تاریخ سند: 17 بهمن 1353
موضوع: رزم دانشآموز دبیرستان ابنسینا
متن سند:
از: 17/ ﻫ تاریخ: 17 /11 /1353
به: 324 شماره: 13624/ ﻫ 1
موضوع: رزم دانشآموز دبیرستان ابنسینا
نامبرده بالا که دانشآموز میباشد متصدی کتابخانه اسلامی بندرعباس و همچنین سرپرستی جلسه دینی شبهای جمعه که در مسجد کوفه بندرعباس تشکیل میگردد [را] به عهده دارد ولی در ملاقاتی که با یکی از دوستانش به عمل آورده ضمن صحبت پیرامون مسائل مختلف به دوستش پیشنهاد مینماید که کتبی را از کتابخانه اسلامی دریافت و مطالعه کند دوستش با پیشنهاد رزم موافقت در نتیجه شخص اخیرالذکر کتبی به اسامی ماهی سیاه کوچولو- کند و کاو در مسائل تربیتی ایران1- در بیست و چهار ساعت- مدیر مدرسه- دید و بازدید- بازگشت از شوروی 2 و کتاب مطهرات در اسلام نوشته مهدی بازرگانی3 را جهت مطالعه به صورت متناوب در اختیار دوستش قرار داده است و افزوده پس از اینکه هر کتابی را مطالعه کردی در زمینه مفاد آن و اینکه چه نتایجی [ناخوانا]یک جور نیست و افزود تمام آثار بهرنگی آموزنده و اجتماعی است و در سال گذشته آنها را مطالعه کرده است.
نظریه شنبه: رزم یکی از دوستان عباس زائری4 میباشد که به اتفاق فعالیت مذهبی دارند.
نظریه یکشنبه: با توجه به صداقت شنبه خبر صحت دارد. 2- موضوع تشکیل جلسات قرآن قبلاً طی شماره 12447/ 17 ﻫ- 23 /8 /53 به بخش 312 منعکس گردیده است. 3- به شنبه آموزش کافی داده شده است که ارتباط خود را با رزم و همچنین زائری حفظ نموده و هرگونه اخبار مکتسبه بعدی از آنها را گزارش نماید. 4- شنبه به عضویت کتابخانه اسلامی درآمده تا بتواند ضمن نفوذ در کتابخانه دوستان و افراد مرتبط با رزم را شناسایی و کتب مضرهای که درکتابخانه موجود میباشد مشخص نماید. بیضاء
نظریه چهارشنبه: موضوع انحراف فکری عباس زائری از ناحیه دو منبع تایید شده و به احتمال تقریبا زیاد مشارالیه در پوشش جلسات مذهبی و انجمن ضد بهایی5 به اتفاق عدهای دیگر منجمله دانشآموز موصوف فعالیتهای مضرهای را دنبال مینماید که اقداماتی به منظور شناسایی افراد تعیین و نحوه فعالیت و خط مشی آنان در جریان است. ثابت
نظریه جمعه: نظریات فوق را تایید مینماید.
________________________
1. ماهی سیاه کوچولو و کند و کاو در مسائل تربیتی ایران از مهم ترین نوشته های صمد بهرنگی هستند. کند و کاو در مسائل تربیتی ایران در سال 1344 نوشته شده و از مهم ترین تالیفات غیر داستانی بهرنگی است.
2. مدیر مدرسه و دید و بازدید از تالیفات جلال احمد و بازگشت از شوروی نوشتهی آندره ژید است که به وسیله جلال آل احمد ترجمه شده است. از آل احمد تا کنون 25 عنوان کتاب منتشر شده است.
