تاریخ سند: 14 خرداد 1348
تشکیل جلسه کمیته ب
متن سند:
از: 20 ﻫ 1
به: 311 شماره: 19410 /20 ﻫ 1
در ساعت 14:30 روز 7 /3 /48 جلسهای با شرکت یاوری ـ بهمن و مسعود در منزل یاوری تشکیل گردید.
ابتدا بهمن گزارش میدهد محمد خلیلی سر قرار خود حاضر نشده است و راهی هم ندارد با وی ارتباط برقرار سازد مسعود اظهار میکند از راه دیگر به او تذکرات لازم داده خواهد شد.
سپس یاوری اظهار میکند از خوزستان خبر رسیده در بین سازمانهای انتظامی و امنیتی کردستان وحدت به وجود آمده و بر ضد مخالفین و مبارزین مخفی شروع به فعالیت نمودهاند.
یکی از عناصر تودهای که اسلحه از عراق به ایران وارد میکرده دستگاههای انتظامی او را شناخته و تحت تعقیب قرار دادهاند و او را دستگیر نمیکنند میخواهند به وسیله او به شبکه و یا سازمان آنان پی ببرند.
سپس آنان را دستگیر نمایند و راجع به ارتشبد آریانا1 یاوری اضافه میکند ارتشبد آریانا بر سر اختلافات مرزی ایران و عراق با شاه اختلاف پیدا کرده و قصد داشته کودتا کند که شاه او را عوض میکند ضمناً در یک سخنرانی که مینباشیان2 میکرده از او راجع به وضع نیروی ایران و عراق سئوال میشود مینباشیان در جواب اظهار داشته که نیروی هوائی عراق از ما قویتر است زیرا دولت عراق دارای 280 میک میباشد و یک فرق کلی با ما دارند و آن ایناست که ملت عراق پشتیبان ارتش عراق هستند ولی ملت ما پشتیبان دولت نیستند.
اشخاصی که در آن سخنرانی حضور داشتهاند از اظهارات مینباشیان ناراحت شده اظهار میکنند چرا مین باشیان با این صراحت اعتراف به ضعف ارتش و جدائی از ملت کرده است سپس در مورد دستگیری اکبر اصغری جمارانی یاوری چنین بیان داشته همسر اکبری اطلاع داده اکبری به قصد رفتن به وکس از منزل خارج شده و شب به منزل مراجعت نمیکند فردای آن روز منزل آنان مورد بازرسی واقع یک کارت تبریک از منزوی و مقداری کتب و نشریات که اکبری از خانه وکس3 آورده بوده همراه خود میبرند همسر اکبری برای دریافت حقوق شوهر خود به هنرستان صنعتی نارمک مراجعه میکند مسئولین امر اظهار داشتهاند وکالت نامه باید از شوهر خود بیاورد تا حقوق او را پرداخت نمایند ضمناً عباس مقدم نیز به همسر اکبری گفته است خواربار و غیره هرچه لازم دارد
به مغازه او مراجعه نماید در این موقع مسعود اظهار میکند به مقدم باید تذکر داده شود که به منزل اکبری رفت و آمد نکند چون امکان دارد به خطر بیفتد ضمناً خانواده اکبری به سازمان امنیت مراجعه و از آنان بخواهد که وکالتنامه از همسرش بگیرند و در اختیار او قرار دهند تا او بتواند حقوق اکبری را دریافت نماید بعد راجع به کمیته دانشگاه طاهری به بهمن اظهار میکند با نیکنام تماس بگیرد وکمیته دانشگاه را تشکیل دهد و یاوری نیز سفارش میکند دانشجویانی که با وی همکاری و فعالیت دارند با علامت تماس به بهمن معرفی نماید.
مسعود اظهار میکند بهتر است این شخص با دکتر دامپزشک ارتباط داشته باشد سپس مسعود میخواهد جریان عدم پخش عکس روزبه و تصمیمی که رفقا گرفتهاند مطرح نمایند.
