صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

پایگاه خط بازی

پایگاه خط بازی


متن سند:

پایگاه خط بازی
رخنه در مناصب قدرت، ارگان‌ها و نهادهای انقلاب، قبضه کردن اهرم‌های کارآمد در اقصی نقاط کشور، استفاده از رسانه‌های گوناگون با کانال‌های خاص جهت ترویج و تبلیغ مبانی فکری، اعتقادی و سیاسی، ایجاد جذابیت‌های کاذب برای جذب نیرو، تمسک جستن به شعارهای بدیع و عوام‌فریب و... از ویژگی‌های جریان فکری مهدی ‌هاشمی و سایر همفکران اوست.
از آنجا که لازمه رسیدن به این اهداف از سوی صحنه‌پردازان و بازیگران این طیف تکیه زدن به ستونی محکم و استفاده از پایگاهی با ویژگی‌های خاص بود که علاوه بر تحقق سیاست‌های از پیش تعیین شده توسط این پایگاه و تبلیغ و ترویج مؤلفه‌های خاص فکری این طیف بتواند با برخوردی خطی موانع راه را با انواع لطایف‌الحیل از میان بردارند.
مهدی ‌هاشمی در اعترافی به انتخاب و بهره‌برداری از بیت آقای منتظری در راستای خط بازیهای خود و همفکرانش ‌اشاره می‌کند و می‌نویسد:
« یکی از گناهان اصلی من این بود که نقاط ضعف فکری و عملی خود را که از قبل و بعد از انقلاب داشتم با حضرت آیت‌الله منتظری مطرح نساختم تا یا زمینه اصلاح آن فراهم شود و یا حداقل آقا این همه به من اعتماد نکنند بلکه به عکس در هر مسئله‌ای من سعی می‌کردم در حضور ایشان خود را مظلوم جلوه داده و ترحم و حمایت ایشان را به خود جلب کنم.
جمع مشورتی آن زمان ما عبارت بودند از من، اخوی، آقای... و آقای... چون یک جهان‌بینی خطی بر همه ما به خصوص من حاکم بود و همه چیز را از دید اختلاف در خط رایج در مملکت نگاه می‌کردیم1(خط چپ و خط راست) در هر مقطعی به حسب حوادث و رویدادها مانند انتخابات .... تلاشمان بر این بود که از پایگاه بیت آقا(آقای منتظری) و در شعاع معظم‌له به نفع تفکرات سیاسی و خطی خود که آن را حق مطلق می‌دانستیم، سوءاستفاده نماییم.
از باب نمونه در جریان یکی از سمینارهای ائمه جمعه که در قم برگزار می‌شد تصمیم گرفته شد(طراح مسئله آقای ش بود) که طوماری به امضای ائمه جمعه خدمت حضرت امام ارسال گردد و اختلافات حزب را در شهرستان‌ها با ائمه جمعه مطرح و گناه آن را به گردن آقای خامنه‌ای و‌ هاشمی بیندازند(در این تصمیم نقش ش و اخوی بیشتر از من بود) لذا ش و اخوی نیز با آقای منتظری مراتب را هماهنگ ساخت و طومار تنظیم شد که در وسط کار بعضی ائمه جمعه زبان به اعتراض گشودند و قضیه خنثی شد.»2
مهدی ‌هاشمی در اعترافی دیگر که از توجه خاصی برخوردار است و از میان اسناد، سندی مهم و قابل تأمل به شمار می‌رود، به چگونگی نضج‌گیری جریان فکری خود و دوستانش ‌اشاره می‌کند که در مسیر تحلیل‌های خطی و مسایل سیاسی و اجتماعی کشور در مقطعی از زمان و در نشست‌هایی مختلف به این نقطه نظر مشترک دست می‌یابند که دیگر جناح‌های موجود در نظام را از صحنه سیاست خارج نموده تا مبانی فکری و اعتقادی خود را به نسل جوان منتقل نمایند.
مهدی ‌هاشمی ضمن نامبردن از این افراد و جناح‌های وابسته به آن، جریان فکری شکل‌گرفته با پشتوانه پایگاه آقای منتظری را به دو گروه تقسیم می‌کند که گروه دوم به خاطر در پیش گرفتن سیاست همکاری موقت با جناح راست و چپ تا رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده کمتر و به‌ طور پنهانی با بیت ارتباط پیدا می‌کردند.
مهدی ‌هاشمی در لابلای اعترافات کتبی ‌و شفاهی و نیز میزگردهای خود خطر گروه دوم این3 جریان فکری را که به‌نوعی زیرکانه‌تر و مزورانه‌تر با بیت آقای منتظری در ارتباط است گوشزد می‌کند که این جناح در درازمدت توان به کرسی نشاندن همان افکار و ‌اندیشه‌های در قالب‌های نو را خواهند داشت.
مهدی ‌هاشمی در اعتراف دیگری به تسلط کامل بر بیت آقای منتظری در راستای رسیدن به اهداف خود و نیز برخورد خطی با مخالفان، با ‌اشاره به نیروهای فعال و وابسته به گروه اول که بیش از طیف دیگر با آقای منتظری و بیت آن در ارتباط بود می‌نویسد:
«در اثر ضعف تعبد و تدین و فرو رفتن در منجلاب خط و خط بازی‌ها، دید و نگرشم نسبت به همه ارزشهای انقلاب، آمیخته با معادلات سیاسی و خطی شده بود و هر پدیده و حادثه‌ای را از منطق خط سیاسی می‌نگریستم حتی مقام معظم رهبری را... و از این بابت بود که آینده کشور و انقلاب را نیز طبق میزان در راستای اختلاف خطی تحلیل می‌کردم. من در اوج خط بازی‌ها نسبت به آینده و رهبری زمانی معتقد شدم که پس از حضرت امام در کشور جنگ داخلی راه خواهد افتاد. مانند لبنان و یکی از انگیزه‌های انباشتن سلاح نیز همین بود که در آن شرایط بتوانم مقاومت کنم و معادله را به نفع خط مورد نظر تغییر دهم و بر اساس همین اعتقاد انحرافی خط بازی‌ها، افشاگری و انتقاد از جریانات و مسئولین که با خط ما ناسازگار بودند را مجاز دانسته و آن اعلامیه‌های وقیح را منتشر می‌کردیم تا رقبای خود را از صحنه حذف کنیم و از همین بابت بود که ناجوانمردانه حاضر شدم از اعتماد فقیه عالیقدر [آقای منتظری] و بیت ایشان در جهت اهداف خطی و نفسانی خود استفاده کنم به‌ طوری‌که تمام شئون بیت ایشان زیر نظر ماها قرار گرفته اخوی که دائماً در کنار ایشان من نیز مورد اعتماد آن حضرت بوده و القای خط می‌کردم. آقا سعید نیز به‌ طور فشرده با ما بود. شیخ جعفر محمودی برای پاسداران حفاظت آموزش سیاسی داشت. تلفن خانه و... در اختیار دوستان ما بود. همه برای ارضای غریزه قدرت‌طلبی‌ و تحقق بخشیدن به انگیزه‌های سیاسی»4