3. مهندس مهدى بازرگان در سال 1278 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد. وى جزو اولین کسانى است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران براى ادامه تحصیلات عالى به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسى ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد. مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمى دانشگاه تهران نایل گردید. وى فعالیت سیاسى خود را از جبهه ملى آغاز نمود. در دوران نخست وزیرى دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملى نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهدهدار گردید. پس از تعطیلى و توقف کار جبهه ملى اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتاى 28 مرداد 1332 از جمله کسانى بود که جبهه ملى دوم را تاسیس نمود. وى به همراه مرحوم آیتالله طالقانى، دکتر یداللّه سحابى، رحیم عطایى، منصور عطایى، عباس سمیعى و حسن نزیه از جبهه ملى دوم کناره گرفته و نهضت آزادى ایران را تأسیس نمودند. در سال 1342 سران نهضت آزادى دستگیر و مهندس بازرگان و آیتالله طالقانى به 10 سال زندان محکوم شدند. لیکن پس از سپرى شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد گردید. مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعى از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابى، ناصر میناچى، حسن نزیه و ... جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر را تأسیس کردند. لذا از طرف گروه انتقام که ساخته و پرداخته رژیم شاه بود بمبی در مقابل درب منزل وى منفجر شد. قبل از پیروزى از طرف امام در راس هیئتى به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادى شکسته بود سامان بهتر و بیشترى دهد و به مسائل آنان رسیدگى کند. وى همچنین سفرى به پاریس نمود تا حضرت امام را از طرح شعار «شاه باید برود» منصرف کند، چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخوردارى از ارتش و ساواک پشتیبانى آمریکا را شعارى مناسب و راه کارى عملى نمىدانست. آقاى بازرگان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضاى شورا به امام(ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامى پس از پیروزى انقلاب بود را بر عهده گرفت. دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهاى غیر انقلابى به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسى آمریکا و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان و رد این پیشنهاد از سوى امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع گردید. او در نخستین دوره مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم تهران به مجلس راه یافت. مهندس بازرگان در تاریخ 30 /10 /1373 در تهران درگذشت.
4. غلامعباس زائری، فرزند محمد در سال 1325ﻫ ش در بندرعباس به دنیا آمد. وی از انقلابیون طرفدار امام خمینی(ره) بود که فعالیت زیادی در پیشبرد انقلاب در منطقه انجام داد. گزارشهای زیادی از ساواک درخصوص فعالیتهای ایشان وجود دارد. در 20 /5 /52 اداره کل سوم ساواک دستور کنترل و مراقبت از ایشان را صادر کرد. آقای زائری در مسجد کوفه بندرعباس جلسات قرائت قرآن تشکیل داده و کتابهای سیاسی را در اختیار جوانان قرار میداد. وی شرکت در حزب رستاخیز را حرام و با شهید غلامحسین حقانی رابطه نزدیکی داشته است. آقای زائری پس از انقلاب سمتهای زیر را برعهده داشت: مدیرکل آموزش و پرورش استان هرمزگان، مشاور شهید رجایی در وزارت آموزش و پرورش، چهار دوره نماینده مردم بندرعباس، حاجیآباد، بندر خمیر، قشم، ابوموسی در مجلس شورای اسلامی، عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیونهای آموزش و پرورش، نفت، سیاست خارجی مجلس، استاندار هرمزگان و عضو دفتر بازرسی مقام معظم رهبری.
5. انجمن حجتیه: نام کامل انجمن حجتیه که به انجمن ضدبهائیت نیز مشهور بوده، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است. این انجمن در سال 1334 تأسیس شد. مؤسس این گروه شیخ محمود ذاکرزادۀ تولایی است که به نام شیخ محمود حلبی شناخته شده بود. انجمن دارای یک فصل، دو ماده، هشت بند و دو تبصره بود؛ تبصره یک عبارت است از اینکه، هدف انجمن تا ظهور قائم موعود غیرقابل تغییر است. در تبصره دو آمده است: «انجمن به هیچوجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسئولیت هرنوع دخالتی را در زمینه سیاسی که از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد بر عهده نخواهد داشت.» انجمن حجتیه به زودی موفق شد در اکثر شهرهای ایران گروههایی را سازمان بدهد و از تهران فعالیت آنها را هدایت کند. استاد علیاکبر پرورش از فعالان اولیه و سابق انجمن حجتیه میگوید: «از برادران و خواهران انجمن نوشته میگرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند و انجمن شدیداً از درگیر شدن با مسائل سیاسی اجتناب میکرد.» به دلیل گرفتن تعهد کتبی مبنی بر عدم مبارزه و عدم دخالت در امور سیاسی از اعضا بود که انجمن، نه تنها کوچکترین تهدیدی از جانب رژیم پهلوی نشد، بلکه بعضاً مورد حمایت آنان نیز قرار میگرفت. از طرف دیگر چون متظاهر به مذهب و مطیع مرجعیت هم بود نزد روحانیان هم توانست مشروعیت لازم جهت حمایت را کسب کند. مهمترین و آشکارترین فعالیت انجمن، قبل از انقلاب، مبارزه با بهائیت بود. مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل میداد؛ این مبارزه تنها در بعد فکری، انجام میگرفت و انجمن وارد فاز سیاسی و اقتصادی نمیشد. در حالی که بهائیت یک پدیده کاملاً سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یکی از راههای مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود. از آنجا که انجمن سیاست را نفی میکرد با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن میپرداخت. به همین خاطر هنگامی که با هویدا نخستوزیر معدوم شاه، دکتر ایادی، ثابتی، یا هژبر یزدانی و غیره که از مسئولان و متنفذان حکومت استبداد بودند برخورد میکرد، با وجودی که بهائی بودند، انجمن ضدبهائی باز هم به دیده بیتفاوتی به آنان مینگریست زیرا درگیری با آنان اگر چه بهائی بودند جنبه سیاسی پیدا میکرد نه ایدئولوژیک و چون انجمن باید تنها با مبلغان بهائیت به مبارزه برمیخاست دیگر کاری به کار آنها نداشت.
