تاریخ سند: 23 اسفند 1356
موضوع : جلسه اعضاء سابق حزب پان ایرانیست1 در شهرستان خرمشهر
متن سند:
به : 312
از : 6 ه 1 شماره : 20332 /6 ه 2
در ساعت 2030 روز 19 /12 /36 اعضاء سابق حزب پان ایرانیست با
حضور مهندس رضا کرمانی مسئول سابق حزب مذکور در خوزستان و محسن
پزشکپور2 نماینده اهالی خرمشهر در مجلس شورای ملی در منزل امیر سالمی3
مبادرت به تشکیل جلسه
حزبی نموده و ابتدا کرمانی
اظهار داشت دوستان و یاران
و رزمندگان دیرگام اطلاع
دارید که در بحث بودجه
آقای طبیب عضو حزب پان
ایرانیست و نماینده بوشهر
در مجلس نوبت خود را به
سرور پزشکپور داده و آقای
پزشکپور در خصوص
اوضاع ایران و استبدادهائی
که در ایران می باشد
خصوصا در اثر ضعف و
نارسائی که سبب شده
دشمنان ملت ایران متحد
شوند و برنامه های ضد ملی
پیاده نمایند و آنقدر به رهبر مملکت دروغ بگویند تا کار به جایی برسد که در
تبریز به مدت دو روز آشوب و خرابکاری به عمل آید و نوجوانان 16 ساله روی
کرسی بر علیه منافع ملت سخن بگویند سرور پزشکپور در سخنرانی خود در
مجلس آگاهانه اعلام داشتند که مملکت در خطر است و باید دستگاههای
مسئول اقدامات فوری به عمل آورند.
اما مسئولین یا خیانت می کنند یا غافل
هستند.
طی سالهای متمادی چه کار کردند.
کدام وزیر دزد و خاطی را به محاکمه
کشیدند.
و مرتب دشمنان ایران برنامه های خود را پیاده کردند.
کرمانی افزود
حزب رستاخیز4 ضعیف و بیکاره شده اما دولت آموزگار بخصوص شخص
آموزگار5 به خود اجازه داده به آنچه پان ایرانیست طی 37 سال مبارزه
ناسیونالیستی خود داشته با دیده تمسخر بنگرد، یا عناوینی دیگر دهد چون رهبر
ما به موجب رسالت خود مشکلات و معضلات را در مجلس شورای ملی بی پرده
اعلام داشته و سخنانش در روزنامه اطلاعات چاپ اول درج و به بعضی از
شهرستانها فرستاده شده و روزانه هزاران تلفن به منظور عرض تبریک از طرف
مردم به پزشکپور می شود که درد را خوب شناخته است.
بالاخص متن گفتار وی
در تبریز بین مردم توزیع
گردیده و اثر خوبی داشته
است.
زیرا ایران مهد
شاهنشاهی شیعه اسلامی
است.
اگر دشمنان ایران
نمی خواهند کشور را دچار
هرج و مرج کنند چرا درست
در یک شرایط حساس
مقالات شریعتمداری را به
چاپ می رسانند تا
شاهنشاهی در برابر
روحانیت قرار گیرد در حالی
که روحانیون همیشه مدافع
شاهنشاهی ایران بوده اند.
به
هر جهت دولت در موقعی که
شاهنشاه ایران اعلام
می دارند آزادی ما ادامه دارد از درج سخنرانی سرور پزشکپور در جراید
جلوگیری می نماید.
و به جای آن پیروزی خانم گاندی را می نویسد.
آموزگار به
خود اجازه مبارزه با رزمندگان دیرگام را با تمسخر می دهد و نوکرانی مانند
صدری کیوان و دانشی را وادار به پاسخ گویی پزشکپور می نماید.
