تاریخ سند: 25 تیر 1346
آقای محمد باقری مستخدم پرورشگاه معینزاده
متن سند:
از: 8 ﻫ تاریخ:25 /4 /1346
به: 316 شماره: 3647 /8ﻫ
آقای محمد باقری مستخدم پرورشگاه معینزاده در ساعت 18.30 روز چهارشنبه 21 /4 /46 در پرورشگاه معینزاده به حمید روانبخش میگفت کلیمیهای رفسنجان مبلغی در حدود 60 هزار تومان به دولت فلسطین فرستادهاند که این مبلغ عنوان کمک داشته ولی ما مسلمانها چنین کارهائی نمیکنیم و درباره جنگ اعراب و فلسطین میگفت ناصر1 پدر سوخته از روی خودخواهی بدون آمادگی جنگی دست به کارهایی زد که آبروی اعراب ریخته شد و به نام اسلام تمام شد و اضافه نمود موقعی که دولت ایران از عدهای کلیمی طرفداری کند تکلیف ملت مسلمان که در ایران هستند معلوم است و نمونهای از کارهای خلاف دولت همین رفتن زن به مجلس میباشد که اگر حرف زده شود فوراً تعقیب میشوی و روحانیون هم قدرت ندارند و جرأت هم نمیکنند که در امور سیاسی مداخله نمایند و هر کدام که بخواهند چنین کنند فوراً به زندان میافتند.
ملاحظات:
نظریه رئیس بخش امنیت داخلی ـ ارسال پول از طرف یهودیان رفسنجان صحت ندارد و تکذیب میگردد.
فعلاً در پرونده روحانیون افراطی کرمان بایگانی شود. اوانی ـ 12 /5
فیش به نام محمد باقری بررسی و ارائه شود. اوانی ـ 29 /4
توضیحات سند:
1. جمال عبدالناصر، در 15 ژانویه 1918م/ 25 دی 1296 ﻫ ش در اسکندریه مصر به دنیا آمد. او در قاهره از آکادمی علوم نظامی فارغ التحصیل شد و از 1942 که افسر ارتش مصر بود، با همکاری افسران همدورهای خود قصد سرنگونی حکومت ملک فاروق را داشت. وی معتقد بود که این اصلاحات در زمان حیات این رژیم قابل انجام نیست. او در جنگ 1948 اعراب علیه اسرائیل شرکت داشت و پس از شکست اعراب در جنگ، جنبش افسران آزاد را پیریزی کرد و ژنرال محمد نجیب به عنوان رهبر این کودتا برگزیده شد. جنگ 1948 اعراب و اسرائیل سبب بدبین شدن مردم نسبت به لیاقت ملک فاروق شد و این امر پایههای حکومت فاروق در مصر را به شدت متزلزل ساخت. در ژوئیه 1952 جنبش افسران آزاد در یک کودتا به حکومت فاروق خاتمه داد. رهبری این کودتا به عهدهی ژنرال محمد نجیب و دستیار وی جمال عبدالناصر بود. فاروق به ناچار در 26 ژوئیه 1952 از مقام خود استعفا کرد و رهبران کودتا احمد فؤاد ـ پسر خردسال فاروق ـ را به عنوان فاروق دوم به سلطنت رساندند، اما در 18 ژوئن 1953 در مصر اعلام جمهوری شد و فاروق و خانوادهاش تبعید شدند. اولین رئیس جمهور مصر ژنرال محمد نجیب بود که در سال 1954 توسط سرهنگ جمال عبدالناصر برکنار شد. ناصر که معتقد به انترناسیونالیسم عربی و اتحاد میان آن کشورها بود، تا زمان مرگش یعنی تقریباً 16 سال رئیس جمهور مصر باقی ماند. وی سیاست جدایی از کشورهای غربی و نزدیکی به بلوک شرق خصوصاً شوروی سابق را در پیش گرفت و اقدام به خرید اسلحه از این کشور کرد. شوروی سابق نیز وی را در تأمین اسلحه و سایر نیازها و همچنین ساختن سد عظیم آسوان بر رود نیل که غربیها از احداث آن خودداری کرده بودند کمک نمود و این همکاری تا زمان به قدرت رسیدن سادات ادامه داشت. ناصر در ژوئیه 1956 کانال سوئز را ملی اعلام کرد و یک سازمان مصری را برای ادارهی آن تأسیس کرد. به دنبال این عمل، دولت اسرائیل همراه با قوای انگلیس و فرانسه در اکتبر 1956 به خاک مصر در شبه جزیرهی سینا حمله بردند تا خلیج عقبه را روی کشتیهای اسرائیلی باز کنند. این جنگ سرانجام با تهدید شوروی سابق به دخالت نظامی در مارس 1957 پایان پذیرفت، اما در این سال جمال عبدالناصر تمام داراییهای دولتهای غربی در مصر را ملی اعلام کرد و کانال سوئز نیز در آوریل همان سال بازگشایی شد. در 1958 سه کشور مصر، سوریه و یمن تحت عنوان جمهوری متحدهی عرب با یکدیگر متحد شدند و در یک همهپرسی جمال عبدالناصر به ریاست جمهوری آن برگزیده شد. این اتحاد دیری نپایید و بر اثر بروز اختلافاتی در 1961 از هم گسیخت و سه کشور از یکدیگر جدا شدند. جمال عبدالناصر در 1967 ـ 1962 دهها هزار تن از نیروهایش را برای کمک به جمهوریخواهان یمن به آن سرزمین اعزام داشت و این امر باعث بروز اختلافاتی با عربستان سعودی شد. ناصر در سومین جنگ اعراب و اسرائیل یعنی نبرد ژوئن 1967 که با حملهی غافلگیرانه هواپیماهای اسرائیلی به فرودگاههای قاهره و دمشق آغاز شد، صحرای سینا، تمام طول شرقی کانال سوئز و تعداد زیادی از هواپیماهای خود را از دست داد. جمال عبدالناصر سرانجام در 28 سپتامبر 1970م/ 6 مهر ماه 1349 در سن 52 سالگی بر اثر سکتهی قلبی درگذشت. بعضی از مفسران سیاسی مرگ ناصر را ناشی از یک توطئه میدانند؛ توطئهای که قصد داشت سادات معاون ناصر را که به لزوم دوستی با غرب و صهیونیستها معتقد بود، به قدرت برساند. از خطاهای ناصر، تکیه بر پانعربیسم (که خود یک انحراف بود) و دیگری دستگیری و اعدام بسیاری از رهبران اخوانالمسلمین بود که باعث تضعیف اسلام در مصر شد.
رجوع شود به کتاب: اخوانالمسلمین در مصر، حجتالاسلام و المسلمین سیدهادی خسروشاهی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 1 صفحه 299