از ابتدای انقلاب اسلامی آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد میکرد و معتقد بود که نمیشود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد و عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده میشوند خونشان را هدر میدهند و کسانی که افراد را به این راه میکشانند مسئول این خونها هستند و معتقد بودند که کار صحیح فعالیتهای فرهنگی و ایدئولوژیک است نه مبارزه علیه رژیم.
با اوجگیری نهضت انقلاب اسلامی، جمعی از آنان نیز همچون سایر مردم متدین به انقلاب پیوستند جز معدودی که بر فکر ترک سیاست و ترک امر به معروف و نهی از منکر و سایر تکالیف اجتماعی و سیاسی پای فشردند. با پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه که در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد، زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند، لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند.
یکی دیگر از خطمشیهای انجمن حجتیه بعد از پیروزی انقلاب جایگزینی مبارزه با مارکسیسم به جای بهائیت بود. هر چند سعی میکردند تا دو سه سال بعد از انقلاب همچنان خطر بهائیت را زنده نگه دارند، ولی اهتمام اصلی خود را معطوف به مارکسیسم کردند و در کلاسهای آموزشی خود مارکسیسم را نقد میکردند، این در حالی بود که حداقل به خطر و خسران فرهنگ غرب که تا مغز استخوان دانشگاهها، مراکز تربیتی، ادارات و جامعه رسوخ کرده بود بیتوجه بودند و مارکسیسم را مسئله اصلی نشان میدادند.
انجمن در ابتدا که عراق به ایران حمله کرد هیچگونه عکسالعملی مانند کلیه گروهکها و مجامع بینالمللی از خود نشان نداد و پس از مدتی با همان دلایلی که علیه نظام وابسته رژیم شاه مبارزه نکردند و حتی با آن سازش و در مواردی همکاری داشتند، شروع به محکوم کردن جنگ در زمان غیبت امام زمان(عج) کردند.
انجمن حجتیه پس از گذراندن مراحل مختلف، سرانجام در مرداد سال 62 پس از اشاره به بیانات امام (ره) درباره عملکرد مغایر با اهداف نظام جمهوری اسلامی به ظاهر، تعطیلی فعالیتهای خود را با انتشار بیانیه تعطیل اعلام میدارد:
تعطیلی ظاهری انجمن حجتیه در سال 1362 موجب شد که نام این تشکیلات تا مدت زیادی از ادبیات سیاسی جامعه ما حذف شود، اما همانطور که پیشبینی میشد تلاشهای این گروه در جهت اهداف خود به صورت پنهان ادامه یافت.
یکی از تحرکات اخیر انجمن حجتیه علاوه بر گسترش اندیشه جدایی دین از سیاست و طرح مسائل انحرافی، دامن زدن به اختلافات مذهبی بین شیعه و سنی میباشد و این بار انجمن حجتیه به جای بهائیت و مارکسیسم، اهل سنت را هدف قرار داده است. این در حالی است که سرویسهای اطلاعاتی استکبار جهانی نیز اکنون خط تفرقه بین شیعیان و اهل سنت را دنبال میکنند.
رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران، ص 375
روحالله حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه
جلالالدین فارسی، فرهنگ و واژههای انقلاب اسلامی، صص 14 / 113
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 1 صفحه 129