تاریخ سند: 7 مرداد 1341
موضوع: اعلامیه جبهه ملی1 در مورد سقوط دولت آقای دکتر امینی
متن سند:
گزارش اطلاعات داخلی
شماره: ۶۱۱۸ /س ت تاریخ گزارش: 7 /5 /41
موضوع: اعلامیه جبهه ملی1 در مورد سقوط دولت آقای دکتر امینی
اعلامیه جبهه ملی با تیتر مردم شرافتمند تهران که در مورد سقوط دولت آقای دکتر امینی به تاریخ ۳۱ تیر ماه / ۴۱ چاپ شده است و قرار بود منتشر گردد توسط محمدحسین امینی و دانشجوی دانشکده فنی پخش شده است % و
توضیحات سند:
۱- جبهه ملی:
در روز ۲۳ مهر ماه ۱۳۲۸ جمعیت زیادی جلوخانه مصدق گرد آمدند و همراه او تا کاخ شاه در همان نزدیکی رفتند، مصدق در آن جا نامهای را که در اعتراض به مداخلات نامشروع دولت در انتخابات تمام شهرستانها و تقاضای ابطال انتخابات تهیه کرده بود. تحویل داد. جمعیتی که در بیرون کاخ گرد آمده بود. میخواست که در داخل کاخ تحسن کند. سرانجام فرمانده گارد پس از ادای احترام ورود مصدق و نوزده نفر دیگر را به کاخ بلامانع اعلام کرد. از این نوزده نفر، هفت نفر (فاطمی شایگان، سنجابی، نریمان امیر علانی، زیرکزاده و کاویانی) تا کودتای ۱۳۲۳ پشتیبان مصدق ماند نماد، پنج نفر بقائی، مکی، آزاد، حایریزاده و مشار) بعداً هر یک به طرفی رفتند و با دولت مصدق بنای مخالفت را گذاشتند، چهار نفر (سید جعفر غروی. ارسلان خلعتبری، حسن صدر و جلالی نائینی) با کنار گود نشستند تا مختصر انتقاداتی از مصدق میکردند. و بقیه (عمیدی نوری. احمد ملکی و عباس خلیلی) کمی بعد به کلی از نهضت بریدند. پس از گذشت دو روز از تحصن در کاخ که بدون هیج واقعهای سپری شد، تحصنکنندگان تصمیم گرفتند که با دست زدن به اعتصاب غذا اعتراضشان را نمایانتر کنند. اما اعتصاب غذا چندان به درازا نکشیده در نتیجه در روز ۲۷ مهر ماه ۲۸ با انتشار بیانیه ای، نگرانی خود را از اینکه مداخلات غیر قانونی در انتخابات به حیف و میل شدن عزیزترین ذخایر ایران یعنی نفت منتهی شود ابراز داشتند و بدون حصول نتیجهای ملموس کاخ را ترک کردند. سپس در خانه مصدق گرد آمدند تا تصمیمی اتخاذ کنند که پردامنهتر از صرف مبارزه انتخاباتی از کار درآید. در این زمان این گروه احساس میکردند که علاوه بر تام به چارچوبی سیاسی نیز نیازمندند بر سر ماهیت و نوع سازمان سیاسی مورد نظر اختلافهایی وجود داشت. سرانجام همگان بر سر تشکیل جبهه به توافق رسیدند بر سر مسائل تشکیلاتی نیز بحثهائی مطرح شد این گروه در اول آبان ۱۳۲۸ با نام جبهه ملی اعلام موجودیت کرد.
در سال ۱۳۳۹ در زمان حکومت شریف امامی جبهه ملی بار دیگر به عنوان جبهه ملی دوم اعلام موجودیت و فعالیت کرد. همین گذاشتن نام «جبهه ملی دوم» دلیلی است براینکه رهبران آن پذیرفته بودند که کار جبهه ملی اول مدتهاست تمام شده و فعالیتش متوقف مانده است. با وجود این گروهی از مردم دعوت سران جبهه ملی دوم را قبول کرده و در تظاهرات آن شرکت میکردند بدون اینکه با دستگاه رهبری ارتباط سازمانی داشته باشند. در سال ۱۳۴۱ کنگرهای با حضور ۱۷۰ نماینده متشکل از حزب ایران، حزب مردم ایران. حزب ملت ایران جمعیت آزادی مردم ایران (جاما) و... برای تعیین خطمشی جبهه ملی تشکیل شد. سرانجام جبهه ملی دوم نیز بر اثر اختلاف اعضا بر سر تعیین چهارچوب فعالیتهای آن از هم پاشیده شد و آخرالامر «جبهه ملی سوم» متشکل از ملیگراها و معدودی از افراد مذهبی و حتی نیروهای چپ به وجود آمد که پس از مدت کوتاهی به پایان کار خود رسید.
در سال ۵۶ با وزیدن نسیم آزادیها و فضای باز سیاسی به دنبال اتخاذ سیاست فریبکارانه حقوق بشر از سوی کارتر، جبهه ملی در چهار چوب قانون اساسی آرامآرام خود را مجدداً احیا کرد. سیر فعالیتهای آن بعدها اثبات نمود که این احیاء هم به سود سیاستهای استعماری و به ضرر انقلاب اسلامی مردم ایران بود. در حالی که زمینههای مساعد برای انفجار عمومی فراهم گشته و میرفت که نطفههای آغازین انقلاب منعقد گردد. جبهه ملی به عنوان نیروی سیاسی مخالف در صحنه حاضر شد تا با مخالفتهای صوری و محدود خود ابتکار عمل را در دست گرفته از تکوین انقلاب اسلامی برای سرنگونی رژیم پهلوی و استقرار حکومت اسلامی جلوگیری کنید. نامههای سرگشاده به شاه اولین قدم در راه تثبیت سلطنت و تقلیل حدود مخالفتها از شاه به دولت بود. با اوجگیری انقلاب اسلامی دستگاه تبلیغاتی اربابان شاه در داخل و خارج برروی جبهه ملی و عناصر همفکر آن متمرکز شد. در روزنامهها و رادیوهای خارجی نظیر بیبیسی با رهبران جبهه ملی مصاحبه شده و تظاهرات و اعتصابات را به دروغ به آن منتسب میساختند و از آن به عنوان بزرگترین جناح سیاسی مخالف و اصلیترین جناح اپوزیسیون نام میبردند.
جبهه ملی در آن زمان سعی میکرد با تکیه به پذیرش رهبری حضرت امام (ره) چهره واقعی خود را و محافظهکاریها و نظرهای مسالمتآمیز و غیرانقلابی در مورد سلطنت رژیم شاهنشاهی، دمکراسی غربی، حاکمیت ملی غیر مذهبی و روابط با غرب را بپوشاند. هرچند که در موضعگیریهای دو جانبه آن به وضوح برتری دیدگاههای غربگرایانه و غیرانقلابی مشهود بود.
رک: خط سازش ص ۵۰۵۱ و ۵۲ و ۶۱
تحقیق و نگارش: مجتبی سلطانی
رک: محمد علی همایون کاتوزیان مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران. فرزانه طاهری. چاپ اول. نشر مرکز تهران ۱۳۷۲. صفحات ۹۳ و ۹۴
رک: خاطرات امینی و روزنامه پیام انقلاب شمارههای ۶۱ و ۶۲
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 65