ما برابر
اعتقادات خود و بدون اینکه از گذشته دم بزنیم بدون ترک عقاید پان ایرانیستی به
رستاخیز پیوسته ایم اما اگر بخواهند اینگونه با ما رفتار کنند ما باید وضع خودمان
را روشن کنیم و جواب دندان شکن به دکتر آموزگار بدهیم به همین دلیل دوستان
مبادرت به تهیه و ارسال طوماری به نخست وزیر نموده اند.
مهندس کرمانی
اضافه نموده آموزگار پیغام داده در پایان این دوره و دوره آینده دبیرکل حزب
رستاخیز و نخست وزیر خواهد بود به آقای پزشکپور بگوئید دوره آینده خبری
از نمایندگی مجلس برای شما نیست یا باید درب مجلس را ببندد و یا رسما
پوزش بخواهد.
وضع ما پان ایرانیستها روشن است و چون تشکیلاتی هستیم
مبارزه خواهیم کرد.
مهندس کرمانی در خاتمه افزود متن سخنرانی سرور
پزشکپور که تکثیر شده به دوستان بدهید و حساب شده با آخوندها تماس
بگیرید و از این نسخه ها در
اختیارشان قرار دهید.
سپس یکی از حاضرین
شروع به خواندن متن
سخنرانی پزشکپور در
مجلس شورای ملی کرد
سپس علی خرم شهردار
خرمشهر عنوان داشت هیچ
مقامی حق ندارد به
اعتقادات ما که زندگی
ماست حمله کند همین
سازمان آب خرمشهر که
پس از اخاذی پس از شش
ماه آب می داد امروزه ظرف
48 ساعت آب می دهد.
در
شهرداری فقیر خرمشهر
رئیس شهربانی و راهنمائی از ما پول بنزین و آب و برق می خواهند و علنا در کار
ما کارشکنی می کنند و بازرسان شاهنشاهی کار ما را تأیید می کنند حال آموزگار
و یا هر فرد دیگر بخواهد به آنچه ما با آن زندگی کرده ایم حمله کند با ما
روبروست از یک طرف شهبانو می گوید بگذارید مردم آزاد باشند و از طرف
دیگر به یک گروه ملی ضربه می زنند من به عنوان شهردار خرمشهر به شاه
مملکت تلگراف خواهم کرد و مستعفی می شوم و علتش را توهین آموزگار به
حزب و رهبر حزبم ذکر خواهم نمود.
می دانم انجمن شهر، اطاق اصناف و دیگران نیز
مستعفی خواهند شد.
و از گوشه و کنار کشور پان ایرانیست اعتراض خواهد کرد.
در این موقع پزشکپور حاضرین را آرام کرده و گفت وضع شخصی من نیست
خطر مملکت را تهدید می کند اگر یک جراحی بزرگ و فوری صورت نگیرد
متأسفانه ما باید خود را برای یک رزم ملی آماده کنیم زیرا طی یک برنامه
حساب شده دارند این مملکت را به سوی نابودی می برند چرا باید تبریز دو روز
در آتش باشد من سه سال قبل در موقع انتخابات میان دوره ای تهران و تبریز گفتم
سه هزار رأی برای تبریز زنگ خطر است و اما حال اعلام می کنم خود خطر آمده
چه قوانین ظالمانه آوردید و به دروغ تحت توجهات رهبر مملکت تصویب
کردید.
نگذاشتید قوه قضائیه و مجریه کار خود را انجام دهد.
مردم بی تفاوت و
بی ایمان شده اند.
