تاریخ سند: 16 بهمن 1339
موضوع: تشکیل جلسه در منزل اللهیار صالح
متن سند:
شماره: 559/ س ت تاریخ:16 /11 /1339
موضوع: تشکیل جلسه در منزل اللهیار صالح
ساعت 1800 روز 15 /11 /39 جلسۀ[ای] در منزل اللهیار صالح واقع در خیابان فخررازی (روبروی دانشگاه) تشکیل گردیده است.
در این محل حدود 150 نفر دانشجو و دانشآموز دبیرستان و بازاری جمع بودهاند و خود صالح مشغول سخنرانی بوده است. او ابتدا از فعالیت و مبارزات دلیرانه مردم کاشان با متانت در هفت ماه سخن گفته و اظهار داشته است در کاشان بیش از 20 نفر از افرادی که میتوانستند رأی دهند، پیدا نشد که از دادن رأی خودداری کنند. ضمناً اضافه نموده مبارزات شما و جبهه ملی و تحصن رهبران بخصوص تظاهرات دانشگاه1 با متانت تیپ تحصیلکرده، مشت محکمی به دهان هیئت حاکمه کوبیده و من باز هم از شما میخواهم همانطور که مهندس امیرابراهیمی گفت2 فردا پس از تظاهرات به کلاس بروید و منتظر دستور بعدی باشید. در کاشان عدۀ[ای] از مردم از من خواستند که دیگر فقط برای کاشان و مردم آنجا کار کنم، ولی در جلسۀ[ای] که بیش از 50 نفر بود، اشخاص فهمیده آنجا گفتند (مانند جعفر کبابی و غیره) باید برای این مبارزه کنیم که آزادی را به دست آوریم و از شما میخواهیم منتهای قدرت را به کار بندید. البته من هم از مردم کاشان بینهایت ممنونم و به ایشان هم گفتم شما فعالیت خودتان را کردهاید و فقط ممکن است دولت از تصویب اعتبارنامه من خودداری کند که آن هم بعداً در این مورد اقداماتی خواهیم کرد.
او در جواب یکی از دانشجویان[که] از شرفیابی به حضور اعلیحضرت همایونی سئوال کرده بود، گفته است آنچه را که بین ما رد و بدل شده است، صلاح نیست در مجلس عمومی بگویم ولی بدانید من وظیفه ملی خودم را به نحو احسن ادا کرده و به ایشان در جریان آینده که ممکن است به وقوع پیوندد و سایرین از اظهار آن خودداری میکنند، در میان گذاشتم؛ حالا چه عکسالعملی در ایشان بکند او میداند و خدای خودش.
بعد از [وی]، دکتر رازی درباره هدف جبهه ملی که تا حال تأمین آزادی بود و بعد از این باید ابطال انتخابات باشد سخن گفته است و در جواب یکی از دانشآموزان (یزدی) که گفته است چرا بازار و سایر طبقات در تظاهرات شرکت نمیکنند، گفته است آنها هم به اندازه خود فعالیت میکنند، کمااینکه کردهاند. شما از وضع بازار خبر ندارید، عدۀ[ای] چوب به دست با مأمورین منتظرند که جزئی تظاهری شود و آنها را بکوبند.
سپس پروانه اسکندری3 از مبارزات پیگیرانه دانشجویان و اینکه با فداکاری در راه هدف مقدسی که در پیش دارند میکوشند و باید مانند یک سرباز دستورات رهبران جبهه ملی را اطاعت کنند، صحبت نموده و گفته است آری دوستان ما در گذشته بودند که صفحات و مبارزات و اسامی رهبران ما را با ریختن خون خودشان رنگین کردند؛ ما نیز باید آن را رنگینتر کنیم. البته مبارزه مقدس است ولی ادامه آن مقدستر است. دستگاه حاکمه نمیتواند با ما باشد و در ضمن از انتقاد یکی از دانشجویان [که]درباره فعالیت انتخاباتی از ایشان کرده بود گفته است من در جواب او گفتم اگر شما حق رأی دارید که من ندارم، ما همه برای یک هدف و آن هم آزادی میکوشیم و زنانی که فعلاً در رأس جمعیتهای مختلف قرار گرفتهاند هیچوقت از ما ارزندهتر نیستند.
