تاریخ سند: 10 فروردین 1357
اطلاع واصله حاکی است ساعت 10:45 الی 12:45 روز 10/1/2537 شیخ هادی روحانیراد فرزند دوستمحمّد
متن سند:
از: شهربانی بابل تاریخ:10 /1 /2537 13570110
به: سازمان اطلاعات و امنیت بابل
شماره:78-12-4 - 041-3-18 /01
اطلاع واصله حاکی است ساعت 10:45 الی 12:45 روز 10 /1 /2537 شیخ هادی روحانیراد فرزند دوستمحمّد در مسجد جامع بابل1 به مناسبت چهلّمین روز واقعه تبریز2 سخنرانی و در خاتمه مردم را به حفظ نظم و آرامش در خارج از مسجد دعوت نموده است. اضافه گردیده نامبرده اشارهای نیز به درج مطالب ناصحیح و افترای یکی از روزنامههای کشور در مورد آیتاله العظمی آقای خمینی (مجتمعاً صلوات فرستادند) که منجر به واقعه قم و خشم روحانیت گردید3 و عدم موافقت دولت با برگزاری چهلّمین روز واقعه قم که واقعه تبریز را به بار آورد و این که امنیت و آرامش کشور در پناه روحانیت بوده و قدرت روحانیت مافوق قدرتها میباشد نموده است با نگرش به این که اجتماع کنندگان حدود 250 نفر بودهاند به ترتیب و با کمال آرامش از مسجد خارج و متفرق گردیدهاند در حال حاضر وضع عادی است. ح ع
امنیت داخلی گزارش شود12 /1/[ /37]
ارزیابی خبر: صحت دارد.
نظریه: به منظور جلوگیری از هرگونه حوادث احتمالی با در اختیار داشتن نیروی کمکی از شهربانی استان مازندران و ژاندارمری مازندران پیشبینیهای لازم معمول گردیده است.
241
توضیحات سند:
1ـ مسجد جامع بابل: «این مسجد را ابتدا مازیار بن قارن در سنه 160 ﻫ. ق. بنا کرد. در دوران صفویان این مسجد نوسازی شد. در دوران فتحعلیشاه بر اثر زلزله خراب شد و به فرمان این پادشاه در سال 1225 ﻫ. ق. به مباشرت میرزامحمّد شفیع صدراعظم، توسط میرمحمّدحسین - متولی آن - دوباره بنا شد.» از تاریخهای مختلفی که در کتیبههای مسجد نوشته شده است، چنین استنباط میشود که تجدید بنای آن از سال 1220 شروع شده و در سال 1233 ﻫ. ق. به پایان رسیده است. در داخل شبستان خصوصاً در اطراف محراب کاشیهای قدیم محفوظ ماندهاند. بنای مسجد در یک چهارضلعی ساخته شده است که دو در شرقی و غربی دارد و از طریق یک رواقچه با سقف گنبدی به حیاط میرسند. مسجد در ضلع جنوبی حیاط قرار دارد و دارای سقفهای گنبدی آجری است که بر روی ستونهای آجری نشسته است. گنبد شبستان مرکزی بزرگتر و مرتفعتر از گنبدهای طرفین است. محراب در میانۀ ضلع جنوبی شبستان قرار دارد و اطراف آن کاشیکاری است. در ضلع شرقی و غربی حیاط ایوانچههایی ساختهاند و در ضلع شمالی حیاط بنایی به عرض حدود پنج متر قرار دارد. معماری ایرانی در طرح آن به کار رفته است. قوسها شاهعباسی (جناقی) است که در لبه و پایهی آن با هرهی آجری، حاشیه مقعری ایجاد کردهاند. آجرهای ستون و دیوارها از داخل و بیرون بندکشی شدهاند و آجرهای دیوار پیشانی شبستان در سمت حیاط طرحهای نقش برجستهای دارند که مجموعاً در داخل یک قاب لغازدار محاط شدهاند. شبستان در سمت حیاط باز بوده است که درحال حاضر شیشهبند شده است. ابعاد ستونها نسبتاً بزرگ است. برای بامسازی به روی گنبدها تیرریزی چوبی کردهاند و پوشش سفالی در شیب چهار کله قرار دارند که از اطراف دیوار نیز طره است.
بابل شهر بهارنارنج، گروه مؤلفان، تهران، نشر چشمه، چاپ اول، 1379، ص 518.
2ـ چهلّمین روز واقعه تبریز: نوروز سال 57 در حالى آغاز شد که شاه در اوج قدرت نظامى ذخیرههاى فراوان از دلارهاى نفتى داشت اما بىخبر از تقدیر الهى که در انتظار او بود.
مردم در عین امیدواریهایى که حضرت امام (ره) مبنى بر پیروزى به آنان داده بودند، اصلاً نمىتوانستند باور کنند که آخرین نوروز را در رژیم ستمشاهى با پشتوانه 2500 ساله سپرى مىکنند و هیچکس نمىخواست این را باور کند که انقلاب اسلامى طىّ چند ماه آینده طومار رژیم پهلوى را درهم خواهد پیچید.
