تاریخ سند: 30 دی 1346
فعالیت کارمندان سازمان پیکار با بی سوادی
متن سند:
از: 312 تاریخ:30 /10 /1346
فعالیت کارمندان سازمان پیکار با بی سوادی
جلسه اخیر کارمندان مورد بحث ساعت 0900 در منزل نوشیروان کارمند وزارت آب و برق تشکیل و عده حاضر در جلسه در حدود 40 نفر بود ایزدی رئیس سابق مالی برق تهران سرپرستی جلسه را به عهده داشت و اکثر حاضرین این جلسه اعضاء وزارت آب و برق بودند. ابتدا عاملی اظهار نموده:
[به] وسیله یکی از نزدیکان مهندس جالینوس کسب اطلاع کردهام در جلسهای که با حضور مهندس روحانی منعقد بوده وی گفته است باید موجباتی فراهم کنیم که چند نفر از کارمندان جنجالی از طرف مراجع انتظامی دستگیر و زندانی شوند در آن صورت بقیه مرعوب گشته و از تشبث و فعالیت دست میکشند.
اظهار عاملی همهمه در جلسه برپا نموده و مدت نیم ساعت اطراف این موضوع صحبت و بحث شد عاملی در این موقع برای آوردن عریضهای که به عنوان شاهنشاه آریامهر تهیه شده و نزد پزشکی رئیس دفتر سازمان پیکار با بیسوادی است جلسه را ترک و بعد از نیم ساعت مراجعه و گفت: رفقای دفتر سازمان صلاح ندیدند که عریضه فعلاً از دفتر خارج شود و کارمندان ذینفع باید حین دریافت گواهی حقوق آن را امضاء نمایند. سپس عاملی از قول پزشکپور1 رهبر حزب پانایرانیست2 بیان داشت:
دفتر مخصوص همه نامهها و شکوائیههای فردی ما را به جریان گزارده منتها با متانت و تأسی و تعمق. بعد ایزدی رشته سخن را به دست گرفته و گفت:
اولاً همگی بروید و عریضه شاه را امضاء و تکمیل کنید. ثانیاً همه باید در این جلسات حاضر شوند و برای بعضی از هزینهها کمک مالی نمایند من علاوه بر تمام نامههائی که به اکثر مراجع و مقامات نوشتهام اخیراً به استناد اظهار آقای نخستوزیر که گفته بود با سمینار موافقم ولی با دیکتاتوری مخالف نامههائی به خود ایشان و اغلب وزراء و سناتور[ها] نوشته و متذکر شدم که متأسفانه حرفها توأم با عمل نیست و هنوز در اکثر وزارتخانهها دیکتاتوری شدیداً اعمال میشود.
ظهیریه کارمند ارشد برق تهران به طور کاملاً خصوصی اظهار داشته:
شخصی که به تیمسار فردوست3 نزدیک است و با من سابقه دوستی دارد درباره ما با تیمسار فردوست صحبت کرده و ایشان وعده دادهاند با اقداماتی که از طرف ساواک صورت گرفته قریباً همه کارمندان منتقله به وزارتخانهها و ادارات خود باز خواهند گشت. در مورد مامور اعزامی منتسب به ساواک از ظهیریه تحقیق طبق توضیح وی آن شخص مامور اطلاعات شهربانی است نه سازمان امنیت در صورتیکه عاملی قبلا او را مامور ساواک معرفی کرده بود. ضمناً مامور اطلاعات شهربانی در جلسه نیز با همان قیافه و حالت حضور یافته بود.جلسه ساعت یازده خاتمه یافت و همه آنهائی که عریضه تهیه شده به عنوان شاهنشاه آریامهر را امضاء نکرده بودند متفقاً عازم دفتر سازمان پیکار شدند تا ضمن دریافت گواهی حقوق دی ماه امضاء و قرار است تا مراجعت شاهنشاه از مسافرت اخیر آن را تکمیل نمایند.
جلسه آتی روز چهارشنبه آینده در منزل نیری دروازه شمیران ـ خیابان گرامی ـ کوچه خواجهنوری پلاک 65 خواهد بود.
ضمیمه 86486 ـ و بایگانی شود. 4 /11 /46
اصل در پرونده 233911
ضمیمه سابقه
مهندس روحانی
[در بالای سند آمده است:] اشاره به اظهارات ظهیری موجبات شناسایی منبع خواهد شد.
