تاریخ سند: 21 مهر 1348
اظهارات قاسم خاتمی در مورد هیئت حاکمه ایران
متن سند:
312
20 ه 2 شماره : 30728 /20
مهدی غضنفری در مورد مسایل روز اشاره به خبر حمله مصر به مواضع
اسرائیل در کانال سوئز نمود و گفت که اعراب مصمم به بازیافتن سرزمین های از
دست داده هستند و ملت عرب به وضعی از رشد فکری و تشکیلاتی رسیده است
که امثال ملک سعودها و ملک حسین ها و حتی عبدالناصرها1 نخواهند توانست
این جنبش و حرکت تاریخی
را متوقف نمایند.
غضنفری
افزود هر چه امپریالیسم در
خاورمیانه ضعیف تر شود
عامل دست نشانده آن دولت
ایران نیز ضعیف و نابود
خواهد شد.
قاسم خاتمی که
در مذاکرات فوق حضور
داشت و در دنبال اظهارات
غضنفری اشاره به اوضاع
سیاسی روز ایران کرد و گفت
که شکست هیئت حاکمه
ایران قطعی است دولت در
وضع بسیار بد مالی است
دزدی و رشوه و ارتشاء
سراسر طبقه حاکمه را گرفته
به طوری که در ارگانهای دولتی وابسته به این هیئت و در صدر آن سابقه ای برای
دزدی گذارده شده و هرکس سعی می کند بیشتر بدزدد و این باعث نابودی هیئت
حاکمه است خاتمی عقیده داشت در حال حاضر هیچگونه اقدام تشکیلاتی از
طرف مردم برای سرنگونی هیئت حاکمه مقدور نیست و صلاح هم نیست چرا که
هیئت حاکمه مترصد درهم کوبیدن هر تحرک اجتماعی است حتی اگر با دو نفر
شروع شده باشد و مردم احتیاج به زمان دارند مثل سال 39 که تضاد داخلی
هیئت حاکمه و افلاس آن از نظر مالی و سیاست روز بین المللی بهترین
فرصت ها را بوجود آورد و مردم بدون آن که قبلاً تشکیلاتی داشته باشند در
شکل بسیار خوب تشکل و وحدت خود را نشان دادند و همه به تأیید جبهه ملی
که خوشبختانه عناصری خوشنام در رأس آن بودند اقدام کردند و موقعیت
آن چنان بود که علم در منزل اللهیار صالح با وی ملاقات کرد و برای مصالحه و
همکاری بسیار تلاش کرد ولی صالح مرتب می گفت اگر جبهه بخواهد یا اگر
جبهه تأیید کند خاتمی اضافه کرد در این گفتگو اعلم گفته بود کدام جبهه؟
جبهه ای که یکی از سرانش محمدعلی کشاورز صدر است که با یک وعده
بخشداری کن خریداری
می شود؟ خاتمی نتیجه
گرفت که اگر چند نفر مثل
کشاورز صدر یا شاهپور
بختیار نبودند جبهه ملی به
پیروزی مطلق می رسید
غضنفری در پاسخ گفت که
28 مرداد و فعالیت جبهه در
سال های 36 تا 41 فرصتی
بود برای کسب تجربه و
مسلما در زمان مناسبی که
چندان دور نیست ملت ایران
با تجربه هر چه بیشتر و بهتر
رسالت تاریخی خود را ادامه
خواهد داد خاتمی اشاره به
امکانات خود در سال 39 تا
41 کرد و گفت در حوزه ای یک نفر از افراد حوزه که دانشجو بود لیستی را در
اختیارش گذارده بود که یکی از این افراد عضو کمیته دانشگاه بوده است.
خاتمی
نتیجه گرفت که اینها همه تجربه است مثل تجربیات 60 ساله الجزایر2 مثل
تجربیات 20 ساله الفتح و گفت خود اینها در روز موعود به کار خواهد آمد
خاتمی تحلیلی ایدئولوژیکی از اوضاع فعلی ایران کرد و نتیجه گرفت...
