صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سیدکاظم نورمفیدی

تاریخ سند: 24 شهریور 1349


موضوع: سیدکاظم نورمفیدی


متن سند:

از: 2/ ﻫ تاریخ:24 /6 /1349
به: 316 شماره: 3368/ ﻫ
موضوع: سیدکاظم نورمفیدی

ساعت 17:00 روز 13 /6 /49 در مدرسه عمادیه گرگان آقایان سیدکاظم نورمفیدی. شیخ صادق ریاضی شیخ عبدالنبی احمدی مشغول صحبت‌های مختلفی بودند که شیخ غلامحسین سپهر واردشد و گفت در قم روحانیون جریان تیمور بختیار1 را هنوز دروغ می‌دانند و می‌گویند روزنامه‌های ایران این موضوع را شایع کرده‌اند و حقیقت ندارد آقای سیدکاظم نورمفیدی درپاسخ گفت جریان کاملاً صحیح است. دنیا این موضوع را گفت تنها جرائد ایران نبود اما جرائد حقیقت امر را ننوشتند جریان بختیار را بعد از 15 روز دیگر انتشار دادند و من 15 روز قبل این مسئله را در تهران از یکی از مأمورین حساس شنیدم که دولت ایران با آن دو سه نفر پیمان بست و بختیار را از پای درآوردند (نام مأمور ذکر نشد ) سپس آقای شیخ صادق ریاضی را مخاطب قرار داده و گفت یادت هست از تهران که آمدم به شما گفتم نقل و بیان آن مرد تهرانی را.2 بعد از جواب مثبت ادامه داد بختیار بسیار مرد کثیفی بود زیرا سید عبدالحسین واحدی3 را کشت در این موقع حاجی رحمت لطفی علی‌آبادی وارد مدرسه گردید و شیخ صادق ریاضی را با خود برد و جلسه خاتمه پذیرفت.
نظریه شنبه: یادشدگان بالا از طرفداران خمینی و از روحانیون مخالف می‌باشند و اکثراً با هم دیده‌می‌شوندو حوادثی را که در قم به‌وقوع می‌پیوندد در جلسات خود نقل می‌نمایند.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تائید می‌باشد و یادشدگان فوق به ‌غیر از حاجی رحمت لطفی علی‌آبادی در این ساواک دارای سابقه مضره می‌باشند. قابوس
نظریه گ10: نظریه یکشنبه تائید می‌شود.

توضیحات سند:

