نظریه اساتید بزرگ و حجج عظام حوزه مقدسه علمیه قم درباره مرجعیت حضرت آیتالله العظمی خمینی دامت برکاته
متن سند:
بسمه تعالی
محضر مقدس اساتید بزرگ و مدرسین عالی مقام و فضلای حوزه علمیه قم، دامت برکاتهم
محترماً به عرض میرساند، رحلت حضرت آیتاللهالعظمی آقای حکیم قدس سره موجب تأسف عمیق گردید.
استدعا میشود نظریه خود را درباره مرجع تقلیدی که مقلدین معظمله لازم است به وی مراجعه نمایند بهطور مشخص و با قاطعیت بیان فرمایید.
عدهای از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم
بسمه تعالی
صلاحیت علمی و تقوایی حضرت مستطاب آیتالله العظمی آقای خمینی مدظلهالعالی برای مقام شامخ مرجعیت تقلید و حفاظت از حوزه اسلام و حمایت مسلمین محرز و بدون تردید است.
4 ربیع الثانی1390
الاحقر محمد موحدی فاضل
بسمه تعالی
در مورد حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله العالی از لحاظ جامعیت شرائط مرجعیت عامه و تامه تردیدی نیست و ترویج از ایشان به صلاح اسلام و مسلمین میباشد.
والسلام علی جمیع اخواننا المؤمنین
حسین نوری1
بسمه تعالی
با توجه به مراتب علمی و عملی حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظلهالعالی و روشنبینی و مجاهدات معظمله صلاحیت ایشان برای مرجعیت و زعامت شیعه به نظر اینجانب محرز و ترویج و تعیین ایشان به صلاح اسلام و مسلمین میباشد.
2ع2 /1390
حسینعلی منتظری
بسمه تعالی
با توجه به مخاطراتی که برای اسلام عزیز پیشبینی میشود، لازم است مسلمانان به شخصی مراجعه کنند که علاوه بر تفوق علمی و عملی، به اوضاع جهان واقف و در قبال حوادث صابر و با شهامت هرچه تمامتر از حریم مقدس قرآن دفاع نماید و مصداق کامل: اما من کان من الفقهاء...
.
.
و اما الحوادث الواقعه...
.
.
باشد و فعلاً به نظر حقیر حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی بزرگ مرجع تقلید شیعه ادام الله ظله واجد چنین صفاتی هستند.
ربانی شیرازی
30ع2 /90
بسمه تعالی
حضرت آیتالله آقای خمینی مدظله العالی واجد شرایط مرجعیت عامه هستند و تقلید از معظم له به صلاح اسلام است.
غلامرضا صلواتی2
بسمه تعالی
تقلید کردن از حضرت مستطاب آیتالله العظمی خمینی دام ظله العالی جایز و بیاشکال است و به صلاح اسلام و مسلمین میباشد.
الاحقر علی مشکینی3
صلاحیت مرجعیت عامه حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله العالی از قضایایی است که قیاساتها معها وکالنار علی المنار والشمس فی رائعۀ النهار...
.
تأیید و ترویج و تقویت معظمله وظیفه شرعی هر فرد مسلمان علاقهمند به اسلام و مصالح مسلمین است.
16 /3 /1349
قم ـ نعمت الله صالحی نجف آبادی4
بسم الله الرحمن الرحیم
وجوب حفظ اسلام و صدور دین و اعزاز و تقویت مسلمین از بدیهیات تردید ناپذیر است با مرجعیت عامه حضرت آیتالله العظمی الخمینی امر مذکور امکانپذیر میباشد.
ابوالقاسم خزعلی165 /3 /49
بسمه تعالی
حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی دام ظله العالی واجد جمیع شرائط مرجعیت است و تقلید کردن از معظمله به صلاح اسلام و مسلمین میباشد.
ابراهیم امینی
بسمه تعالی
اتباع از آرا و فتاوای آیتالله العظمی آقای خمینی دام ظله العالی، موجب فلاح و رستگاری است.
الاحقر محمد الشاه آبادی6عفی عنه
بسمه تعالی
صلاحیت حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله برای مرجعیت عامه قابل هیچگونه تردید نیست.
این فقیه عالیقدر جامع حد اعلای شرایط مرجعیت تامه و عامه و تقلید و ترویج از معظمله موجب اعلای کلمۀ حق و اعزاز مسلمین است.
یحیی انصاری شیرازی7
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع مرجعیت عامه مطلبی است که با تمام شئوون مادی و معنوی ملت اسلام سروکار دارد.
