صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

[موضوع]: تظاهرات در سمنان

تاریخ سند: 2 مهر 1357


[موضوع]: تظاهرات در سمنان


متن سند:

از: سمنان تاریخ:2 /7 /1357
به: 312 شماره: 4675 /14ﻫ
[موضوع]: تظاهرات در سمنان

از ساعت 0900 بامداد روز جاری تعدادی حدود 2000 نفر در مسجد جامع سمنان تجمع و ابتدا سیدمحمد شاهچراغی و سپس شیخ محمدتقی نصیری شروع به سخنرانی پیرامون انزجار و تنفر نسسبت به دولت عراق انجام1 و در آخر تلگرافی به جهت رئیس جمهور عراق حسن البکر2 تهیه کرده‌اند قرائت و اضافه نمودند که برای روزنامه اطلاعات3 و کیهان4 رونوشت تهیه و ارسال داشته‌اند آقای شیخ محمدتقی نصیری بعد از سخنرانی مردم را به آرامش و از آن‌ها خواست که هیچگونه تظاهراتی ننمایند و مردم از مسجد خارج و به منازل و دکاکین خود راهی شدند لکن تعدادی از جوانان5 حدود 300 نفر بودند با در دست داشتن پلاکارت هایی که روی آن‌ها شعار بر له خمینی نوشته شده بود پس از خروج از مسجد جامع به طرف مسجد شاه‌جو حرکت و پس از رسیدن به مقصد ساعت 1050 متفرق و اتفاق سوئی رخ نداده است. ضمناً مأمورین شهربانی در اکیپ‌های مختلف و در محل های مناسب کنترل اوضاع را در دست داشته و این تظاهرات بدون دخالت پلیس به انجام رسید. نصر
گوینده: حقیقت
گیرنده: مرعشی
ساعت 1100
یلی‌نژاد 9 /7 /57
در پرونده 100718 شخصی بایگانی شود.

توضیحات سند:

