تاریخ سند: 15 مهر 1350
موضوع : وضعیت سیدمحمود طالقانی
متن سند:
به : 312
از : 20 ه 12 شماره : 12444 /20 ه 12
سیدمحمود طالقانی در ساعت 1625 روز 9 /7 /50 وسیله اتومبیل پیکان
شماره 54385 تهران ب از منزل خارج و در ساعت 1630 در خیابان هدایت
وارد خیابان علایی مقابل کوچه خبیر معظم شد و پس از پیاده شدن از اتومبیل به
سمت جنوب حرکت و در
ساعت 1635 در کوچه
نفیسی انتهای باغ امین الدوله
وارد منزل پلاک 25 گردید
آن گاه در ساعت 1915 از
منزل مزبور خارج و در
کوچه خیبر معظم وارد پلاک
55 شد سپس در ساعت
1935 از محل مزبور نیز
خارج و در ساعت 1945 از
طریق کوچه ولی آباد وارد
منزلش گردید.
نظریه یکشنبه : پس از
شناسایی صاحب اتومبیل
مذکور و آدرسهای اعلام
شده نتیجه اعلام خواهد شد.
سپاهی
نظریه چهارشنبه : نظریه یکشنبه مورد تأیید می باشد.
پاد
اداره کل سوم
13 /7 /50
توضیحات سند:
تاریخ : 15 /7 /50
شماره : 12434 /20 ه 12
موضوع : سخنرانی شجونی در
مسجد هدایت
در تاریخ 7 /7 /50، مجلس
ختمی به مناسبت فوت طیبی
شبستری، در مسجد هدایت
تشکیل گردید.
در ساعت
30:19، شیخ جعفر شجونی، به
منبر رفت.
مشارالیه، اظهار
داشت: با حضور آقایان: دکتر
باهنر، حجازی و رهنما، من
نبایستی به منبر می رفتم.
ولی
چون آقایان مذکور و عده ای
دیگر ـ که نخواستم اسم آنها را
ببرم ـ منع قانونی دارند که لال
باشند و از آنان تعهد گرفته شده
که منبر نروند و به علّت
قحط الرجال بودن، به من تکلیف
شد که صحبت کنم و درد دل
نمایم.
آقای طیبی ـ که یک
مسلمان واقعی بود ـ از
مسلمانی ما رنج می برد و این
رنجها و غمها، باعث شد که
ناکام از دنیا برود.
شجونی،
اضافه نمود: مردم! ناراحت
نباشید.
همیشه دستگاههای
فرعونی، برای مدّتی توانستند
بر مردم حکومت کنند و بعدا
اعمال خودشان، چنان
گریبانگیرشان شد که دیگر جان
سالم بدر نبردند؛ چون خائنین،
همیشه گور خودشان را می کنند.
مشارالیه، در پایان منبر خود،
ضمن اظهار تشکر از
شرکت کنندگان در مجلس ختم،
گفت: البته یاوه سرایان، یک
برادر ایشان را هم زندانی
کرده اند.
به غیر از نامبردگان بالا،
سیّدمحمود طالقانی، مهندس
بازرگان و عده ای از روحانیون
نیز، در جلسه مذکور حضور
داشتند.
ضمنا از تاریخ
3 /7 /50 الی 7 /7 /50، در
مسجد هدایت فقط نماز جماعت
خوانده شد.
نظریه شنبه : شنبه، نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : یکشنبه، نظری
ندارد.
نظریه سه شنبه : نظری ندارد.
نظریه چهارشنبه : نظری ندارد.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 137