یاوری اظهار میکند اسلامی رابط کمیتههای تشکیلات تهران به او مراجعه و اظهار داشته رفیق مسعود نامه نوشته که عکسها را جهت توزیع در اختیار او قرار دهم ابتدا جریان عکسها را فراموش کرده بودم به او گفتم کدام عکس وبعد به یادم افتاد که عکسهای روزبه را میگوید به او اظهار داشتم عکسها مربوط به گروهی بود که به دست ما رسیده و فعلاً نزد شخصی است فردا عصر مراجعه نمائید همان شب رفتم عکسها را از آن شخص گرفتم و به منزل بهمن رفته و به او گفتم رفیق مسعود نوشته است این عکسها توزیع گردد شما چند قطعه میخواهید در جواب اظهار داشت 10 قطعه سپس سئوال کرد چگونه توزیع کند من گفتم فقط بین رفقای خودتان.
بهمن اظهار داشت رفیق مسعود نوشته این عکسها را پخش کنیم این تصمیم در کجا گرفته شده و چرا کار فردی کرده من مخالف پخش این عکسها هستم چون ممکن است خطری متوجه رفقا شود از من نظر خواست و من هم گفتم احساسم قبول میکند که عکسها توزیع گردد ولی عقلم این اجازه را به من نمیدهد و از این جهت من هم مخالف هستم و بعد در جلسهای که جلالی نیز حضور داشته این مسئله مطرح شد.
جلالی نیز نظر داد این عکسها توزیع شود.
در این موقع مسعود از یاوری انتقاد میکند که چرا جریان عکسها را به رفقا اطلاع نداده است از طرفی من کار فردی نکردهام با یاوری در اینمورد قبلاً توافق شده بود.
سپس اظهار داشته کمیته چندان فعالیتی از خود نشان نمیدهد و به یک محفل روشنفکری و بحث تبدیل شده است باید کمی رفقا به فعالیت خود بیفزایند بعد در مورد نفت و کنفرانس احزاب کمونیست ـ کنگره دهقانان عراق و تقسیم اراضی و به رسمیت شناختن آلمان شرقی از طرف دولت عراق مطالبی بیان میکند و درباره پلنوم حزبی مطرح میگردد که رهبری حزب نمیخواهد پلنوم تشکیل گردد در این مورد باید تصمیمی جدی گرفته شود ضمناً یکی از رفقا که به خارج رفته بود و اخیراً مراجعت کرده است رهبری علاوه بر اینکه خواستههای ما را برآورد نکرده است توهینی نیز در این مسافرت به او شده یاوری و بهمن سئوال میکنند چه نوع توهین به رفیق ما شده است.
مسعود اظهار داشته فعلاً آن رفیق درکمیته خود مطرح خواهد کرد چنانچه تصمیم گرفته شد که مسئله با شما نیز در میان گذاشته خواهد شد در آن موقع مطرح خواهم کرد.
یاوری و بهمن اظهار میکنند باید درباره تشکیل پلنوم تصمیم قطعی گرفته شود.
یاوری سئوال میکند رادیو عراق در حال حاضر چگونه است آیا رفقای ما هستند آنرا اداره میکنند.
مسعود در جواب اظهار داشته شخصی به نام مهدی هاشم نجفی مفسر است که از حزب کمونیست عراق مدتها است انشعاب کرده و به عنوان مأمور سانسور و بررسی اسناد فارسی در اداره پست و تلگراف عراق کار میکند در دوران حکومت قاسم در رادیو بغداد تفسیر فارسی مینمود حالا هم او را به رادیو آوردهاند اخبار فارسی او را تفسیر میکنند مسعود اضافه میکند باید از رهبری بخواهیم به عراق بیایند و با آنان مذاکره نمایند بلکه بتوانند برنامه فارسی رادیو عراق را به دست گیرند
نظریه منبع: منبع نظری ندارد
نظریه رهبر عملیات: تشکیل جلسه مورد تأئید است
نظریه 20 ﻫ 1: نظریه رهبر عملیات تائید میگردد.
س
رهبر عملیات
رئیس بخش 20 ﻫ 1 فرنژاد 14 /3 /48
اداره کل سوم 13 /3 /48
توضیحات سند:
1.
حسین منوچهری معروف به بهرام آریانا، فرزند صدرالدین در سال 1285 شمسی در تهران به دنیا آمد.
نسب مادری او به منوچهرخان معتمدالدوله والی اصفهان می رسد که به حمایت از علی محمد باب مشهور بود و در سرکوب ایلات و عشایر جنوب به ویژه ایلات بختیاری و ممسنی، به عنوان یکی از کارگزاران قسی القلب دوران قاجاریه شهرت داشت.
آریانا در سال 1304 به دانشکدهی افسری رفت.
او با خسرو روزبه دوستی صمیمانهی داشت.