1. انزجار از دولت عراق به دلیل محدودیت‌هایی بود که در این زمان از سوی حزب بعث برای حضرت امام(ره) ایجاد می‌شد. این محدودیت به دلیل زدوبندهایی بود که با رژیم پهلوی صورت گرفته بود.
2. احمد حسن البکر، در سال 1914م /1293ﻫ ش در تکریت تولد یافت. در سال 1311 از دانشسرایعالى فارغ‌التحصیل شد و تا سال 1317 به شغل معلمى پرداخت. سپس به دانشکده افسرى در بغداد ملحق شد. پس از کودتاى 14 دی 1336 به عضویت شوراى دادگاه نظامى درآمد. در قیام 17 اسفند 1336 شواف، متهم به شرکت در این قیام گردید و با درجه سرهنگ دومى بازنشسته شد. بعد از کودتاى 19 بهمن 1341 /1962م به دریافت درجه سرلشکرى نایل آمد و به نخست‌وزیرى برگزیده شد. بعد از 20 آبان 1342 اختلاف و درگیرى در کادر حزب بعث عراق شعله‌ور گردید. در این زمان البکر ریاست جناح مخالف على صالح اسعدى دبیر کل وقت حزب را که در برابر میشل عفلق، دبیرکل [اصلى] حزب ایستادگى مى‌کرد، عهده‌دار بود. وى مدتى در دوران حکومت عبدالسلام عارف به همراه تعداد کثیرى از بعثى‌ها به اتهام تلاش براى براندازى رژیم زندانى شد. در سال 1343 بعد از طرد على صالح اسعدى دبیر کل حزب از این تشکیلات به جاى وى منصوب گردید. البکر پس از کشته شدن عبدالسلام عارف در یک سانحه هوایى و روى کار آمدن عبدالرحمن عارف ضعیف النفس و بى‌کفایت در آوریل 1965م /1344 فعالیت سیاسى خود را به منظور به دست گرفتن قدرت گسترش داد. تا اینکه پس از پیروزى دومین کودتاى بعثى در 17 ژوئیه به ریاست جمهورى و ریاست شوراى رهبرى انقلاب برگزیده و به دریافت درجه فیلد مارشالى نائل گردید. در دوران او حزب بعث با سلطه استبدادى و استعمارى خود علیه اسلام، تشیع، محدود کردن فعالیت حوزه‌هاى علمیه، تبعید و مراجع و علماء ضربات شدیدى به حوزه هزارساله نجف وارد آورد. حزب بعث در دوران حسن‌البکر به صورت یک ایدئولوژى سوسیالیستى ـ ناسیولیستى بر تمامى رسانه‌هاى عراق سایه افکند. سرانجام احمد حسن البکر در سال 1982م /1361ش به علت ابتلاء به بیمارى سرطان درگذشت.
3. روزنامه اطلاعات، به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی عباس مسعودی در تهران تأسیس گردید و شماره اول آن روز یکشنبه 19 تیر ماه 1305 مطابق با 30 ذیحجه 1344 روی یک ورق بزرگ چاپ و منتشر شد. این روزنامه از قدیمی‌ترین روزنامه‌های کثیرالانتشار ایران است که از بدو انتشار تاکنون به استثناء توقیف 43 روزه در 1321 ش،‌ بدون وقفه و تعطیلی منتشر شده است. در آغاز تأسیس محل روزنامه اطلاعات خیابان لاله‌زار کوچه وثوق بود و پس از توسعه به خیابان خیام (جلیل‌آباد سابق) منتقل شد. مؤسس و مدیر مسئول این روزنامه یکی از شخصیت‌های سیاسی وابسته به رژیم پهلوی بود، که در دوره رضاخان 6 دوره (از دوره 10 تا 15) نماینده تهران در مجلس شواری ملی بود و پس از آن در دوران سلطنت محمدرضا شاه نیز چند دوره نماینده مجلس سنا شد و در زمان مرگ در 1353 ش علاوه بر مدیر مسئولی روزنامه اطلاعات، سناتور نیز بود. او مدت‌ها نایب رئیس مجلس سنا و مدیر مجله عربی‌الاخاء ارگان باشگاه فراماسونری لاینز ایران بود. پس از مرگ او اداره روزنامه اطلاعات به پسرش سناتور فرهاد مسعودی واگذار شد و در زمان مدیر مسئولی او مقاله توهین‌آمیز این روزنامه روز 17 دی 1356 چاپ شد. (رک: بزم اهریمن، جلد سوم، صفحه 132، مرکز بررسی اسناد تاریخی و تاریخ جراید ایران، محمد صدر هاشمی، صفحات 202، 203 و 208، انتشارات کمال اصفهان، چاپ دوم، سال 1363)
