک که به شدت مورد توجه شاپور جى بودند، معرفى کرده است.
اسناد ساواک، پرونده انفرادی و ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، حسین فردوست، ج 2، صص 423 تا 425.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 1