تاریخ سند: 2 بهمن 1342
موضوع : اظهارات شیخ عباسعلی اسلامی در مشهد
متن سند:
شماره : 24040/ س ت
روز شنبه 14 /10 /42 شیخ عباسعلی اسلامی از تهران وارد مشهد می شود
بلافاصله با میلانی تماس می گیرد و پس از جلسات متعددی مطالبی را برای
مردم بیان می نماید.
از جمله می گوید شاه درخواست کرده است که با آقای
شریعتمداری و گلپایگانی در قم ملاقات و گفتگو کند لیکن آقایان جواب داده اند
ما وقتی برای ملاقات حاضر می شویم که خمینی و قمی آزاد شوند و زنان از
مجلس بیرون روند و
تصویبنامه مربوط به
انتخابات لغو گردد و به کلیه
خواستهای ما جواب مثبت
داده شود در غیر این
صورت حاضر به ملاقات
نیستیم و از اینجهت شاه
هم از رفتن به قم منصرف
شده است.
در جلسه دیگری
که در منزل میلانی تشکیل
گردیده بود وی اظهار داشته
سید ضیاءالدین طباطبایی1
پیش شاه رفته شاه گفته
است دیدی پشم آخوندها را
ریختم؟ سید ضیاءالدین
می گوید قربان پشم
آخوندها ریخته نشده بلکه زیادتر شده و شما اگر می خواهید بدانید دستور بدهید
سر نیزه و سازمان امنیت را از پشت سر مردم بردارند آن وقت معلوم خواهد شد
که مردم طرفدار شما هستند یا طرفدار روحانیت ضمنا شیخ عباسعلی اسلامی
در موقع مراجعت خود به تهران از میلانی سئوال می نماید وظیفه ما وعاظ در ماه
مبارک رمضان چیست وی در جواب می گوید آنچه وظیفه دینی شما است باید
عمل کنید و از زندان نترسید و آنقدر باید در این راه پافشاری کنید تا موفق شوید
بساط ظلم و ستم را براندازید.
توضیحات سند:
1ـ سید ضیاءالدین طباطبایی
فرزند سیدعلی یزدی متولد
1310 هجری قمری در شیراز.
تحصیلات خود را در تبریز
شروع و بعد از پایان تحصیلات
علوم قدیمه با تأسیس چاپخانه
روشنائی و تجارت فرش
فعالیت خود را شروع کرد در
دوران سلطنت احمدشاه قاجار
ابتدا مدتی روزنامه ندای اسلام
را در شیراز و سپس
روزنامه های شرق و برق را در
تهران منتشر و بعد از آن امتیاز
روزنامه رعد را اخذ و مشغول
انتشار آن گردید.
چون پدرش
نمایندگی مردم یزد را در مجلس
شورای ملی به عهده داشت در
دوره چهارم قانونگذاری نیز
سیدضیاءالدین بجای پدر از
یزد انتخاب گردید.
سی سال
داشت که با رضاشاه همکاری
نمود و در جریان سوم اسفند
سال 1299 و اشغال تهران به
دست سردار سپه نقش مهمی به
عهده داشت.
سه روز بعد از
کودتا به فرمان احمدشاه
نخست وزیر گردید و کابینه نود
روزه خود را تشکیل داد که به
علت بازداشت عده زیادی از
رجال و مدیران جراید آن کابینه
ملقب به (دولت سیاه) گردید.
بعد
از سقوط کابینه سیدضیاء
رضاشاه که در آن زمان وزیر
جنگ و فرمانده کل قوا بود
نخست وزیر شد.
به امر ایشان
سید ضیاء الدین از ایران تبعید
گردید [تبعید وی به فلسطین در
واقع یک مأموریت بود چون
سید در فلسطین مأمور بود که
زمینهای فلسطینیان را بخرد و به
یهودیان بفروشد] و قریب 23
سال اقامت وی در خارج از
کشور به طول انجامید.
وی با کمک علی سهیلی
نخست وزیر و سید محمد تدین
وزیر کشور وقت به نمایندگی
مجلس از یزد انتخاب و به ایران
مراجعت نمود.
متعاقب آن
همکاری خود را با مظفر فیروز
ادامه داد و روزنامه رعد امروز
به طور هفتگی و سپس به طور
روزانه که مخارج آن توسط
سید ضیاءالدین تأمین می گردید
منتشر می شد.
در سالهای 24 و
25 حزب اراده ملی را تأسیس و
سرسختانه مبارزه با حزب توده
را شروع نمود.
در سالهای 25
که قوام السلطنه نخست وزیر شد
مظفر فیروز همکاری خود را با
سیدضیاء قطع و در نتیجه معاون
سیاسی و پارلمانی احمد قوام
گردید و روی اختلاف قبلی که
قوام با سید ضیاء داشت حزب
اراده ملی به وسیله فرمانداری
نظامی تهران تعطیل شد.
ناچار
سیدضیاء با دار و دسته آقای
جمال امامی که رهبر حزب
عدالت بود پیوند خورد.
بدین
ترتیب دوستی بین جمال امامی
و علی دشتی مدیر روزنامه شفق
سرخ (سناتور) و سید شروع شد.
در انتخابات دوره پانزده مجلس
شورای ملی شرکت نمود لکن
قوام السلطنه وی را شکست داد
و نگذاشت انتخاب شود.
سید
ضیاءالدین که به طرفداری از
سیاست انگلستان معروف بود
مورد مخالفت حزب توده قرار
داشت سید ضیاء در اثر عدم
توفیق در انتخابات دوره
پانزدهم از صحنه سیاست
کناره گیری کرد ولی جلسات
هفتگی در منزل خود را ادامه
داد.
در سال 1330 که موضوع
نفت در کار و دکتر مصدق
نخست وزیر بود و بازار سیاست
داغ بود، سیدضیاء مجددا در
صحنه سیاست ظاهر گردید
سیدضیاء پس از آخرین تلاش
برای همیشه کناره گیری از
سیاست نمود.
وی در سال
1348 ش درگذشت.
ر.ک: سید ضیاءالدین
طباطبایی به روایت اسناد
ساواک، مرکز بررسی اسناد
تاریخی
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 242