تاریخ سند: 21 اسفند 1345
متن سند:
شماره : 5736 /211
مدیریت کل اداره هشتم
متن مذاکرات تیمسار ریاست ساواک با ژنرال انورثامر رئیس سازمان امنیت
عراق درباره حفاظت از جان رئیس جمهوری عراق در مسافرت به ایران جهت
اطلاع و هر نوع اقدام لازم به پیوست ارسال می گردد.
از طرف مدیر کل اداره دوم ـ فرازیان
گیرندگان :
مدیریت کل اداره سوم جهت
اطلاع و اقدام لازم
مدیریت کل اداره چهارم
جهت اطلاع و اقدام لازم
استحضارا به عرض می رساند
مبینی 22 /12
ملاحظه شد 29 /12
در بخش 313 نگهداری شود
6 /4 /46
در پرونده روابط ایران و عراق
ضمیمه شود
6 /4 /46
ژنرال انور ثامر :
من از ملاقات شما بسیار خوشوقتم و مایلم که در مورد مسافرت پرزیدنت
عارف و خانواده شان به ایران با شما صحبت کنم.
ما میل داریم که در همه موارد و
یا در موارد مهم در مورد مسافرت پرزیدنت به ایران با شما همکاری کنیم .
تیمسار سپهبد نصیری :
من مدتها بود که میل داشتم ارتباطی بین ما برقرار شود و خیلی خوشوقتم که
اولین تماس من با همکار خودم و از کشور همسایه خودم وقتی صورت می گیرد
که رئیس کشور همسایه ما
میهمان شاهنشاه ماست و
من این تماس را به فال نیک
می گیرم و خیلی از این
جریان خوشوقت و
مسرورم.
متأسفانه در
گذشته ما دو نفر که رؤسای
سازمان امنیت دو کشور
همجوار و هم کیش هستیم با
هم تماسی نداشتیم و اکنون
به این وسیله به بهترین وجه
با یکدیگر تماس پیدا
کرده ایم.
ژنرال انور ثامر : از
زمان های قبل بین مردم
ایران و عراق روابط خوبی
بود و مردم ما با مردم ایران دوست بوده و به آنها احترام می گذاشتند.
ما
می خواهیم از این موقعیت استفاده کرده و روابط و دوستی خود را توسعه دهیم.
من از وقتی به ایران آمده ام خود را در کشورم حس می کنم.
با اماکن متبرکه ای که
در کشور ما وجود دارد خیلی از ایرانیان میل دارند که به عراق سفر کنند.
ما هم
سعی می کنیم تا آنجا که ممکن است به آنها خوش بگذرد.
در ضمن میل داریم که
مردم عراق هم به ایران بیایند و تهران را ببینند و ارتباط بین ملتهایمان برقرار
شود.
تیمسار سپهبد نصیری :
ارتباط بین مردم عراق و ایران به علت هم کیشی یک علقه خاصی را ایجاد کرده
که از بین رفتنی نیست.
ملت ما به اماکن مقدسی که در عراق وجود دارد علاقه
خاصی دارد و به علت این ایاب و ذهاب و همکیشی علاقه خاصی بین دو ملت
ایجاد شده که باید وجود داشته باشد و حتی به عقیده من بین ملت عراق و ایران
ویزا نباید وجود داشته باشد و ما خیلی باید به هم نزدیک باشیم و آرزو داریم که
روزی اینکار عملی شود.
ژنرال انور ثامر ـ ما هم
امیدواریم.
تیمسار سپهبد نصیری :
و شما هم در آتیه نزدیکی
خواهید دید که رئیس
جمهور شما به ایران خواهند
آمد و ملت ایران چقدر گرم
از ایشان پذیرائی خواهد کرد
و یقین دارم که با امپرسیون1
خوبی نسبت به ایران به
کشورشان بازخواهند گشت
و همین امر باعث شود که هر
دو کشور نسبت به این ایده
روی موافق نشان دهند.
ژنرال انور ثامر :
همه مردم عراق به این امید
هستند و منتظر ارتباط بین دو کشور می باشند.
من خیلی خوشحالم که می بینم
ایران به این سرعت به سوی آبادانی و پیشرفت می رود.