پس از نامبرده، آقای صالح مجدداً از گفتار و مبارزات ایشان و همه دانشجویان تقدیر کرده است.
سپس مهندس امیرابراهیمی که گویا قبل از آقای صالح برنامه تظاهرات فردا را اعلام کرده بود، گفته است ما مبارزه خود را با انتخابات شروع کرده و به این زودی پایان نخواهیم داد؛ منتها دستگاه رهبری جبهه آنچه را که صلاح میداند خواهد گفت و شما باید عمل کنید.
افراد نامبرده ذیل در این جلسه شناخته شدهاند.
1 حقگو . دانشجوی حقوق
2 . نبوی . دانشجوی حقوق
3 . رفعتی افشار . دانشجوی حقوق
4 . عنبرانی . دانشجوی حقوق
5 گرانمایه . دانشجوی حقوق
6 . الهی . دانشجوی حقوق
7 . سعیدی . (حزب ایران) . دانشجوی حقوق
8 . ساجدی . (حزب ایران) . دانشجوی حقوق
9 . سیف . (پان ایرانیسم)
10 . دکتر خنجی4
11 . سنکانی . کارمند فرهنگ (معاون دبستان بامشاد (سینا)
12 . مرتضی دلال . دبیرستانی
13 . سنکاکی . محل کار دبیرستان حکیم نظامی
14 . یزدی . دانشجوی دانشکده دندانپزشکی
15 . رحمتیان . دانشجوی دانشکده دندانپزشکی
16 . جمشیدی . عضو کمیته 7 نفری در دانشکده پزشکی
17 . عالی خانی . دانشجوی دانشکده دندانپزشکی . عضو کمیته 7 نفری
18 . کریمآبادی . رئیس صنف قهوهچیها
19 . عباس قهرمانی . بازاری . عضو حزب مردم
20 . کتانچی . بازاری
21 . گیتیبین . حزب ایران
22 . زمردیان . حزب ایران
23 . ذاکرحسین . دانشجوی دانشکده حقوق . (پانایرانیسم)
24 . پاکنژاد . دانشجوی دانشکده حقوق
25 . اسپهبدی . دانشجوی دانشکده حقوق
در خاتمه جلسه قرار شده است تا ساعت 1000 فردا یعنی 16 /11 /39 تظاهرات در دانشگاه انجام گیرد و سپس دانشجویان سر کلاس بروند.
جریان جلسه قبلاً از منابع دیگر واصل و در گزارشهای مربوطه گنجانیده شد. ثابتی 17 /11 /39
توضیحات سند:
1. در یکی ار بیانیههای نهضت مقاومت ملی . کمیته دانشگاه، که مربوط به انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی است، خطاب به «دانشجویان گرام و ارجمند دانشگاه» آمده است: «حوادث و تحولات سریع و تکان دهنده جهان که بدون استثناء همه از همت و فعالیت و فداکاری و جانبازی برادران دانشجوی شما سرچشمه گرفته، ما را امیدوار میکند که بتوانیم با فعالیت مشروح و استفاده از بدیهیترین حقوق مشروطیت در انتخابات پارلمانی دوره بیستم ... فعالیت کنیم ... دانشجویان گرامی! اگرچه هیئت حاکمه خواسته است انتخابات مجلس را موقعی شروع کند که شما محیط دانشگاه را به مناسبت خاتمه دوره تحصیل ترک گفته، متفرق شوید؛ ولی شما میتوانید به وظیفه ملی خود عمل کنید. کوشش یک جهت و یک جای شما در مطالبه حق مشروع ملت ایران حکم میکند که لااقل به آسانی و بی سروصدا نتوانند حق ما را لگدمال کنند.» بخش ضمائم