بر علیه شاهنشاهی ما دارند توطئه می کنند آقای مهندس
روحانی وزیر سابق کشاورزی و سایرین را پست مهمی مجددا خواهند داد من
صراحتا در مجلس اعلام کردم دوره بعد وکیل نخواهم شد اما به رسالت ملی خود
تا پای جان ادامه می دهم در این موقع علی خرم گفت سرور این مملکت دارد
نابود می شود زیرا پسرم خشایار که 7 سال دارد در منزل می گوید شاه خوب
نیست از او پرسیدم چرا پاسخ داد همه می گویند مردم را زندانی می کند ملاحظه
بفرمایید دارند در مدرسه افکار دانش آموزان را نسبت به رژیم بدبین می کنند
سالمی اضافه نمود با یک برنامه حساب شده افکار دانش آموزان را دارند مسموم
می نمایند کرمانی اضافه نمود در قم بچه های 7 و 8 ساله شعار می دادند دین از
دست رفته چرا قیام نمی کنید اینها برنامه است دارند این مملکت را به آشوب
می کشند.
چه آموزگار بخواهد چه نخواهد ما پان ایرانیستها به دلیل حساسیت
اوضاع قیام خود را آغاز می کنیم و افراد توده ای سابق جبهه ملی تلفنی ما را تایید
کرده اند.
دولت آمده کشاورزی را با برنامه حساب شده از بین برد و به قولی ملی
کرد و سپس در اختیار آقایان مهدوی و هژبر یزدانی قرار داد.
آخر عدالت
کجاست از مشهد تا شمال را مشاهده نمایید مال کیست، طومار وقتی حاضر شد
به امضاء کلیه پان ایرانیست های کشور خواهد رسید و سپس به دکتر آموزگار
خواهیم داد تا تکلیف خود را یکسر کنیم این جلسه در ساعت 2400 خاتمه
یافت.
نظریه شنبه : اعضاء سابق حزب پان ایرانیست در خوزستان در نظر دارند شروع
به فعالیت برعلیه دولت آموزگار نمایند.
ضمنا یک نسخه متن سخنرانی محسن
پزشکپور به پیوست تقدیم می گردد.
نظریه یکشنبه : با توجه به دسترسی تشکیل جلسه و اظهار اینگونه مطالب از
طرف حاضرین صحت دارد.
به منبع آموزش لازم جهت کسب اطلاعات بیشتر
در زمینه فعالیت های آتی اعضاء سابق حزب پان ایرانیست در خرمشهر داده
شده.
افزار
نظریه دوشنبه : نظریه یکشنبه مورد تایید است.
یکتا
نظریه 56 حاضرین از نقاط ضعف دولت و مجریان امور استفاده کرده و قصد
اتحاد و جلب توجه افکار عمومی را برعلیه دولت دارند و توزیع و پخش بیانات
پزشکپور در خرمشهر مؤید این موضوع است.
57080 بایگانی شود.
روحانی 30 /1
محترما به استحضار می رساند.
27 /12 /36
گزارش تهیه شده حضور تیمسار ریاست تقدیم شد.
28 /12 /36
به فرموده ریاست اداره ظرف 48 ساعت خلاصه تهیه شود.
27 /1
در اجرای اوامر اقدام شده
توضیحات سند:
1ـ حزب پان ایرانیست : پان
(Pan) در زبان لاتین
پیشوندی است به معنای همه در
قرن نوزدهم و بیستم ابتدا در
اروپا و سپس در آسیا و آفریقا
جنبشهای سیاسی پیدا شد که با
آوردن این پیشوند بر سر نام
یک کشور یا نژاد یا دین خود را
نامگذاری کردند، و هدفشان
گردآوردن مردم هم نژاد یا
هم زبان یا هم دین، به نام یک
ملت یا امت یا نژاد در یک واحد
قدرت ملی یا دولت بوده است.
در ایران نیز در سال 1326 به
ابتکار دکتر عالیخانی، دکتر
محمدرضا عاملی، و تنی چند از
یاران خود که عموما دانشجوی
دانشگاه و دارای حس
ناسیونالیستی شدید بودند،
تشکیلاتی به نام «مکتب پان
ایرانیست» تأسیس گردید و بعدا
یکی از هدفهای آن مبارزه با
حزب منحله توده و کوشش در
راه احیای عظمت و اعتلای
ایران باستان بود.