توضیحات سند:
1. محسن پزشکپور، فرزند حسین در سال 1306 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. وی دارای لیسانس رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود، فعالیت مطبوعاتی را از سال 1329 آغاز و طی این مدت با نشریات ساسان و ندای پان ایرانیسم همکاری داشت و مدتی نیز مدیر خاک و خون، ارگان حزب پان ایرانیست بود. در دوره پهلوی نشان اصلاحات ارضی را دریافت کرد و در دو دوره (22 و 24) عضو مجلس شورای ملی و عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری نیز بود. وی از افرادی است که به بنیانگذاری حزب پان ایرانیسم کمک کرد و زمانی که حکومت پهلوی، حزب رستاخیز ملت ایران را تنها حزب قانونی شناخت و حزب پانایرانیست منحل شد، پزشکپور به حزب رستاخیز پیوست، اما در سال 1356 به عضویت کمیته پارلمانی دفاع از حقوق بشر درآمد و از دولت انتقاد میکرد. در سال 1357 با این ادعا که حزب رستاخیز مسئول بسیاری از «بحرانهای جامعه ایرانی» است از حزب رستاخیز استعفا کرد و تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست را اعلام کرد. محسن پزشکپور پس از سیام تیرماه 1331 به طور علنی جانب شاه را گرفت و پس از کودتای 28 مرداد 1332 با انتشار روزنامه «خاک و خون» همکاری با حکومت را گسترش داد. در آستانهی پیروزی انقلاب اسلامی وی نمایشهای آزادیخواهانهای انجام داد، ولی مورد توجه هیچ یک از جناحهای ملی و مذهبی قرار نگرفت. پزشکپور در سال 1389 در تهران درگذشت.
2. حزب پان ایرانیسم: در سالهای 1325 ـ 1326، با شکست حزب توده در صحنۀ سیاست و انشعابات در درون حزب، گروهی از دانشآموزان و جوانان به فکر تشکیل حزبی افتادند که با توجّه به روحیّات ناسیونالیستی این افراد، پانایرانیسم نام گرفت. از جمله رهبران آن، دکتر محمّدرضا عاملی تهرانی، محسن پزشکپور، دکتر شاپور زندنیا، دکتر پریور، حسن غفوری غروی، داریوش همایون و مسیح عطارد بودند. این گروه، تا سال 1329 به صورت جمعی با یکدیگر ارتباط و همکاری داشتند. در جریان نهضت ملّی شدن صنعت نفت ایران، با نهضت ملّی همکاری کردند. در این دوران داود منشیزاده به صحنۀ سیاست آمد و حزب سومکا را تشکیل داد. عدّهای از رهبران و اعضای حزب به سومکا پیوستند و تشکیلات منشیزاده، فعّال شد. پس از جریان سیام تیر، بین افراد تشکیلدهندۀ پان ایرانیسم، اختلافاتی رخ داد و حزب دچار انشعاب شد. جمعی به همراه محسن پزشکپور و دکتر عاملی حزب پانایرانیسم را حفظ کرده و دستهای با داریوش فروهر، حزب ملّت ایران را بر بنیاد پان ایرانیسم، تشکیل دادند و به جبهۀ ملّی پیوستند. بعد از کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد، پانایرانیسم، جذب دربار شد و از این رهگذر توانست به مجلس شورای ملّی راه یابد. این حزب با تأسیس حزب رستاخیز اعلام انحلال کرد و اعضای آن به عضویت حزب رستاخیز درآمدند. در کابینۀ شریفامامی در سالهای پایانی رژیم پهلوی، به دستور دربار، بار دیگر حزب پان ایرانیسم فعّال شد، امّا با توجّه به رشد سیاسی جامعه و بیزاری مردم از حکومت پهلوی این حزب نتوانست پایگاه اجتماعی پیدا کند.
3. حسین فردوست، در سال 1296ﻫ ش در یک خانواده فقیر متولد شد. وی از دوران کودکی به عنوان دانشآموز دبستان نظام وارد کلاس مخصوصی شد که رضاخان برای ولیعهد خود محمدرضا پهلوی ترتیب داده بود، لذا فردوست، دوست صمیمی و نزدیکترین محرم اسرار وی شد. با عزیمت محمدرضا به سوئیس فردوست نیز همراهش حرکت کرد. با صعود محمدرضا به سلطنت از ابتدای دهه بیست، فردوست از مشاوران شاه شد، به طوری که گوش و چشم شاه قلمداد میشد و در رأس مهمترین سازمان اطلاعاتی رژیم ـ دفتر ویژه اطلاعات ـ قرار گرفت. او بر ساواک نظارت داشت و رابط شخصی شاه با سیستم اطلاعاتی کشور بود. برخی وی را «مغز» و «حافظه» شاه دانسته و تصمیمات محمدرضا را عصاره مشورت با فردوست دانستهاند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فردوست دستگیر و پس از یک بازجوئی مفصل بیش از 1500 صفحه خاطرات نگاشت و پرده از برخی اسرار رژیم برداشت. این خاطرات در بین سالهای 1363 تا 1366 به صورت کتبی و شفاهی پخش شد که بخش زیادی از آن تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در دو جلد منتشر شده است. فردوست در سال 1366 در اثر سکته در تهران درگذشت.
منبع:
کتاب
منصور روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 119