کیان اسلام و کلیه حیثیات ملل اسلامی همیشه وابسته به روشنبینی و قاطعیت و علم و تقوای مراجع تقلید بوده و در این زمان که اسلام عزیز از همه ادوار بیشتر به رهبر واجد شرایطی محتاج است، مرجعیت عامه حضرت آیتالله العظمی الخمینی مدظله العالی قابل هیچگونه تردید و مناقشهای نیست.
احمد جنتی 16 /3 /49
توضیحات سند:
1.
آیتالله العظمی حسین نوری همدانی در سال 1304ﻫ ش در خانوادهای مذهبی و روحانی، در شهر همدان به دنیا آمد.
تحصیلات مقدماتی را در محضر پدرش آغاز کرد و در هجده سالگی راهی حوزهی علمیهی قم شد.
در قم به مدت پانزده سال در درس آیتالله العظمی بروجردی حضور داشت و محضر آیتالله سید محمد داماد و حضرت امام خمینی (ره) را درک کرد.
از جمله دوستان تحصیل آیتالله نوری همدانی میتوان به: شهید آیتالله دکتر مفتح، آیتالله حاج سید مهدی روحانی، آیتالله حاج شیخ عباسعلی ایزدی نجفآبادی و امام موسی صدر اشاره کرد.
آیتالله نوری همدانی آغاز آشنایی خود با حضرت امام (ره) را سال 1322 میداند و از همان زمان همواره با بذل جان و مال در خدمت اهداف سیاسی و مذهبی ایشان قرار گرفت.
آیتالله نوری همدانی مهمترین ویژگی عالم دینی را براساس آیات و روایات، زمان شناسی و آگاه بودن به زمانه میداند و امام خمینی (ره) را بهترین و شایستهترین مصداق آن معرفی میکند.
وی از آغاز نهضت حضرت امام (ره) در کنار ایشان قرار گرفت و با سخنرانیهای خود به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداخت.
منزل این بزرگوار در 19 دی 1356 کانون اجتماع تظاهراتکنندگان بود و ایشان در سخنانی تند و انقلابی ضمن حمله به سیاستهای رژیم با تجلیل از قیام امام (ره) بر ادامه مبارزه تأکید کرد.
پس از این سخنرانی تظاهرات مردمی به خیابانهای اطراف کشیده شد و در نتیجه رژیم بسیاری از مردم را به شهادت رساند.
آیتالله نوری همدانی پس از این ماجرا دستگیر و به شهر خلخال تبعید گردید.
ایشان به سبب مبارزه پیگیر خود بارها مورد بازجویی و تعقیب قرار گرفت و به زندان افتاد که در یک مورد سه ماه در سلول انفرادی قزلقلعه محبوس بود.
وی از وعاظ ممنوعالمنبر نیز بود.
آیتالله نوری همدانی پس از رهایی از آخرین تبعیدگاهش در سفر کردستان برای دیدار امام(ره) به پاریس شتافت.
ایشان پس از انقلاب مأموریتهای بسیاری را با فرمان امام(ره) در کشورهای مختلف انجام داد.
آیتالله نوری همدانی همواره از یاران امام(ره) و مدافع ارزشهای انقلاب بوده و در سالیان اخیر از مقام معظم رهبری حمایت فراوانی کرده است.
ایشان هماکنون از مراجع معظم تقلید میباشد و به دو زبان انگلیسی و عربی تسلط کامل دارد.
از جمله تألیفات ایشان میتوان به: شگفتیهای آفرینش، دانش عصر فضا، رسالهی عملیه ـ جمهوری اسلامی، اجتهاد و تقلید، جایگاه بانوان در اسلام و ...
اشاره کرد.
2.
آیتالله غلامرضا صلواتی، فرزند اصغر در سال 1307ﻫ ش در اراک به دنیا آمد.
وی پس از تحصیلات مقدماتی به فراگیری علوم اسلامی روی آورده و مدارج علمی را طی نمود.
آیتالله صلواتی یکی از دوازده مجتهدی بود که پس از وفات آیتالله سید محسن حکیم با صدور اعلامیه بر مرجعیت حضرت امام خمینی(ره) تأکید ورزیدند.
به همین دلیل توسط ساواک دستگیر و با تصمیم کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم در تاریخ 26 /3 /49 به شش ماه تبعید در شهرستان زابل محکوم گردید.
3.
آیتالله علیاکبر مشکینی در سال 1300 شمسی در روستای «آلنی» در یک فرسخی مشکین شهر به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی و علوم قدیم را در مشکین شهر انجام داد.
سپس به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر مشغول تحصیل شد و دوره خارج فقه و اصول را نزد مدرسان سرشناس حوزه علمیه قم از جمله آیات عظام محقق داماد، حجت کوهکمره ای، بروجردی و امام خمینی (ره) فرا گرفت.