مکتب پان
ایرانیست پس از تشکیل جبهه
به اصطلاح ملی با این جبهه
همکاری و کلیه برنامه ها و
اهداف آن به ویژه مسئله ملی
شدن صنعت نفت را در سراسر
ایران تایید و با روی کار آمدن
دکتر محمد مصدق در زمره
احزاب طرفدار دولت وقت
محسوب می شد.
در سال 1331
بر اثر اختلاف نظرهایی که بین
مکتب پان ایرانیست پدید آمد،
حزب پان ایرانیست به رهبری
محسن پزشکپور از آن منشعب
گردید.
حزب پان ایرانیست در
زمان دکتر محمد مصدق از وی
طرفداری می کرد لیکن بعد از
کودتای 28 مرداد 1332 به
طورکلی از طرفداری مصدق
خودداری ولی علاقمند بود
با جبهه به اصطلاح ملی سابق
ائتلاف نماید.
(پرونده حزب
ملت ایران در ساواک و کتاب
دانشنامه سیاسی داریوش
عاشوری، ص 78)
2ـ محسن پزشکپور متولد
1306 و دارای لیسانس رشته
قضایی از دانشکده حقوق
دانشگاه تهران است.
فعالیت
مطبوعاتی را از سال 1329
آغاز کرد و طی این مدت با
نشریات ساسان، ندای پان
ایرانیسم همکاری داشته و مدیر
خاک و خون بوده است.
در دوره
پهلوی نشان اصلاحات ارضی
را دریافت کرده است وی در دو
دوره (22 و 24) عضو مجلس
شورای ملی و عضو هیئت مدیره
کانون وکلای دادگستری نیز بود.
وی از افرادی است که به
بنیانگذاری حزب پان ایرانیسم
در سال 1948 کمک کرد.
در
1974 زمانی که حکومت
پهلوی، حزب رستاخیز ملت
ایران را، تنها حزب قانونی
شناخت، حزب پان ایرانیست
منحل شد.
پزشکپور به حزب
رستاخیز پیوست، اما در سال
1977 به عضویت کمیته
پارلمانی دفاع از حقوق بشر
درآمد و از دولت انتقاد می کرد.
در ژوئن 1978 او با این ادعا
که حزب رستاخیز مسئول
بسیاری از «بحرانهای جامعه
ایرانی» است از حزب رستاخیز
استعفا کرد و تجدید فعالیت
حزب پان ایرانیست را اعلام
نمود.
حزب پان ایرانیست به
رهبری محسن پزشکپور پس از
سی ام تیرماه 1332 به طور
علنی جانب شاه را گرفت و پس
از کودتای 28 مرداد 1332 با
انتشار روزنامه «خاک و خون»
همکاری با حکومت را گسترش
داد.
در آستانه پیروزی انقلاب
اسلامی نمایش های
آزادیخواهانه ای انجام داد ولی
مورد توجه هیچ یک از
جناحهای ملی و مذهبی قرار
نگرفت.
پزشکپور از سال
1320 به دنبال تأسیس حزب
پان ایرانیست که به قول او
ناسیونالیسم ایرانی است بود.
ساواک طی گزارش مورخه
10 /9 /47 در این خصوص
آورده است: «در ساعت 1700
روز 8 /9 /47 آقای محسن
پزشکپور در جلسه حزب پان
ایرانیست اصفهان شرکت
نمود...
سپس پزشکپور درباره
نهضت پان ایرانیست و سیاست
مستقل ملی ایران به رهبری
شاهنشاه...
به تفصیل صحبت
نمود...
.
پان ایرانیسم،
احساسات وطن پرستی و شاه
دوستی در همه ما به نحوی بارز
یافت می شود...
» سیاست
مستقل ملی که پزشکپور درباره
آن صحبت می کرد در واقع
اشاره به تغییر روش استعمار و
انتقال قدرت از انگلیس به
آمریکا بود.
