تاریخ سند: 2 بهمن 1351
درباره : دستگیری سه نفر از روحانیون افراطی طرفدار خمینی
متن سند:
شماره : 11514 /112
بولتن : ویژه
این بولتن شامل 3 برگ است
5 /67908 است
در پرونده فضل اللّه مهدیزاده محلاتی 33422
خیلی محرمانه
اطلاع رسیده حاکی بوده عده ای از روحانیون افراطی و طرفدار خمینی
ضمن انجام تبلیغات به نفع سازمان آزادیبخش ایران (مجاهدین خلق ایران1)
وابسته به جمعیت باصطلاح نهضت آزادی، هواداران خود را ترغیب و تشویق به
پیوستن به آنها و گام گذاردن در راه اعضای سازمان مورد بحث نموده و از
وجوهی که به عنوان سهم امام از طرف مذهبیون به آنها پرداخت می گردید مبالغ
قابل توجهی به طور مخفیانه در اختیار اعضای سازمان مذکور برای صرف
هزینه های این سازمان قرار می دادند.
به منظور خنثی نمودن اقدامات و فعالیتهای این عده اسامی سه نفر از عاملین
اصلی که بیوگرافی آنان بشرح زیر از نظر مبارک می گذرد تهیه و در اختیار کمیته
مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی کل کشور جهت دستگیری آنان
گذارده شد که در نتیجه افراد مزبور روز 26 /10 /51 دستگیر گردیدند.
1ـ محمدصادق لواسانی، امام جماعت مسجد حضرت امیر در تهران یکی از
روحانیون افراطی و ناراحت است که دارای سوابق ممتدی دایر بر ایراد
سخنرانیهای تحریک آمیز و تبلیغ متعصبین مذهبی به طرفداری از خمینی
می باشد.
نامبرده نماینده اصلی خمینی در تهران است که وجوه شرعی به عنوان
سهم امام را از متعصبین مذهبی جمع آوری و قسمتی از وجوه را جهت خمینی
ارسال و بقیه را به نمایندگی از طرف وی بین طلاب علوم دینی تقسیم می نماید.
از
همین وجوه محمدصادق لواسانی مبالغ قابل توجهی نیز به سازمان آزادیبخش و
خانواده زندانیان سیاسی کمک نموده است.
2ـ شیخ فضل اللّه مهدیزاده محلاتی که یکی از وعاظ مخالف و افراطی طرفدار
خمینی است و به جهت ایراد مطالب خلاف واقع در بالای منبر و تحریک مردم
چندین بار دستگیر و بازداشت و همچنین ممنوع المنبر گردیده است که طبق
اطلاع در پرداخت وجوه به اعضاء سازمان مذکور و زندانیان سیاسی دخالت
داشته است.
2
3ـ سید علینقی جلالی تهرانی امام جماعت مسجد حضرتی، یکی از روحانیون
طرفدار خمینی است که در فرصتهای مناسب ضمن تبلیغ به نفع خمینی از برخی
اقدامات دولت انتقاد نموده است.
توضیحات سند:
1ـ سازمان مجاهدین خلق
(منافقین) یکی از گروههای
چریکی و مسلحانه است که در
دهه 1340 و 1350 به فعالیت
پرداخت، محمد حنیف نژاد،
سعید محسن و علی اصغر بدیع
زادگان بنیانگذاران این گروه
بوده اند که از دوران دانشجوئی
در فعالیت های نهضت آزادی
شرکت داشتند نامبردگان در سال
1344 ابتدا گروهی به نام جنبش
رهایی بخش ایران براساس
الگوی سازمان الفتح پی ریزی
کردند و در اواخر سال 1347
پس از سه سال کار در زمینه
ساختار تشکیلاتی، مطالعه و
بررسی انقلابها و شناخت نسبی
از جامعه ایران و نیز تدوین
برنامه های آموزشی برای
ترویج عملیات مسلحانه به
تنظیم و تدوین استراتژی خود
پرداخته و به سازمان مجاهدین
خلق تغییر نام دادند اعضای این
سازمان در صدد بودند تا
همزمان با برگزاری جشنهای دو
هزاروپانصد ساله شاهنشاهی
در سال 1350 عملیات مسلحانه
گسترده ای در سطح کشور
صورت داده و برخی از مناطق و
اماکن حساس را منفجر نمایند
لیکن واسطه تهیه اسلحه به نام
شاه مراد دلفانی که از عناصر
ساواک بود در درون سازمان
نفوذ کرد و اطلاعات قابل
توجهی از سازمان و عناصر و
برنامه های عملیات نظامی آنان
را در اختیار ساواک گذاشت که
منجر به دستگیری سران سازمان
و اکثریت اعضای آن گردیده
افراد باقیمانده سازمان موفق
شدند با مخفی شدن در خانه های
امن و مسلح شدن، شروع به
تجدید سازمان و فعالیت نمایند
و در سالهای 51 و 52 و 53
عملیات مسلحانه خود را تشدید
کردند و در جریان این فعالیتها
عده ای از آنها دستگیر و یا کشته
شدند و در اوایل سال 1354
باقیمانده اعضای سازمان
اختلاف ایدئولوژیک پیدا
کردند و ساواک نیز با استفاده از
فرصت برای ضربه زدن بیشتر به
سازمان بیانیه اعلام موضع
ایدئولوژیک را در بیرون از
سازمان انتشار داد و در این
مرحله بخش قابل توجهی از
نیروهای سازمان به مارکسیسم
روی آوردند و فقط عده کمی از
جناح مسلمان تغییر روش
ندادند و به رغم فشارها و
مشکلات فراوان با عناوین
جدید همچون گروه مهدیون در
اصفهان گروه شیعیان راستین در
همدان و گروه فریاد خلق
خاموش در تبریز و...