بعد از قیام 15 خرداد 1342 سالهائی از عمر خود را در زندان و تبعید گذراند.
وی یکی از مدرسین برجسته علم اخلاق و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می باشد.
آیتالله مشکینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتهای زیر را به عهده گرفت : حاکم شرع دادگاههای انقلاب، امام جمعه قم، امام جمعه موقت تبریز در مدت کوتاهی از سال 1360، سه دوره نماینده مجلس خبرگان رهبری که همواره ریاست آن مجلس را عهده دار بوده، عضو و رئیس شورای بازنگری قانون اساسی در سال 1368.
آیتالله علیاکبر مشکینی در سال 1386 دار فانی را وداع گفته و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) آرمید.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله علی مشکینی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
4.
حجتالاسلام نعمتالله صالحی نجفآبادی به سال 1302 ﻫ ش در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد.
تحصیلات حوزوی را تا سطح عالی نزد استادانی چون مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدحسن عالم نجف آبادی، مرحوم آیتالله رحیم ارباب، مرحوم آیت الله میرزا علی شیرازی و مرحوم آیت الله شیخ احمد فیاض سدهی طی کرد و سپس راهی قم شد و از درس خارج فقه و اصول آیت الله بروجردی و نیز دروس حضرت امام خمینی، آیت الله داماد و آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری بهره برد.
وی همچنین از محضر استاد علامه طباطبایی نیز استفاده نمود.
از ایشان تاکنون آثاری چون «ولایت فقیه، حکومت صالحان»، «جمال انسانیت»، «شهید جاوید»، «توطئه شاه بر ضد امام خمینی»، «عصای موسی» و «نگاهی به حماسه حسینی» به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب «شهید جاوید» یکی از مهمترین مباحثی بود که پیش از انقلاب مدتی روند فعالیتهای مخالفان رژیم شاه را تحت الشعاع قرار داده بود.
شیخ نعمتالله صالحی در 16 اردیبهشت 1385 در بیمارستان بقیهالله تهران درگذشت.
5.
آیتالله ابوالقاسم خزعلی، فرزند غلامرضا در سال 1304ﻫ ش در بروجرد متولد شد.
تا ده سالگی در همان شهرستان به فراگیری دروس پرداخت، سپس با خانواده راهی مشهد مقدس گردید و پس از طی دوره متوسطه، در سال 1321، در مدرسه نواب و مدرسه حاج حسن، ادبیات عرب و فقه را آموخت.
سپس به قم مهاجرت کرد و مدت دوازده سال، محضر حضرت آیت اللهالعظمی بروجردی و دو سال محضر حضرت امام(ره) را درک کرد.
آیت الله خزعلی در درس آیت الله محقق داماد تلمذ و از محضر مرحوم آیت الله علامه طباطبایی درک فیض کرد.
ایشان در کنار تحصیل، به تدریس و تبلیغ مشغول گردید.
آیتالله خزعلی بخصوص در خطابه و منبر، شهرت ویژه ای داشت و چون حافظ قرآن کریم و نهج البلاغه امیرمؤمنان بود بر محتوا و غنای منبرشان افزوده می شد.
حضور در صحنه سیاسی، مبارزه با رژیم ستم شاهی، تحمل زندان و رنج تبعید، این روحانی زاهد را بیش از پیش مشهور کرد.
در سال 1349 به جرم امضای اعلامیه تأیید مرجعیت آیت الله خمینی به سه سال تبعید محکوم شد که شش ماه آن را تحمل کرد.
سال 52 به بندر گناوه تبعید شد که پس از شش ماه مجددا او را به دامغان تبعید می کنند.
2 سال تبعید دامغان که به پایان رسید به سال 1354 بود که او را از مسجد الجواد تهران ربوده به زندان قزل قلعه منتقل کردند که 48 روز آن در انفرادی بود.
در اردیبهشت سال 57 فرزندش حسین خزعلی در قم توسط نیروهای گارد رژیم پهلوی به شهادت رسید.
در دوران انقلاب اسلامی، بالاخص در شورای نگهبان، ایشان را به عنوان یکی از فقهای والامقام معرفی و متمایز کرده است.
از آثار ایشان، تفسیر سوره فاتحهُ الکتاب می باشد و اخیرا مشغول تدوین و تألیف یک دوره کامل تفسیر قرآن به زبان عربی هستند.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، بررسی اسناد تاریخی، 1378
6.
آیتالله شیخ محمد شاهآبادی در سال 1305 ﻫ ش در تهران در خانواده علم و فضیلت و در ظل عنایت والد معظم خود، مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی متولد شد.