در گزارش مورخه
4 /10 /46 ساواک چنین آورده
است: «کنسول آمریکا در
خرمشهر ساعت 900 روز
28 /9 /46 تقاضای ملاقات
اینجانب [رئیس ساواک
خوزستان] را نمود در دفتر کار
اینجانب حضور یافت...
و
سؤالاتی به شرح زیر مطرح
نمود...
تصور می کنم بعد از
انتخاب محسن پزشکپور
نمایندگی مجلس شورای ملی
قدرت حزب پان ایرانیست در
خوزستان بیشتر شده و تعداد
اعضای آن حزب نیز دو برابر
شده است.
ـ چرا محسن پزشکپور به
خرمشهر نمی آید؟
ـ از مطالب روزنامه چنین
استنباط می شود که محسن
پزشکپور معروفیت خاصی پیدا
نکرده است.
پزشکپور در زمان
انقلاب اسلامی با سود جستن از
فضای بازسیاسی شاه ـ که به
گروهها و افرادی که نظام
شاهنشاهی، قانون اساسی و
رکن سلطنت را باور داشتند ـ
اجازه تلاشهای تازه ای می داد،
آنها همه انتقادها را متوجه
اشخاص رده سوم و چهارم
رژیم شاه کرده بودند.
وی پس از پیروزی انقلاب
اسلامی از ایران خارج شد و
پس از چند سال اقامت در خارج
از کشور با مراجعه مکرر به
مسئولان برون مرزی تقاضای
بازگشت کرد و در سال 1370 به
ایران بازگشت و در حال حاضر
نیز در ایران اقامت دارد.
3ـ امیر سالمی فرزند قاسم در
سال 1310 ش در کرمانشاه
بدنیا آمد و به شغل معلمی
مشغول بوده و طبق گزارش
ساواک در سال 1332 جزو
طرفداران حزب توده بوده و در
میتینگ ها حضور داشته و در
شهریور 1332 به همین اتهام
دستگیر شده ولی به علت فقد
مدرک در مهر ماه همان سال
آزاد شده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
4ـ حزب رستاخیز : شاه با این
استدلال که حزب اکثریت، سالها
دولت را در اختیار دارد و به
اصطلاح خوب هم کار کرده،
علتی برای تغییرش نیست.
اما
در این بین سهمی به حزب اقلیت
نرسیده است در حالی که در
واقع تفاوتی بین حزب اکثریت و
اقلیت نیست، چرا باید
اعضای حزب اقلیت که فقط
برای این که این عنوان را دارند
مزایایی کمتر از حزب اکثریت
داشته باشند.
این تقسیم بندی
عادلانه نیست.
شاه اعتراف
داشت که این بازی دو حزبی
ناشی از دستور خود اوست و
باعث بی عدالتی بین افرادی
شده که گروهی را به دکان ایران
نوین فرستاده اند و گروهی را به
دکان حزب مردم اعزام نموده اند
و فکر می کرد اگر همه افراد این
دو دسته بازیگر را در یک حزب
جمع کند عدالت برقرار
می شود!! و همه از مزایای
یکنواخت استفاده می کنند.
ثانیا
شاه فکر می کرد که مردم به
احزاب ساختگی جذب نشده اند،
برای این که تفاوتی بین آنها
نبوده و دلیلی برای برگزیدن
یکی از آنها نداشته و...
از
طرفی موجب می شده آن حزب
دیگر نگران شود و اگر یک
سازمان واحد موجود باشد
همه با شوق و ذوق برای آن
روان خواهند بود و همکاری
خواهند داشت و مشکل حزب و
دموکراسی برطرف می شود.
ثالثا حزب خرج داشت و گرچه
احزاب و مردم و سپس ایران
نوین و حزب مردم از سوء
استفاده های بسیار و از
دست اندازی به حقوق مردم
مخارج آن را تأمین می نمودند و
گاهی هم اعضای علاقمند به
پست و مقام باید هزینه هایی را
متحمل می شدند ولی به هر حال
مشکل بود که به طور مستمر و
برای همیشه اعضاء پول صرف
کنند ولو این که پولهای
بادآورده ناشی از سوءاستفاده
باشد.