در واپسین روزهاى اسفند ماه 56 اعلامیّههاى فراوانى در سطح شهر بابل پخش گردید که در آن حضرت امام، مراجع، روحانیت و سایر گروها از مردم خواسته بودند که به احترام خون شهداى قم و تبریز از برگزارى مراسم سنتى نوروز خوددارى نمایند. مردم نیز به این نداى الهى لبیک گفته و به جاى تبریک به یکدیگر تسلیت مىگفتند و لباس مشکى به نشانه عزادار بودن به تن کردند و در مساجد یاد و خاطره شهدا را گرامى داشتند. با نزدیک شدن به روز چهلّم شهداى تبریز مردم خود را براى شرکت گسترده در مراسم این روز آماده کردند.
در این ماه شعارنویسىها و تهیه و تکثیر اعلامیّهها رشد فزایندهاى پیدا کرد. شبکه توزیع اعلامیّه با وجود اختناق، محدودیت و پنهانکارى، اعلامیّهی رهبر انقلاب و مراجع را در کمترین زمان ممکن توزیع و به دست مردم رساندند.
ساواک و نیروهاى انتظامى برخى از این شبکهها را کشف و نسبت به دستگیرى و زندانى نمودن آنها اقدام نمود لیکن روز به روز بر ابعاد آن افزوده مىشد. با تمهیداتى که ساواک جهت جلوگیرى از برگزارى اینگونه مراسم اندیشیده بود باز نتوانست از برگزارى باشکوه آن جلوگیرى کند. با فرارسیدن چهلّم شهداى تبریز مردم در مساجد گردهم آمده و یاد و خاطره شهیدان را گرامى داشتند و روحانیون با سخنرانیهاى افشاگرانه خود مردم را در جریان مسایل و حوادث قرار دادند. سخنرانان با صراحت بیشترى وارد میدان شدند...
در چهلّم شهداى تبریز، شهر بابل شاهد اجتماع ضدرژیم بود. مردم به دعوت روحانیت انقلابى شهر جهت برگزارى مراسم در مساجد این شهر مجتمع شدند و آیتالله هادى روحانى هم در ساری بر فراز منبر قرار گرفت و ضمن سخنرانى مبسوطى سیاستهاى رژیم را مورد سؤال قرار داد.
رژیم که در این زمان در بحرانى شدید فرو رفته بود به وانمود کردن چهرهاى غیرواقعى از نهضت مردم پرداخت و آنان را افرادى افراطى، معدودى خرابکار، اخلالگر، مرتجع و مارکسیست اسلامى معرفى مىنمود. دانشجویان بابل نیز همگام با مردم این شهر به تظاهرات پرداختند و با شعارهاى اللهاکبر، اتحاد، مبارزه، پیروزى باعث تعطیلى کلاسها گردیدند و اقدام به شعارنویسى در این دانشکده نمودند که تعدادى از آنان هم دستگیر و روانه زندان شدند.
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار انقلاب اسلامی مازندران(ساری)، جلد اول، (تهران؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ دوم، 1391)، ص 153.
3ـ قیام 19 دی: یکی از وقایع مهم که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و از آن به عنوان جرقههای انقلاب نیز یاد کردند قیام 19 دی 1356 مردم قم بود. در تاریخ هفدهم دی ماه 1356 در روزنامهی اطلاعات مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار احمد رشیدیمطلق به چاپ رسید که در آن از روحانیت به عنوان ارتجاع سیاه نام برده شده و به حضرت امام (ره) در کمال وقاحت توهین گردید. این مقاله خشم مردم و زعما و فضلای حوزهی علمیّه را برانگیزاند. به دنبال این امر، طلّاب و روحانیون به منازل علما و مراجع رفته و از آنها درخواست کمک و یاری نمودند این که در روز نوزدهم دی ماه زمانی که طلاب، روحانیون، دانشآموزان و دیگر اقشار مردم از منزل یکی از مراجع برمیگشتند مورد حمله و تهاجم نیروهای نظامی قرار میگیرند و در اثر این درگیری حداقل شش تن به شهادت رسیده، چندین نفر زخمی شدند. کشتار مردم قم در نوزدهم دیماه سرمنشأ تحولات مهمّ بعدی گردید که برگزاری مراسم چهلّم در شهرهای تبریز، یزد و... از جمله مهمّترین آنهاست. قیام مردم قم دارای نتایج بسیار چشمگیر و مهمّی بود که با قیام عمومی مردم در سال 1357 به پیروزی شکوهمند اسلامی ایران منجر گردید. اینکه دستور نگارش مقالهی توهینآمیز از سوی وزارت دربار بود یا وزارت اطلاعات مهمّ نیست، بلکه آنچه که مسلّم است این است که این مقاله به دستور شخص شاه تهیه گردیده بود و این نشاندهندهی عمق کینهی شاه نسبت به روحانیت و حضرت امام (ره) بود و نگرانی وی را از اوضاع و احوال سالهای 1356 - 1357 کاملاً آشکار میساخت.
خاطرات آیتالله شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی، (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان 1384)، ص 184.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 109