4. روزنامه کیهان، در سال 1320 عبدالرحمن فرامرزی از دولت، امتیاز روزنامه‌ای به نام کیهان را گرفت و سردبیری این نشریه را به دکتر مصباح‌زاده سپرد. روزنامه کیهان گرچه یومیه بود ولی در نخستین روزهای تولد در هفته دو یا سه شماره انتشار می‌یافت‌. مندرجات روزنامه از سایر مطبوعات روز بهتر بود، مخصوصاً مقالات فرامرزی و تندرویهای او در انتقاد از هیئت حاکمه خیلی زود روزنامه کیهان را به جامعه معرفی کرد.
در آذر ماه 1321 ش (دوره نخست‌وزیری قوام‌السلطنه)، در تهران و شهرستان‌ها به علت کمبود و قحطی نان و مواد غذایی و فقر عمومی و بیماری‌های گوناگون بلوای بزرگی به راه افتاد و سازمانهای دولتی و مجلس شورای ملی و مغازه‌ها غارت شدند؛ حتی مردم خانه قوام‌السلطنه را به آتش کشیدند و دولت هم برای رفع بحران دست به اقداماتی زد، از جمله امتیاز تمام روزنامه‌ها را لغو نمود مدیران و سردبیران را به زندان افکند و فقط یک نشریه به نام اخبار روز به مدیریت حسینقلی مستعان از طرف دولت انتشار می‌یافت‌. بعد از سقوط قوام‌السلطنه مدیران جراید دست به اقدام زدند و دولت مجدداً امتیاز روزنامه‌ها را به صاحبان آن برگرداند. این بار امتیاز و مسئولیت انتشار روزنامه کیهان به عهده دکتر مصباح‌زاده قرار گرفت و مدیریت و سردبیری را عبدالرحمن فرامرزی عهده‌دار شد. مصباح‌زاده با فعالیت زیاد سازمان وسیعی برای کیهان پی‌ریزی کرد و آن را به صورت یومیه انتشار می‌داد و مقالات فرامرزی هم روز به روز بررونق و نفوذ او می‌افزود کیهان در مقابل صدها روزنامه موسمی که می‌آمدند و می‌رفتند باقی ماند و به سرعت و خیلی زود خود را به پایه روزنامه اطلاعات رساند و بعد به سرعت زیاد از او جلو افتاد و روزنامه اول ایران شد. از لحاظ فنی و چاپ و وسایل لازم‌، آخرین پدیده‌های دنیا در چاپخانه کیهان دیده می‌شد. به گفته فردوست این روزنامه در رقابت با اطلاعات و به دستور محمدرضا پهلوی تأسیس شد. این روزنامه تا پایان رژیم پهلوی همواره از مواضع رژیم دفاع کرده و در کنار اطلاعات از پوشش رویدادها و وقایع جاری کشور خصوصاً در بیان نارسایی‌های رژیم خودداری می‌کرد. مؤسسه کیهان به تدریج بر تعداد نشریات خود افزود که عبارتند از کیهان هوایی، کیهان فرهنگی، مجله زن روز، کیهان ورزشی، کیهان بچه‌ها و ... . این مؤسسه هم‌اکنون نیز درحال فعالیت و انتشار نشریات گوناگون می‌باشد.
5. نقش جوانان در دوران انقلاب: قشر جوان در هر جامعه‎ای به لحاظ برخورداری از توان، انرژی و استعدادهای فراوان، نقش تعیین کننده‎ای در آینده آن جامعه دارد. در کشور ما نیز نسل جوان، سهم بزرگی از تحولات و پیشرفت‌های کشور را بر عهده داشته و شاهد حضور جوانان در عرصه‎های مختلف از شکل‎گیری تا پیروزی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده و هستیم. جوانان در رژیم گذشته مورد بی‎مهری قرار گرفته و توانمندی ها و توانایی های آنان نادیده گرفته می‎شد. خلاقیت، نوآوری و ... جایی در رژیم گذشته نداشت، دغدغه اصلی آن رژیم، حاکم ساختن فرهنگ غربی در کشور و گرایش به غرب تحت لوای رسیدن به تمدن و پیشرفت بود با چنین تفکری فرهنگ دینی و ملی مورد بی‌توجهی قرار می‌گرفت. در چنین شرایطی نهضت اسلامی و آرمان-های بلند امام (ره) موجب آگاهی و بیداری جوانان شد، آنان هویت از دست رفتۀ خویش را در این نهضت یافتند و امام (ره) به آنها شخصیت و هویت بخشید، آنها که می‎دیدند منابع سرشار کشور پیش چشمان ملت توسط اجانب به یغما برده شده و دولتمردان وقت توجهی به کشور و مردم ندارند، سعادت و رهایی از چنگال ظلم و بی‎عدالتی را در آرمان های بلند امام یافتند و نهضت اسلام‌خواهی و عدالت‌طلبی امام را با دل و جان همراهی کردند.


منبع:

کتاب آیت‌الله سید محمد شاهچراغی صفحه 75

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.