بنابراین حزب واحد
اشکال را برطرف می ساخت و
چون رسما حزب دولتی بود
«نظر به مخالفت این حزب با
اسلام و مصالح ملت مسلم شرکت
آن بر عموم ملت حرام و کمک به
ظلم و استیصال مسلمین است و
مخالفت با آن از روشن ترین
موارد نهی از منکر است.
ایران
تنها کشوری است که حزبی را به
امر ملوکانه تأسیس کرده و ملت
مجبور است که وارد آن شود و
هرکس از این امر تخلف کند
سرنوشت او با حبس و شکنجه و
تبعید و یا از حقوق اجتماعی
محروم شده است.
اجبار مردم به
ورود در حزب نقض قانون
اساسی است.
علمای اعلام و سایر طبقات
بدانند که تشکیل این حزب
مقدمه بدبختی های بسیاری است
که اثراتش به تدریج ظاهر
می شود و ...
بر خطبای محترم، مصلحین و
طبقه جوان دانشگاهی و طبقات
کارگر، زارع، تجار و اصناف
است که با مبارزات پیگیر و همه
جانبه و مقاومت منفی، اساس
این حزب را ویران کنند و مطمئن
باشند که رژیم در حال فرو
ریختن است.
شرکت نکردن ملت غیور در حزب
فرمایشی و انتخابات خائنانه
نمونه بیداری و پیروزی است.
رشد ملت است که حزب ساختگی
شاه را با آن همه رعد و برق و
عربده رسوا ساخت و شاه را
گرفتار آشفتگی و هیجان کرد.
حزب تحمیلی رستاخیز آنچنان با
مخالفت ملت مواجه شد و شاه را
مفتضح کرد که برای سرپوش آن
به هر وسیله ای متشبث می شود
ولی فایده ندارد.
سلام من بر
مؤمنین و مسلمین سراسر کشور
که با عدم شرکت در حزب
تحمیلی و انتخابات غیرقانونی
مشت محکم بر دهان یاوه سرایان
زدند و وفاداری خود را به اسلام
و مسلمین ثابت کردند...
».
ر.ک : یاران امام به روایت
اسناد، برادران شهید رحیمی، ص
89
5ـ جمشید آموزگار در سال
1302 شمسی در تهران تولد
یافت.
در ایام جنگ جهانی دوم
به آمریکا رفت و در رشته
مهندسی بهداشت دکترا گرفت و
در سال 1330 به ایران بازگشت.
در اصل 4 ترومن در تهران
مشغول شد و پس از معاونت
بهداشت تا سال 1334، از سال
1336 که فشار آمریکا برای
واگذاری مسئولیتهای کشور به
تحصیلکردگان در آمریکا فزونی
یافت آموزگار نیز به وزارت کار
کابینه اقبال نائل آمد.
در گیرودار
اصلاحات ارضی شاهانه!
آموزگار وزارت کشاورزی را
تصرف نمود و در اسفند 1342
در کابینه منصور وزیر بهداری
شده، و در دولت هویدا وزیر
دارائی شد و پس از 9 سال در
سال 53 وزیر کشور کابینه هویدا
گردید.
در سال 54 به دست
کارلوس به همراه وزرای نفت
اُپک به گروگان درآمد.
در سال
55 دبیرکل حزب رستاخیز شد و
بالاخره در خرداد ماه 1356
آرزوی دیرین وی برآورده شده
و نخست وزیر ایران شد.
ر.ک : مرکز بررسی اسناد
تاریخی وزارت اطلاعات، ص
152.
سپهبد تیمور بختیار به
روایت اسناد ساواک.
منبع:
کتاب
هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 257