تاریخ سند: 16 شهریور 1344
مقام محترم ریاست کل زندانهای شهربانی
متن سند:
تاریخ: 16 /6/[1344]
بسمهتعالی
اداره زندان
نام فرستنده حبیباله عسگراولادی، پدر: حسین
از زندان مرکزی قصر 1 بند 7
مقام محترم ریاست کل زندانهای شهربانی
محترماً پیرو عریضهها و نامهها و آخرین تقاضای عرض حضوری 8 /6 و تلگراف 15 /6 تصدیع میدهد چون زندان شماره یک با وضع روحی و اخلاقی ما سازگار نیست و مناسبت با اتهام سیاسی مندرج در کیفر خواست ندارد و مدت محکومیت بناحق ما طولانی است لذا بدین وسیله به عنوان شکایت به حضور آن جناب معروض میشود که قبل از این که ما 9 نفر در زندانی که مناسب با وضع روحی و اخلاقی و اتهام منتسبه باشد مجتمع نشویم به عنوان اعتراض از ملاقات با اقوام و بستگان معذوریم و چنانچه در ظرف مدت 5 روز از تاریخ فوق به خواسته قانونی و مشروع ما جواب مثبت داده نشود دست به اقدامات جدی دیگری زده که حیثیت و سلامت جسم و روح خود را حفظ کنیم زیرا در این زندان برخلاف تمام تبلیغات گوشخراش وسائل تبلیغی سلامت روح و جسم انسان از نظر مسئولین آن ارزش ندارد و احساس مسئولیت در مقابل هیچ چیز نمیکنند چه رسد به ادعای واهی و موهوم (علم و صنعت در زندانها) که سوژه دروغ تبلیغاتی است.1 واقعاً شرمآور نیست که نمایندهگان صد و چند کشور برای مبارزه با بیسوادی در کشوری دعوت شوند و ما در زندان تقاضای جای مناسبی برای مطالعه و تحصیل داریم مسئولین امر به این خواسته قانونی ما 9 نفر ترتیب اثر نمیدهند، زیاده تصدیع است با تقدیم احترام. حبیبالله عسگری
افسر نگهبان زندان شماره یک ستوان دوّم لطفیان
اصل نامه 121-4-12 در ابراهیم عراقی بایگانی
_____________________
1. وضعیت علم و صنعت در کشور: آنچه آقای عسگراولادی در این نامه به آن اشاره میکند بخشی از واقعیت روزمره دوران پهلوی بود. رژیم شاه که تمام وسایل ارتباط جمعی را در قبضه خود داشت، از بازگو شدن هر واقعیتی که اصلاحات ادعایی او را زیر سوال میبرد به شدت جلوگیری مینمود و مسایل را وارونه نشان میداد و چنین وانمود میکرد که در تمام کشور اعم از مدارس، دانشگاهها، کارخانهها، و ... و حتی زندانهای کشور در حال پیشرفت علمی، کشاورزی، صنعتی و غیره است.
بخش کوچکی از واقعیت موجود آن زمان را در مطلب زیر بخوانید.
« ... پانزده سال بعد از اصلاحات ارضی و انقلاب شاه و ملت، روستایی و روستاهای ایران به واردات مواد غذایی از خارج وابسته بودند و روز به روز این وابستگی بیشتر میشد. این واقعیت که قبل از اصلاحات ارضی ایران یکی از صادرکنندگان مواد غذایی بود بیشتر ما را به تعجب وا میدارد. توسعه صنعت کشور طی سالهای قبل از انقلاب اسلامی ایران و به ویژه در برنامههای اول ، دوم و سوم بر مبنای ایجاد و توسعه صنایع مصرفی استوار بود و قاعدتا با گسترش کامل صنایع مصرفی و مونتاژ رفته رفته وابستگی شدید به واردات، فقدان هرگونه عمق در تولید صنعتی و فقدان رابطه منطقی میان بخش صنعت با سایر بخشهای اقتصاد ملی و زیر بخشهای صنعت از جمله ویژگیهای نظام صنعتی کشورگردید. صنایع کشور همچنان از ضعف ساختار برخوردار بوده و اغلب بر صنایع مونتاژ تکیه شده بود. به این ترتیب صنایع تکنولوژی 90 در صد به خارج وابسته بودند و در سال 1357 به جز نفت کالای عمده دیگری برای صادرات وجود نداشت و 15 سال بعد از انقلاب شاه و ملت روستایی و روستانشینان همچنان به واردات مواد غذایی به خارج وابسته بودند.