تیمسار سپهبد نصیری :
من فکر می کنم که مسافرت همکار عزیز من خیلی کوتاه باشد و من آن را قبول
ندارم به دو دلیل :
یکی اینکه غیر رسمی بود و دیگر اینکه مدتش کوتاه بود.
به این جهت من از
ژنرال دعوت می کنم که در اولین فرصتی که برای ایشان وجود دارد و کارشان
کمتر است به ایران بیایند چون من خودم می دانم که ایشان هم مثل من گرفتاری زیادی دارند و به من تاریخ
آمدنتان را اطلاع دهید و میهمان من باشید و هم اینکه فرصتی داشته باشید که از کشور ایران بیشتر دیدن
کنید.
ژنرال انور ثامر :
خیلی متشکرم.
امیدوارم که بتوانم از اولین فرصت استفاده کرده و با خانواده ام به ایران بیایم.
خانواده من از
خیلی قبل میل داشته اند که به ایران بیایند مخصوصا می خواهند مشهد و شهرهای مشهور ایران را ببینند.
پدرم هم سال گذشته در مشهد بود.
در ضمن من هم از شما دعوت می کنم که در اولین موقعیتی که پیدا
می کنید از کشور من بازدید کنید.
تیمسار سپهبد نصیری :
خیلی متشکرم.
البته من هم به این سفر علاقمندم هم از لحاظ دیدن کشور عراق و هم زیارت اماکن متبرکه
و در همین حال حاضر من و خانمم رسما از شما و فامیلتان دعوت می کنیم که به ایران بیائید و منتظر
شنیدن روز و تاریخ آن هستیم.
ژنرال انور ثامر ـ خیلی متشکرم.
حالا اگر تیمسار اجازه بفرمایند به موضوع اصلی برگردیم.
تعدادی از افسران که کمونیست ارتش عراق از عراق فراری شده و ممکن است به ایران آمده باشند اینها
افراد خطرناکی هستند و ممکنست کار بدی در اینجا انجام دهند.
همچنین امکان دارد که کمونیستهای
دیگری و یا اکراد در این مدت به اینجا بیایند.
من میل دارم که چند نفر از افسرانم را که این افراد را
می شناسند به اینجا بفرستم که اگر آنها را دیدند به پلیس ایران نشان دهند.
تیمسار سپهبد نصیری :
از زمانی که انقلاب شروع شد ما تعدادی از این افراد را که می شناختیم بیرون کردیم.
تعدادی از آنها هم از
راه کردستان به روسیه رفتند و یکی دو نفر هم اگر اشتباه نکنم الان در زندان هستند خیلی خوش وقت
می شویم که این افسران شما بیایند و اگر چنین عناصری وجود دارند به ما معرفی کنند ما بیشتر از شما
علاقه داریم که آنها را بازداشت کنیم و تحویل دهیم .
همانطور که اطلاع دارید حزب کمونیست در اینجا
غیرقانونی است و هر عنصری از هر ملتی که وجود داشته باشد اعم از ایرانی و یا خارجی ما وجود او را
قبول نمی کنیم.
ژنرال انور ثامر :
البته این افسرانی را که می خواهیم به تهران بفرستم با پلیس اینجا همکاری می کنند و چهار ساعت قبل از
اینکه پرزیدنت از جائی بازدید کنند و به آنجا می روند.
دو یا سه نفر دیگر هم هستند که جزء همراهان
پرزیدنت می باشند.
تیمسار سپهبد نصیری :
این افسران بهتر است با گارد سلطنتی تماس بگیرند چون هرجا که اعلیحضرت و یا مهمان ایشان
می خواهند بروند از 24 ساعت قبل از رفتن به محل در اختیار گارد و پلیس تحویل گارد سلطنتی می دهد.
ژنرال انور ثامر :
ما از کمکی که ارد [گارد] می کند خیلی متشکریم فقط هدفمان این است که در این مورد همکاری کنیم.
تیمسار سپهبد نصیری :
همانطور که می دانید ملت ایران بسیار میهمان نواز است و میهمان هایش را دوست دارد بخصوص که
میهمان شاه مملکت باشد و من از لحاظ داخلی خود نگران نیستم و یقینا به بهترین وجهی این مسافرت
برگزار می شود.
در مورد شناسائی افراد هم اگر کمکی به ما بشود خیلی خوشوقت می شویم.
توضیحات سند:
1 ـ تأثیر
منبع:
کتاب
روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک صفحه 233