1. تیمور بختیار در سال ۱۲۹۳ ﻫ ش چشم به جهان گشود. پدرش فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفر قلی‌خان بختیاری بود. بختیار تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاهپور بختیار برای ادامه‌ی تحصیلات به بیروت رفت.
بعد از پایان تحصیلات مقدماتی یک سال دوره‌ی مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسه‌ی نظامی (سن سیرو) به فرانسه رفت. در سال بعد این مدرسه را با درجه‌ی ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله‌ی جمشیدآباد تهران مشغول به کار شد. تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی برای ادامه‌ی خدمت به زاهدان منتقل شد. مقارن جنگ جهانی دوم وی به اصفهان منتقل شد و سپس در سال 1321 با درجه‌ی سروانی به تهران بازگشت. در دوران جنگ جهانی دوم و حوادث مربوط به فرقه‌ی آذربایجان از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی فرقه مبارزه کرد و به طور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی علیه حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه‌ی خمسه زنجان که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود اعزام شد. تیمور بختیار به خاطر اقداماتش به درجه‌ی سرهنگی و اخذ نشان نایل شد، سپس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه جنگ رفت و سال ۱۳۲۹ با احراز شاگرد اولی وکسب نشان درجه‌ی اول دانش به سمت رئیس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی سرتیپ حسین منوچهری ( بهرام آریانا) مشغول کار شد. به دنبال غائله‌ی ابوالقاسم خان بختیاری -عموی تیمور بختیار ـ از خوانین بانفوذ ایلات که موفق شده بود در سال 1331 تیپ اعزامی را خلع سلاح کند و هرازگاهی علیه حکومت می‌آشوبید، دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر وقت سرهنگ بختیار را مامور سرکوب غائله‌ی ابوالقاسم خان کرد. وی این مأموریت را با موفقیت به انجام رسانید و به فرماندهی یکی از تیپ‌های تهران رسید ولی با تصمیم دکتر مصدق مبنی بر انحلال لشگر گارد و انجام تغییراتی در پادگان‌ها سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد. در جریان کودتای ۲۸ مرداد سال 32 تیپ زرهی کرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران شد. در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و از تاریخ سوم مهرماه ۱۳۳۵ به عنوان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت کرد. بختیار در دوران فرمانداری نظامی و ریاست ساواک از هیچ جنایتی فروگذاری نمی‌کرد. در سال ۱۳3۸ به درجه‌ی سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ اول فروردین1340 از کار برکنار و در اول مهرماه1340 بازنشسته شد و در ششم بهمن ماه سال 1340 ایران را ترک کرد. بختیار پس از ترک ایران اقداماتی را علیه شاه آغازکرد به همین جهت شاه در سال ۴۶ طی حکمی به کلیه ادارات تابعه‌ی سازمان اطلاعات و امنیت، دستور بازداشت او و همسرش در صورت مراجعت به کشور صادر و بلافاصله حکم مصادره‌ی اموال و دارایی‌های وی از سوی ادار‌ه‌ی دادرسی نیروهای مسلح ارتش صادر شد. بختیار در دوران اقامت خود در سوئیس ـ ژنو اقدامات خود علیه شاه را شدت بخشید و در فروردین ماه 1347 به لبنان رفت و در فرودگاه بیروت به اتهام حمله اسلحه دستگیر شد و این فرصتی فراهم آورد تا دولت ایران از دولت لبنان تقاضای استرداد وی را بنماید که بی‌نتیجه ماند و منجر به قطع روابط دولتین شد و بختیار مجبور به ترک لبنان گردید. بختیار پس از سپری کردن دوران بحرانی در لبنان با گذرنامه‌ای عراقی به آن کشور رفت و با استقرار در بغداد تلاش کرد تا شاید سازمان‌های دانشجویی فعال در اروپا را به سوی خود جلب کند، اما نه تنها در این امر موفقیت کسب نکرد، بلکه این سازمان‌ها بختیار را آماج حملات خود قرار دادند بختیار در دوران اقامت در عراق به لطایف‌الحیل تلاش کرد تا به امام خمینی(ره) نزدیک شود، ولی امام (ره) با شناخت عمیقی که از ماهیت بختیار داشتند هیچگاه به وی روی خوش نشان ندادند و حتی به نمایندگان کنفدراسیون فرمودند: « ... اگر قرار باشد روزی بختیار در ایران زمام امور را در دست بگیرد، وظیفه‌ی مسلمین است که با او مبارزه کنند و از رسیدن او به قدرت جلوگیری کنند.»
بختیار در این ایام برای کسب قدرت به آب و آتش می‌زد، غافل از آنکه ساواک کلیه‌ی فعالیت‌ها و مکاتبات او با سران ایلات را تحت کنترل دارد. تیمور بختیار به موازات این قبیل فعالیت‌ها علیه شاه با گروه‌های مسلح مستقر در خاک عراق نیز روابطی برقرار کرد. از این رو ساواک مصمم شد تا وی را حذف کند. بر این اساس با سود جستن از نفوذی‌های خود که از نزدیکان بختیار بودند، او را به بهانه‌ی شکار در 16 مرداد 1349 به منطقه دیاله برده و به قتل رساندند.
2. منظور شهید نواب صفوی می‌باشد.
3. اصل: ابوالحسین. شهید حجت‌الاسلام سید عبدالحسین واحدی، فرزند آیتالله سید محمدرضا قمی در سال 1308ﻫ ش در کرمانشاه متولد شد. در نوجوانی جهت تحصیل به قم رفت و از آنجا جهت تکمیل و ادامه درس راهی نجف اشرف گردید. در سال 1325 پس از کشته شدن احمد کسروی، با نواب صفوی در نجف آشنا و تصمیم گرفت که در قم ادامه تحصیل دهد. وی به عنوان یکی از اعضأ فدائیان اسلام با نواب صفوی به همکاری پرداخت و سخنرانی‌هایی علیه دولت و حکومت انجام داد. در سال 1329 در پی هماهنگی و قرارهای پنهانی فدائیان اسلام با اعضای جبهه ملی و آیتالله کاشانی، رزم آرا به عنوان مهمترین مانع بر سر راه ملی شدن صنعت نفت مطرح و یکی از اعضای فدائیان اسلام مسئولیت ترور او را بر عهده گرفت. متعاقب این تصمیم در 11 اسفند 1329 در میتینگی که در مسجد شاه برگزار شد، واحدی بیش از دو ساعت سخنرانی و به تهدید رزم‌آرا پرداخت. در 16 اسفند 1329 رزم آرا توسط طهماسبی به قتل رسید. در سال 1330 واحدی به همراه عدهای دیگر از اعضا فدائیان اسلام بازداشت و پس از چند ماه آزاد گردید. واحدی که مرد شماره 2 فدائیان بود نقش خود را در طراحی و تهیه نقشه ترور فاطمی ایفا کرد که در پی آن در 23 بهمن 1330 فاطمی توسط محمد مهدی عبد خدایی نوجوان 15 ساله ترور و مجروح شد. عبدالحسین واحدی در 1344 به همراه فردی به نام خطیبی کوشید تا در آبادان و سپس عراق علاء را مورد گلوله قرار دهد، اما بازداشت و روانه تهران شد. وی در دفتر تیمور بختیار به ضرب گلوله به شهادت رسید. جراید وقت کشته شدن وی را در نتیجه اقدام وی به فرار در مسیر جنوب به تهران عنوان کرده بودند.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب1 صفحه 151

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.