2. در گزارش دیگری از این جلسه، که دارای شماره 2 /3 /5582 – 16 /11 /39 میباشد، سخنان مهندس امیر ابراهیمی به این شرح ثبت شده است: «دانشجویان! مبارزۀ ما نه با انتخاب شروع شده و نه با انتخابات ختم خواهد شد. شما در روزهای سهشنبه و چهارشنبه در اعتصاب و تحصن بینظیر خود، بدعتی تاریخی در دنیا به جا گذاشتید و کاری کردید که در تاریخ دانشگاههای جهان بینظیر است... دانشجویان! شما در این مبارزه تنها نیستید. پشت سر شما مردان و رهبرانی مانند اللهیار صالح که با شم سیاسی خود اوضاع و احوال را در سالها قبل پیشبینی میکردند، وجود دارند و ایشان کسی است که چهار سال قبل نامهای نوشته و امروز آن گفتهها صورت تحقق به خود گرفته است. دانشجویان! رهبران شما تصمیم به یک اعتصاب 24 ساعته گرفته بودند و در اوایل شب چهارشنبه، تمام نتایج اعتصاب به دست آمد؛ یعنی دستگاهی که حتی از صحبت با رهبران شما ابا میکرد، ابتدا به دنبال رهبران شما فرستادند. بنابراین تصمیم گرفته شد که اعتصاب پایان داده شود، ولی یک امر مهم از این کار ممانعت میکرد و آن این بود که در ساعت 12 شب این پنجهزار نفر با آن برف شدید به کجا بروند. این بود که گفته شد اگر فردا صبح رهبران شما نتوانستند در دانشگاه به شما بپیوندند، تصمیم با خود شماست. مهندس امیرابراهیمی دستور اعتصاب دو ساعته فردا (امروز) دانشجویان را اینطور ابلاغ کرد که از ساعت 8 صبح دانشجویان هر دانشکده جلوی دانشکده خود جمع شده و بعد به یکدیگر بپیوندند و پس از قرائت قطعنامه ساعت 10 صبح به کلاسها بروند.» بخش ضمائم
3. پروانه اسکندرى فرزند احمد در سال 1314 ش در تهران به دنیا آمد. پدر وى از اعضاى فعّال و مأمور پخش اعلامیههاى حزب پانایرانیسم بود که از طرف اداره دوم ارتش به اصفهان تبعید شد.
پروانه اسکندری در آذرماه سال 1336ش دیپلم گرفت و به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در سال 1338 به دانشگاه راه یافت و در رشته علوم اجتماعى به تحصیل پرداخت. وى که به نام فاطمه فروهر نیز خوانده مىشد، در سال 1339 به نامزدى داریوش فروهر درآمد و فعالیت خود را در حزب ملت ایران آغاز نمود و در اولین تظاهرات دانشجویى در همان سال شرکت کرد و تنها سخنران آن مراسم بود. پروانه اسکندرى که از سال ششم ابتدایى، خود را معتقد به جهانبینى ناسیونالیستى و مکتب پانایرانیسم معرفى کرده بود، در سال 1340 به عنوان مسئول سازمان زنان کمیته شهرستان تهران وابسته به جبهه ملى معرفى شد. او به واسطه بحث در کلاس، مدتى از تدریس کنار گذاشته شد و سپس به منطقه 11 آموزش و پرورش منتقل شد و در سال 1356 راهنماى تعلیماتى ناحیه 6 آموزش و پرورش تهران بود. وى در اکثر جلسات حزب ملت شرکت داشت و در سال 1356 در جلسه هیئت تحریریه خبرنامه اتحاد نیروهاى جبهه ملى نیز شرکت مىکرد. پروانه اسکندرى در سال 1377 به همراه همسرش، به دست افراد ناشناس در منزل مسکونی خود در تهران به قتل رسید.
4. در اصل: خونجی
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 222