به فعالیت
خود ادامه دادند.
به هر حال
دستگیر و کشته شدن عده ای از
اعضای سازمان اجازه فعالیت
بیشتر را از این سازمان گرفت و
تنها با اوج گیری انقلاب در
اواخر سال 1356 و 1357
توانستند به فعالیت مجدد رو
بیاورند ولی در به حرکت در
آوردن ملت مسلمان ایران و
اجتماعات عظیم مردمی و
اعتصاباتی که رژیم را از پای
در آورد نقش چشمگیری
نداشتند.
و پس از پیروزی
انقلاب اسلامی و تشکیل نظام
جمهوری اسلامی با اتخاذ
روشهای متضاد و حرکات
منافقانه نهایتا به رویارویی با
انقلاب پرداختند و در سال
1360 دست به اقدامات مسلحانه
زدند که با مقابله قهرمانانه
نهادهای انقلابی و مردم نهایتا به
غرب پناهنده شده و بعدها ننگ
همراهی و همدستی با صدام
را گردن نهادند.
ر.ک : ساواک و نقش آن در
تحولات داخلی رژیم شاه، تقی
نجاری راد، مرکز اسناد انقلاب
اسلامی؛ تروریسم ضد مردمی،
دفتر سیاسی سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی.
2ـ شهید محلاتی در مورد کمک
مالی به اعضای سازمان منافقین
می گوید :
«یکی از توفیقاتی که خدا به من
عنایت کرد این بود که من به اینها
هیچ کمک نکردم، خیلی از رفقای
ما با آنها همکاری داشتند.
حالا یا
همکاری مالی داشتند یا همکاری
تشکیلاتی، ولی حریف من
نشدند یک دینار پول از من با
اینکه وضعم از نظر مالی خوب
بود نتوانستند چیزی بگیرند.
من
وکیل امام بودم و اجازه داشتم از
امام برای اداره زندگی زندانیان
خرج کنم، حتی نجف که بودم امام
فرمود که شما می روید بررسی
می کنید هر چه سهم امام گیر
آوردید، نیازمندیهای خانواده
زندانی ها را برطرف کنید.
سهم
سادات را هم شما برای خود من
تصرف کنید و خرج اینها کنید،
ولی مع ذلک من یک شاهی هم به
آنها ندادم.
خیلی از دوستان فعلی
که از مسئولین مملکت هستند،
اینها را کمک می کردند، ولی من
الحمدالله هیچ کمکی نکردم و از
روز اول منتظر بودم که امام چه
موضعی می گیرد.
حتی بعضی از
این برادران رفتند نجف تا بلکه
تأییدی از امام بگیرند که موفق
نشدند و امام بیدار بود.
بعد یکی
از همین ها رفته بود آنجا، مواضع
خودشان را برای امام اعلام کرده
بودند، که امام یک بار در
فرمایشاتشان فرمودند و روز
آخر هم فرموده بودند : که اسلام
این نیست که شما می گویید، نه
معادش، نه توحیدش نه
اقتصادش.
اسلام این نیست و با
مبارزه مسلحانه هم نمی توان
جنگید با دستگاه.
بله، این هم
جریان ما با منافقین بود.
من هیچ
در دام اینها نیفتادم و هیچ با اینها
انس نگرفتم و این یکی از
توفیقات الهی من بود.
»
ر.ک : خاطرات و مبارزات شهید
محلاتی، مرکز اسناد انقلاب
اسلامی، چاپ اول، 1376 ش،
ص 82.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 276