موضوع: اجماع هیات علمیه شهر
متن سند:
از: شهربانی قزوین
به: شهربانی کل کشور - ریاست اداره اطلاعات
موضوع: اجماع هیات علمیه شهر
تعقیب تلگراف شماره 342 /5 – 13 /3 /42 طی گزارش دایره مربوطه بعدازظهر روز 12 /3 /42 اعلامیهای از طرف هیئت علمیه قزوین به امضای الاحقر ابوتراب ابوترابی در شهر پخش و مردم را به منظور انجام مراسم سوگواری به منزل آقای حاج میرزانصراله شهیدی دعوت در نتیجه ساعت 21 روز مذکور هیئت نامبرده پس از صرف شام در منزل شهیدی از منزل خارج و در خیابان مولوی به دسته عزاداری سرگل ملحق و باخواندن سرنوحه: ما حامی قرآنیم – ما پیرو اسلامیم – از بهر شه مظلوم – گریان و پریشانیم. به طرف شاهزاده حسین علیه السلام عزیمت در زیارتگاه آقای حاج سیدباقر محمدی1 واعظ بالای چهار پایه رفته در باب فداکاری حضرت ابوالفضل سخنرانی سپس محبین با پیوستن به دستجات دیگر وارد صحن شاهزاده حسین 2علیه السلام شده و در ساعت 23:3 آقای حاجی سیدمحمد شهاب3 واعظ کارمند فرهنگ پشت میکرفون[میکروفون] رفته ضمن قرائت خطبه حضرت امیر علیه السلام از نهج البلاغه در مورد جهاد با نفس ، تزکیه اخلاق صحبت بعداً اشارهای به نصاری و خارجیان نموده که در نقاط زلزله زده کتابهای به عنوان مبلغ به کشاورزان. 4
توضیحات سند:
1. سیدمحمد باقر محمدی، فرزند سید محمد در سال 1304 ﻫ ش در قزوین به دنیا آمد. وی در حوزه علمیه قم تحصیل کرده و دورههای فقه و اصول را گذرانده بود.
2. بقعه مبارکه شاهزاده حسین، فرزند بلافصل امام رضا علیه السلام متوفای 201 ﻫ ق از قرن سوم به بعد، همواره زیارتگاه مردم بوده و از همان روزگار تاکنون، آرامگاه بسیاری از دانشمندان، سخنوران و بزرگان شهر شده است. گزارش عبدالمجید قزوینی در قرن ششم، گویای احترام فوق العادهای است که اهالی شهر به این زیارتگاه داشتهاند. در ضلع جنوبی آن، مزار شهدای قزوین واقع شده که جلوهای خاص به این مکان متبرک داده است. در صحن حیاط آن، بزرگانی همچون: مرحوم آیتالله زرآبادیها (پدر و پسر)، مرحوم آیتالله مظفری، آیتالله سامت و ... به خاک سپرده شدهاند.
3. حجت الاسلام سیدمحمد حیاتی (معروف به شهاب)، فرزند احمد در سال 1302ﻫ ش در خانوادهای روحانی در قزوین به دنیا آمد. در مدرسه التفاتیه قزوین از محضر اساتیدی چون: آیتالله رفیعی قزوینی(ره) بهره بود و در جریان فعالیتهای خویش، تحت نظارت میرزا نصرالله شهیدی قرارداشت. ایشان در سال 1332 به عنوان دبیر پیمانی در آموزش و پرورش استخدام و در طول دوران خدمت، در کنار تدریس، مدیریت دبستانهای فرهنگ و رضوان قزوین را نیز از سال 1335 به بعد، عهدهدار شد. در سال 1340 به عضویت کمیته مبارزه با بیسوادی درآمد. او که در کنار فعالیتهای شغلی، اهل منبر و خطابه نیز بود، در جریان نهضت امام خمینی(ره) در سال 1341، به حمایت از امام(ره) پرداخت که به همین علت به ساواک احضار و مورد تذکر قرار گرفت. در سال 1342مجدداً به علت منبرهای انتقادی، به ساواک احضار و به مدت 2 ماه ممنوع المنبر شد. در همین موقع در راستای کنترل و فشار بر وی، تصمیم به انتقال ایشان به شیراز گرفته شد که این ترفند تا حدودی مؤثر واقع شده و ایشان مجبور به دادنِ تعهد گردید. به رغم این تعهد وی به مدت یک سال به تهران فرستاده شد. پیگیریهای او برای بازگشت به قزوین، که حتی ملاقات با محمد درخشش و سناتور رضا جعفری را به دنبال داشت، مؤثر واقع شده و وی در دی ماه سال 1343 به قزوین بازگشت؛ ولی باز هم در منابر خویش، به سخنرانی انتقادی پرداخت. او که به علت مشهور بودن به «شهاب»، شهرت خود را به «شهاب زاده» تغییر داده بود، در سال 1351 به عضویت شورای آموزش و پرورش قزوین درآمد، ولی دست از سخنرانیهای انتقادی بر نداشت و همین مساله موجب احضار مجدد او در سال 1352 شد. شرایط شغلی و روابط اجتماعی او به گونهای بود که در شرایط موجود، رویهای دوگانه داشت، زمانی در مراسم نیایشهای دولتی شرکت میکرد و زمانی سخنرانی انتقادی داشت که این انتقادها، به رغم آنکه از دایرهی «علت» ، به «معلول» تنزل یافته بود، باز هم مورد حساسیت ساواک قرار داشت. حجت الاسلام شهاب، در سال 1368 دار فانی را وداع گفت. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
4. برگ دوم سند در میان اسناد یافت نشد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 1 صفحه 33