هیئت
حاکمه را به علت فساد ـ به علت تباهیش وادار به تسلیم خواهد کرده همان طور
در 1913 و 1917 در شوروی اتفاق افتاد همان طور که در انقلاب فرانسه انجام
شد و همان طور که در سایر کشورها انجام و یا در شرف انجام است ضمنا
غضنفری اشاره به مطالب رادیو بغداد کرد و گفت بحث های خوبی می کنند و
می توانند تکیه گاه خوبی برای نهضت ملی ایران از نظر حساسیت خارجی باشند
و اضافه کرد که لبه تیز حملات متوجه شاه است و حکایت کلاغ را تعریف کرد و
مطالب آیا توجه دینی داری ها را که از رادیوی مذکور پخش شده و شاه را مورد
حمله قرار داده اند در این موقع قاسم خاتمی از مذاکرات خارج شد و پس از رفتن
خاتمی، غضنفری اشاره به معلومات خاتمی کرد و گفت نامبرده کتابی در دست
انتشار دارد که بسیار خوبست و نام آن پس از انتشار معلوم خواهد شد و فعلاً
هفت خوان سانسور و غیره را می گذراند و درباره اظهارات خاتمی اظهار کرد اگر
در میتینگ جلالیه مردم شاپور بختیار را از تریبون پایین می کشیدند همان روز
پیروزی جبهه ملی پایه گذاری می شد و مأمورین سیا که به صورت خبرنگار در
آنجا بودند گزارش نمی دادند که جبهه ملی خیال تجدیدنظر در قراردادهای نفتی
را دارد و مسلما جبهه ملی از حمایت امریکا برخوردار می شد غضنفری در
جواب این سؤال که بالاخره باید کرد گفت باید در انتظار فرصت بود و احتیاج به
زمان و موقعیت داریم و با تجربیاتی که همه کسب کرده اند در زمان مورد نظر
دیگر مجال کارشکنی و جاسوسی و خودفروشی و خیانت به کسی داده نخواهد
شد و مردم خود بدون احتیاج به رهبران سرشناس مبارزه و نهضت را به پیروزی
خواهند رسانید.
غضنفری در مورد نظر محمدعلی خنجی در این مورد گفت
خنجی عقیده دارد که هر حرکت و اجتماع مردم منجر به متلاشی شدن آن در
شرایط کنونی است و اصولاً کار مخفی از طرف مردم غلط است و باید جدا از آن
پرهیز شود و باید منتظر شرایط لازم بود.
نظریه منبع : 1ـ خاتمی دارای معلومات بسیار عمیق سیاسی است متأسفانه در
جهت کاذب 2ـ ابراز این گونه مطالب از طرف غضنفری و خاتمی تازگی دارد 3ـ
هرگونه تحقیق مستقیم در مورد اظهار نامبردگان به خصوص در مورد کتاب
خاتمی و لیست اشاره شده بهتر به شناسایی اینجانب توسط نامبردگان خواهد شد.
نظریه رهبر عملیات : بند 2 و 3 نظریه منبع مورد تأیید است ضمنا به صحت
اظهارات منبع می توان اعتماد نمود.
جاجرود
نظریه 20 ه 2 : 1 ـ افراد مذکور از اعضای حزب سوسیالیست بوده و طرفدار
محمدعلی خنجی می باشد و در 312 دارای سابقه هستند 2ـ نظریه رهبر
عملیات مورد تأیید می باشد.
توضیحات سند:
1ـ جمال عبدالناصر رهبر پیشین
مصر در 15 ژانویه 1918
میلادی در اسکندریه مصر به
دنیا آمد.
او در قاهره از آکادمی
علوم نظامی فارغ التحصیل شد.
از 1942 که افسر ارتش مصر
بود، با همکاری افسران
همدوره ای خود قصد سرنگونی
حکومت ملک فاروق را داشت.
وی معتقد بود که این اصلاحات
در زمان حیات این رژیم قابل
انجام نیست.
او در جنگ 1948
اعراب علیه اسرائیل شرکت
داشت.
پس از شکست اعراب
در جنگ، ناصر جنبش افسران
آزاد را پی ریزی کرد و ژنرال
محمد نجیب به عنوان رهبر این
جنبش برگزیده شد.
جنگ
1948 اعراب و اسرائیل سبب
بدبین شدن مردم نسبت به لیاقت
ملک فاروق شد و این امر
پایه های حکومت فاروق در
مصر را به شدت متزلزل ساخت.
