تاریخ سند: 18 اردیبهشت 1357
موضوع : هما ناطق
متن سند:
از : 20 ه 11
به : 311 شماره : 11158 /20 ه 11
پدر هما ناطق در گفتگوئی با یاد شده بالا از
کودتای خونین افغانستان1 انتقاد کرد و
افسران کودتاگر را که باعث کشتار فجیع در
افغانستان شده اند افرادی وحشی خواند.
او
گفت درست بود که داود فرد خوبی نبود ولی
این افسران که تازه بسر کار آمده اند از او هم
بدتر هستند.
پدر هما ناطق در گفتگوئی با ناصر پاکدامن
اظهار داشت شب مورخه 10 /2 /37 پای
صحبت مشایخ فریدن2 نشسته بود[م] که او
راجع به اقبال لاهوتی [لاهوری] صحبت کرد و
گفت ما مسلمان هستیم و باید اعراب را دوست داشته باشیم و ضمن آن ایران باستان را از
دیدگاه خود رد می کرد پدر هما ناطق از مشایخ فریدن به خاطر اظهار این سخنان انتقاد کرد و
گفت او مطالب بی اساسی عنوان کرده است.
نظریه شنبه : مطالب بالا مطرح شده است.
نظریه یکشنبه : نظریه شنبه تایید می گردد.
بدیع
نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه مورد تائید است ـ.
عارف
اصل در پرونده هما ناطق بکلاسه دائره بررسی 24 /3
توضیحات سند:
1ـ کودتای افغانستان
«دو جناح (کمونیستی افغانستان بنامهای) خلق و پرچم به رغم مجادلات و کشمکش های بسیار، تحت فشارها و
درخواست های اتحاد شوروی متحد گردیدند.
اتحاد احزاب خلق و پرچم در جولای 1977 میلادی منجر به کودتای 27
آوریل 1978 گردید.
رهبری کودتا به عهده نورمحمد تره کی و معاونش ببرک کارمل و دستیار تره کی حفیظ اللّه امین بود
کودتا بیست و چهار ساعت طول کشید، در اوایل کار با مقاومت جدی مواجه نشد زیرا داودخان (حاکم وقت) تقریبا تنها
مانده و اغلب یاران با نفوذ خود را از دست داده بود.
کودتا توسعه یافت و کودتاچیان برای تسریع در پیروزی کودتا، از
روشهای بعثی های عراق که در سال 1964 محل سکونت عبدالکریم قاسم را در وزارت دفاع بمباران کردند، سود جستند
و از هواپیماهای میگ 21 و سوخو ـ 7 استفاده کردند، در ضمن کودتا حدود سی نفر از اعضای خانواده داود در مقابل
چشمانش تیرباران شدند.
همچنین اعضای ارشد حکومت و سپس خود داود همگی کشته شدند.
»
افغانستان ـ تألیف علی رضا علی آبادی ـ انتشارات وزارت خارجه صفحه های 158 تا 160
2ـ فریدون مشایخ در سال 1311 ه ق در تهران بدنیا آمد.
علوم دینی و مقدمات ادب و لغت و صرف و نحو را در خانه
خود و در پیش پدرش شیخ محمدباقر مشایخ فریدونی فراگرفت.
پس از دوره ابتدایی در سال 1309 ه ش به مدرسه
دارالفنون وارد شد و دوره متوسطه را به پایان برد و در سال 1311 ه ش وارد دانشکده معقول و منقول و دانشکده
ادبیات شد.
در سال 1314 ه ش لیسانس گرفت و در سال 1315 ه ش دبیر ادبیات شد و در دبیرستانهای دولتی ادبیات
و فلسفه تدریس می کرد.
رساله دکترای خود را درباره تاریخ روابط سیاسی و فرهنگی ایران و هند در عهد سلطنت شاه جهان گورکان نوشت.
در سال 1324 ه ش هنگامی که ملک الشعرا بهار وزیر فرهنگ (آموزش و پرورش) شد او را به سمت بازرس و سرپرست
فرهنگ و اوقاف قم و کاشان و ساوه و محلات و گلپایگان به قم فرستاد و مدت 3 سال در این سمت بود.
در سال 1338 ه ش به سمت رایزنی فرهنگی به کراچی رفت و بالاخره سفیر ایران در پاکستان گردید.
از فروردین
1341 تا اردیبهشت 1342 کاردار و سپس تا سال 1343 سفیر ایران در عراق بود.
سرانجام در تاریخ چهارشنبه 14 آذرماه
1369 ه ش برابر با جمادی الاول 1411 ه ق در راه سفر به هند در کشتی در دریای عمان بر اثر سکته قلبی فوت کرد.
منبع:
کتاب
کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 428