توضیحات سند:

1. مهدی ‌هاشمی در بسیاری از اعترافات خود درخصوص مسایل گوناگون از جمع خود، ‌هادی، ش و ن به ن یاد می‌کند این جمع را می‌توان محور جریان انحرافی این طیف یاد کرد.
2. پرونده مهدی ‌هاشمی، ج ۹، صص ۲۶ و ۲۷.
3. ان شاء الله در مجلدات دیگر خواهد آمد که یکی از دلایل انشعاب در این جریان و تبدیل آن به طیف مهدی ‌هاشمی و طیف... تفاوت این دو نگرش است. مهدی ‌هاشمی بر این باور بود که باید با هر دو جناح چپ و راست برخورد شود؛ ولی طیف دیگر تز همکاری موقت را با هر دو جناح تجویز کرد. ازاین‌رو افراد و‌ اشخاص جناح انشعابی با نفوذ در جناح راست و جناح چپ ضمن برخورداری و بهره‌گیری از موقعیت حقوقی و حقیقی و امکان تصاحب پست‌های بالاتر نقش خط دهی و انحراف در اصول اولیه و زمینه انشعاب‌های دیگر در جناح چپ و راست را بر عهده گرفتند.
4. پرونده مهدی ‌هاشمی ج ۹، صص ۳۰ و ۳۴.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 171
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.