پس از دو سال، که والد معظم ایشان به قم مهاجرت نمود، ایشان نیز در معیت والد به قم رفت و تا سال 1314 در آن شهر سکونت داشت و سپس به دلیل مراجعت والدشان به تهران در این سال، به تهران آمد و وارد دبستان شد و تا سال 1320، دروس مدرسه را تا کلاس هشتم دبیرستان گذراند.
در شهریور 1320 به تحصیل دروس حوزه مشغول شد و دروس مقدماتی و صرف و نحو و منطق و شرح لمعه و معالم و قوانین را خدمت اساتیدی چون مرحوم آیت الله حاج سیدحسن احمدی علون آبادی (داماد آیت الله العظمی شاه آبادی) و مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدعلی لواسانی گذراند و سپس دروس سطح عالی (رسائل و مکاسب و کفایه) را خدمت اساتیدی چون مرحوم آیت الله حاج سیدعباس آیت اللهزاده و مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدتقی آملی و دروس معقول و عرفان را خدمت والد ماجد خود و مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی مازندرانی تعلم نمود و چون والد معظم ایشان به رحمت واسعه الهی نایل گشت، به شهر خون و قیام ـ قم ـ مهاجرت نمود و دروس خارج فقه و اصول را از محضر حضرات آیات عظام حاج آقا حسین بروجردی (12 سال)، حاج شیخ محمدعلی اراکی (12 سال)، حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی (1 سال)، امام خمینی (2 سال)، محقق داماد (1 سال)، و شریعتمداری (3 سال) تفقّه نمود و در اثناء تعلم، به تعلیم و تدریس معقول و منقول مشغول شد.
آیت الله حاج شیخ محمد شاه آبادی از سال 1340 تاکنون، بیش از 40 سال است که مشغول تدریس خارج فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق می باشد.
ایشان کتاب رشحات البحار تالیف مرحوم والد ماجد خود را با ترجمه و شرح و پاورقی، در ابتدای پیروزی انقلاب به چاپ رساند.
از تألیفات دیگر ایشان که اخیرا به زیور چاپ درآمده، کتاب رشحات المعارف فی التوحید است که در مبحث توحید ذاتی و صفاتی و افعالی در اثبات واجب الوجود از طریق حرکت اتم و ترکیب آن می باشد، و دیگری کتاب رشحات الاخلاق در مبحث منزل یقظه است که این دو کتاب اخیر در سال 1380 منتشر گردید.
آیتالله شاهآبادی در 17 دی 1391 دار فانی را وداع گفت.
7.
آیتالله یحیی انصاری شیرازی، فرزند محمد در سال 1306ﻫ ش در نوادیجان سرکوه از توابع داراب فارس متولد شد.
پس از تحصیلات مقدماتی وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر اساتید بزرگ زمان خود امام خمینی (ره)، آیتالله سید حسین بروجردی و آیتالله مرتضی حائری یزدی بهره مند گردید.
وی در دوران نهضت امام خمینی (ره) همواره در صف مقدم قرار داشت.
در مرداد ماه سال 1343 پس از منبر رفتن در مسجد امام حسن، مورد تذکر قرار گرفت.
در مورخه 12 /12 /43 به جرم اقدام بر ضد امنیت داخلی دستگیر و بازداشت شد و در مورخه 7 /1 /44 از زندان آزاد و قرار بازداشت وی به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل گردید.
او در پی ایراد سخنرانی های افشاگرانه در مورخه 2 /10 /44 از سوی ساواک ممنوع المنبر شد.
در یکی از گزارشهای ساواک درباره وی چنین آمده است : «نامبرده بالا از روحانیون ناراحت و اخلالگر و طرفدار خمینی در شهرستان قم بوده که در فعالیت های ضد امنیتی و تحریک طلاب علوم دینی و متعصبین مذهبی به شورش و بلوا دخالت داشته که به همین جهت وضعیت یاد شده در کمیسیون امنیت اجتماعی مورخه 22 /5 /52 شهرستان قم مطرح و نتیجتا به سه سال اقامت اجباری در کوهدشت لرستان محکوم گردیده که در حال حاضر متواری می باشد.
»
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره مدافع آرمانهای انقلاب و نظام بوده است.
زندگی ساده و زیطلبگی او در طول سالهای بسیار طولانی تفاوت چندانی نداشته است و هنوز در منزل بسیار سادهای زندگی میکند.
آیتالله انصاری شیرازی هماکنون (1392 ﻫ ش) در قم حضور دارد و به تدریس و تألیف مشغول است.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 87