در ژوئیه 1952 جنبش افسران
آزاد در یک کودتا به حکومت
فاروق خاتمه داد.
رهبری این
کودتا به عهده ژنرال محمد
نجیب و دستیار وی جمال
عبدالناصر بود.
فاروق به ناچار
در 26 ژوئیه 1952 از مقام
خود استعفا کرد و رهبران کودتا
احمد فوأد پسر خردسال فاروق
را به عنوان فاروق دوم به
سلطنت رساندند اما در 18
ژوئن 1953 در مصر اعلام
جمهوری شد و فاروق و
خانواده اش تبعید شدند اولین
رئیس جمهور مصر ژنرال محمد
نجیب بود که در 1954 توسط
سرهنگ جمال عبدالناصر برکنار
شد.
ناصر که معتقد به
انترناسیونالیسم عربی و اتحاد
میان آن کشورها بود تا زمان
مرگش یعنی تقریبا 16 سال
رئیس جمهور مصر باقی ماند.
وی سیاست جدایی از
کشورهای غربی و نزدیکی به
بلوک شرق خصوصا شوروی
سابق را در پیش گرفت و اقدام
به خرید اسلحه از این کشور
نمود.
شوروی سابق نیز وی را
در تأمین اسلحه و سایر نیازها و
همچنین ساختن سد عظیم آسوان
بر رود نیل که غربیها از احداث
آن خودداری کرده بودند کمک
نمودند و این همکاری تا زمان
به قدرت رسیدن سادات ادامه
داشت.
ناصر در ژوئیه 1956
کانال سوئز را ملی اعلام کرد و
یک سازمان مصری را برای
اداره آن تأسیس کرد.
به دنبال
این عمل دولت اسرائیل همراه با
قوای انگلیس و فرانسه در اکتبر
1956 به خاک مصر در شبه
جزیره سینا حمله بردند تا خلیج
عقبه را روی کشتیهای اسرائیلی
باز کنند.
این جنگ سرانجام با
تهدید شوروی سابق به دخالت
نظامی در مارس 1957 پایان
پذیرفت، اما در این سال جمال
عبدالناصر تمام داراییهای
دولتهای غربی در مصر را ملی
اعلام کرد و کانال سوئز نیز در
آوریل همان سال بازگشایی شد.
در 1958 سه کشور مصر،
سوریه و یمن تحت عنوان
جمهوری متحده عرب با
یکدیگر متحد شدند و در یک
همه پرسی جمال عبدالناصر به
ریاست جمهوری آن برگزیده
شد.
این اتحاد دیری نپایید و بر
اثر بروز اختلافاتی در 1961 از
هم گسیخت و سه کشور از
یکدیگر جدا شدند.
جمال
عبدالناصر در 1967 ـ 1962
دهها هزار تن از نیروهایش را
برای کمک به جمهوری خواهان
یمن بدان سرزمین اعزام
داشت و این امر باعث بروز
اختلافاتی با عربستان سعودی
شد.
ناصر در سومین جنگ
اعراب و اسرائیل یعنی نبرد
ژوئن 1967 که با حمله
غافلگیرانه هواپیماهای
اسرائیلی به فرودگاههای قاهره
و دمشق آغاز شد صحرای سینا،
تمام طول شرقی کانال سوئز و
رقم عظیمی از هواپیماهای خود
را از دست داد.
جمال عبدالناصر
سرانجام در 28 سپتامبر 1970
در سن 52 سالگی بر اثر سکته
قلبی در گذشت.
بعضی از
مفسران سیاسی مرگ ناصر را
ناشی از یک توطئه می دانند
توطئه ای که قصد داشت سادات
معاون ناصر را که به لزوم
دوستی با غرب و صهیونیستها
معتقد بود به قدرت برساند.
مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد
ساجدی ص 294
2ـ نبرد رهایی بخش الجزایر،
خاطرات یک چریک، سعدی
یوسف، تهران، بی نام مترجم،
بی نام ناشر، 1356، 1360 ص
کتاب حاضر گزارشی از جنایات
فرانسویان و مقاومت مردم
مسلمان الجزایر علیه استعمار
غرب می باشد.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 370