در جنگ جهانی دوم به نازیسم و هیتلریسم گرایش پیدا کرد و به همکاری با حزب کبود حبیب اللّه نوبخت پرداخت که به همین علت در زمان اشغال ایران توسط متفقین به همراه فضل اللّه زاهدی، حسن بقایی و نادر باتمانقلیچ مدت کوتاهی بازداشت شد.
بعد از شهریور 1320 وی که از وابستگان حسن ارفع و از اعضای حزب او که مهمترین پایگاه انگلستان در ایران بود، به شمار می رفت، در دستگاه وی به ریاست رکن یکم ستاد ارتش رسید.
آریانا که به علت گرایشات شدید باستانگرایانه در سال 1329 نام و شهرت خود را از حسین منوچهری به بهرام آریانا تغییر داده بود، در ارتش استفاده از واژه های عربی را منع کرد.
او به صراحت نسبت به اسلام و قرآن اهانت می کرد و شاهنامهی فردوسی را کتاب آسمانی می دانست.
وی در دوران حکومت مصدق به عنوان وابستهی نظامی به فرانسه رفت و پس از کودتای ننگین 28 مرداد، به عنوان فرمانده نیروی زمینی، فرماندهی لشکر یک گارد و ژنرال آجودان شاه، فعالیت کرد.
در اسفند ماه 1341 به علت شناختی که از سوابق معتمدالدوله ـ جد مادری وی ـ در سرکوب عشایر در دسترس بود، به عنوان فرمانده عملیات سرکوب شورش عشایر فارس انتخاب شد و با شیوه های خشن از جمله بمباران هوایی منطقه، این مأموریت را به انجام رساند و مورد توجه گراتیان یاتسویچ ـ افسر اطلاعاتی سیا در ایران ـ قرار گرفت و در سال 1344 به ریاست ستاد ارتش رسید و تا سال 1348 در این سمت باقی ماند.
آریانا که در سال 1357 در اوج حرکت های مردمی، برای مقابله با انقلاب اسلامی، از دست اندرکاران تظاهرات حمایت از قانون اساسی بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پاریس گریخت و با حمایت سازمان های جاسوسی غرب، به فعالیت علیه انقلاب اسلامی مشغول شد.
وی با گرفتن یک میلیون دلار از شاپور ریپورتر، به سازماندهی ارتشیان فراری اقدام کرد و ابتدا در شهر یارولی عراق در نزدیکی مرزهای ایران به خرابکاری پرداخت که پس از شروع جنگ تحمیلی این پایگاه را به نزدیکی دریاچهی وان در کشور ترکیه منتقل کرد.
بهرام آریانا که به پوچی تلاش های خود پی برده بود، پس از چندی به پاریس بازگشت و در سال 1365 در آن شهر درگذشت.
2.
ارتشبد فتحالله مین باشیان، فرزند سرتیپ نصرالله مین باشیان در شانزدهم مرداد ماه 1295ﻫ ش در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسهی زرتشتیان به پایان رسانده، وارد مدرسهی نظام شد و پس از اتمام دانشکدهی افسری در مهر 1317 به درجهی ستوان دوّمی رسید.
در زمان سلطنت رضا شاه همدورهی دانشکدهی افسری ولیعهد بود و بعدها چنان به او نزدیک شد که اغلب اوقات در دربار رفت و آمد میکرد.
او همچنین با علی قوام و حسین پهلوی روابط دوستانه داشت.
در سال 1327 با درجهی سرگردی برای تحصیلات عالی نظام عازم ایالات متحده آمریکا شد و سپس دورهی دانشگاه جنگ ایران را با درجه سرهنگ دومی به پایان رساند و بین همدورههای خود مقام اول را به دست آورد.
فتحالله مینباشیان با طی کلیهی مراحل فرماندهی، به درجهی ارتشبدی و فرماندهی نیروی زمینی رسید و به اخذ نشان همایونی با حمایل نایل شد، ولی در سال 1350 مورد بی مهری شاه قرار گرفت و با احراز بازنشستگی ناچار به ترک وطن و مقیم فرانسه شد.
شاه یکبار به هنگام صحبت از ارتشبد مین باشیان صریحاً گفته بود که «مین باشیان فقط یک دلقک است».
3.
وکس: خانهی فرهنگ اتحاد جماهیر شوروی در ایران.
منبع:
کتاب
تشکیلات تهران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 221