در این مورد میتوان به خبر یکی از روزنامههای آن زمان(رستاخیز) در تاریخ تیرماه 1357 اشاره کرد. در این خبر آمده است که: «متاسفانه در ایران در وضع کنونی باید مرغ را با قیمت گزاف برای تولید تخم مرغ جوجه¬کشی از خارج وارد کنیم. مرغ مادر گوشتی را در شرایط کنونی نمی¬توانیم در ایران تولید کنیم. برای تغذیه این مرغها 70 درصد غذای طیور را باید از خارج از کشور وارد کنیم. البته با این همه وارد کردنها برای اداره این صنعت، تکنولوژی لازم و نیروی انسانی نداریم. یعنی طبق استاندارد معمولا برای هر 2 هزار واحد دامی به یک دامپزشک نیازمندیم ولی در ایران متأسفانه برای هر 43196 واحد دامی یک دامپزشک وجود دارد.»
این خبر یک نمونه بارز از وابستگی تکنولوژیکی به تولید خارجی است. در سال 1354 برآورد شده است که بیش از یک میلیارد دلار جریمه به کشتیهایی پرداخت شد که در خلیج فارس به علت عدم وجود امکانات و تجهیزات تخلیه بار در انتظار بار اندازی مانده بودند.
در پی تغییر الگوی مصرف که از زمان اصلاحات ارضی در کشور شروع شد، صنایع مونتاژ سرمایه¬بر در مقیاسهای بزرگ با حمایت بیدریغ از بخش خصوصی وابسته به قدرتهای داخلی و بینالمللی، در تهران و اطراف آن استقرار یافت. پیشبینی برنامه در مورد به کارگیری تکنولوژی و رشد تولیدات صنعتی بسیار دورتر از واقعیتهای موجود بود و این ناکامی سیاست صنعتی دولت را در پی داشت در حالی که برنامه ریزان پیشبینی میکردند که در برنامه پنجم تولیدات صنعتی در سطحی بالاتر از تقاضای بازار داخلی یا حداقل مساوی آن خواهد بود در عمل این تولیدات کفاف مصرف داخلی را ندارد و تکنولوژی تولید همچنان وابسته و عقب مانده بود ... »
در زمان رژیم پهلوی ۴۰ درصد جمعیت شهری و ۶۵ درصد جمعیت روستایی کشور زیر خط فقر زندگی می¬کردند. ۳۵ درصد مردم ایران دچار سوء تغذیه بودند. تنها ۴۵ درصد مردم ایران با سواد بودند. تنها ۵ شهر کشور از نعمت گاز به صورت پراکنده برخوردار بودند. تولیدات کشاورزی ایران تنها مصرف ۳۳ روز مردم را تامین میکرد. ۴۰ هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران حضور داشتند. ۳۵ هزار متخصص خارجی در صنایع نفت، مخابرات، پزشکی، خودروسازی، برنامه و بودجه و ... در کشور حضور داشتند. از کشورهای هند و پاکستان و بنگلادش و سریلانکا پزشک وارد می¬کردیم. سی درصد جمعیت کشور را خانوار¬های ثروتمند تشکیل می¬دادند که معادل ۹۰ درصد کل درآمد کشور را به خود اختصاص داده بودند و ۷۰ درصد بقیه تنها ۱۰ درصد درآمد کشور را در اختیار داشتند... (نک: مقاله: اوضاع اقتصادی ایران در دوران پهلوی دوم، احمد پرخیده، روزنامه دنياي اقتصاد، شماره 2757، مورخ 19 /7 /91، صفحه 31 و مقاله: چرا انقلاب کردیم، خبرگزاری تسنیم، 17 بهمن 1393)
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 154