صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خشونت

خشونت


متن سند:

خشونت
در رهگذر قرار دادن این جنبه شخصیتی به‌ عنوان اصل و محور زندگی، مهدی ‌هاشمی تا بدانجا پیش رفت که حتی در پذیرش الگوهای خود، معیاری را جز خیزش، خروش و خشونت نمی‌شناخت، او با همین نگرش و معیار نه‌تنها مذهب و تاریخ را تفسیر می‌کرد بلکه الگوهایی را به جامعه و قشر جوان معرفی می‌نمود که دارای چنین مؤلفه‌ای باشند.1
پرداختن به یک مقطع خاص از زندگی ائمه اطهار علیهم‌السلام، مشروعیت قایل شدن برای برخی از علما تأسی کردن به نویسندگان یکسونگر، رد هرگونه رفورم و اصلاح در جامعه، تفکر انقلاب در انقلاب و مقوله‌های دیگری که در جلد نخست و در مبانی فکری به آن پرداخته شده از بعد تربیتی ریشه در نگرش و گرایشی دارد که در همان اوان کودکی در شخصیت مهدی ‌هاشمی نهادینه شده است.
مهدی ‌هاشمی در ترسیم و تبیین عوامل درونی و تأثیرگذاری که «روح خشونت» را به جزئی از شخصیت و ملکه وجودی وی مبدل ساخت، به عقده‌های دوران کودکی ‌اشاره می‌کند و می‌گوید:
«... می‌توانم بگویم مثلاً در هر یک از کارهای ما یا در اکثر کارهای ما اگر عواملی به چند شعبه تقسیم بشود یک شعبه آن در خشونت تقسیم می‌شود و من در زیربنای شخصیتم مثلاً نوشته‌ام که توی اولین جزئی که از شخصیت ما بسته شده از آن زمان بچگی، که حالا آن زمان نمی‌فهمیدیم یا می‌فهمیدیم همین مسئله خشونت بود که با گرایش به خشونت، یک سری عقده‌ها در ما به وجود آمد...»2
مهدی ‌هاشمی درجایی دیگر به عوامل اجتماعی و تربیتی خاص خود در محیط ‌اشاره می‌کند و می‌گوید:
«تدریجاً عوامل اجتماعی کمک کردند، تربیت فرهنگی به اینجا رسید که خشونت برای من یک اصل مطلق شد...»3
مهدی‌ هاشمی در سندی دیگر از چهار مؤلفه به‌ عنوان انگیزه‌های خشونت نام می‌برد که بحث پیرامون این مؤلفه‌ها و تبیین و توضیح هر یک از آنان در جلد نخست و در بخش مبانی فکری آورده شده است؛ ولی برای بهتر روشن نمودن مخاطبان، بیان این نکته در این بخش ضروری است که ‌اشاره مهدی‌ هاشمی در تبیین این انگیزه‌های چهارگانه به «مقوله‌های نفسانی با ریشه فکری» و «مقوله‌های فکری با ریشه نفسانی»، مؤید دیدگاه تفکیک‌ناپذیری برخی از جنبه‌های شخصیتی و اخلاقی مهدی‌ هاشمی از مبانی فکری اوست . دیدگاهی که مدت‌ها ذهن دست‌اندرکاران این نوشتار را به خود مشغول داشته است. ازاین‌رو قرار گرفتن علل و عوامل و انگیزه‌های خشونت در جلد نخست و در بخش از مبانی فکری مهدی ‌هاشمی بدین نکته بازمی‌گردد.4

توضیحات سند:

1. ر.ک: همین کتاب جلد نخست، ص ۱۹۹.
2. کالبد شکافی انحراف، مهدی ‌هاشمی، نوار ۸.
3. همان.
4. از باب نمونه جوان‌گرایی مهدی ‌هاشمی هرچند مبنای فکری دارد ولی از جنبه روحی و اخلاقی هم می‌توان آن را به تحلیل گذارد. مهدی ‌هاشمی به لحاظ عقده‌های دوران جوانی و کودکی با پرداختن به مقوله جوان‌گرایی و اهتمام به این قشر درصدد انتقام از معمرین و بزرگسالان برآمد.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 36
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.