تاریخ سند: 25 آذر 1357
متن اعلامیه جمعی از اساتید و فضلا حوزه علمیه قم در زمینه کشتارهای پی در پی شاه (در شهرستانها و اعلام عزای عمومی روز دوشنبه 17 محرم الحرام 99)
متن سند:
بسمالله الرحمن الرحیم
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص«سورۀ صف آیه 4»
ترجمه: همانا خداوند آنان را که چون بنیادی پولادین در مقابل دشمن، صف کشیده، پیکار میکنند دوست دارد.
روزهای تاسوعا و عاشورا با برگزاری پرشکوهترین راهپیماییهای تاریخ به صورت رفراندمی برضد شاه و رژیم شاهنشاهی در سراسر مملکت سپری شد.
بیش از بیست میلیون نفر در تمام شهرهای مملکت چون سیل خروشان به حرکت آمدند و با نظمی کامل و ترتیبی چشمگیر و شعارهایی مانند(مرگ بر شاه) رژیم شاهنشاهی سرچشمه فساد است، مشتی محکم بر دهان یاوهسرایان زدند که میخواستند با تبلیغات رسوا و زهرآگین خود، نهضت را غیر اسلامی جلوه دهند یا مردم مبارز را مشتی خرابکار و یا تجزیهطلب و ...
معرفی کنند.
شعارها و قطعنامهها با صراحت به وضوح به دنیا نشان داد که:
1ـ شاه و رژیم شاهنشاهی به هیچوجه پایگاهی در میان مردم ایران ندارد و ملت حتی در زیر فشار سرنیزه و مسلسل هم آن را تحمل نمی کند و قهراً حکومتی که پایگاه ملی نداشته باشد در هیچ جای دنیا رسمیت ندارد.
2ـ رهبری مرجع عالی قدر نائب الامام حضرت آیت الله العظمی خمینی دام ظله، بدون چون [و] چرا مورد تایید قاطع ملت است و بدون برآوردن خواستههای مذهبی و ملی معظمله هیچ راه حلی برای مشکلات ایران وجود ندارد.
3ـ هرگونه تلاشی که از ناحیه رژیم برای تحریف حقایق روشن صورت گیرد ملت در اولین فرصت
آن را خنثی خواهد کرد.
4ـ ملت مسلمان ایران با وجود خشم فراوانی که نسبت به رژیم دارد و آن را عامل ریختن خون دهها هزارتن از عزیزترین فرزندان اسلام و قرآن و عامل جنایات بیشمار دیگر میداند دارای چنان رشدی است که میتواند هر وقت لازم بداند متانت خود را حفظ کند.
5ـ مبارزه ملت در مرزی حساس قرار گرفته و مردم بیصبرانه در انتظارند که رهبری نهضت در روند تکاملی مبارزه، دستور جدیدی صادر نماید تا بتوانند با آمادگی بیشتر به وحشیگریهای رژیم پاسخ دهند.
پس از پایان این رفراندم بزرگ سراسری انتظار میرفت دستگاه بر سر عقل آید و سرنوشت ملت را به خودشان بسپارد.
اما با کمال تأسف از شب یازدهم محرم باز درندگیها و قتل و غارتها به صورت فجیعتر و شدیدتری از سر گرفته شد.
مسلسلها به صدا درآمد، جلادان مأمور و کولینماهای مزدور و روستائیان اغفال شدۀ مجبور به خیابانها ریختند و با حالتی انتقامجویانه جان ومال و شرف مردم را به مخاطره افکندند.
حتی عابرین بیخبر را کشتند.
به بیمارستانها در مشهد و شیراز و...
حمله کردند.
دکتر و پزشکیار و بیمار را به قتل رساندند.
مساجد و منازل علماء و داروخانهها را به آتش کشیدند مردمی را که برای اهدای خون صف کشیده بودند به گلوله بسته، کشتند.
شیشه مغازهها و اتومبیلها را شکستند.
اموال مردم را از مغازهها و خانهها به غارت بردند و بسیاری از خانهها و مغازهها را آتش زدند و سوزاندند و در شهرهای زیادی مانند اصفهان، نجفآباد، یزد، اراک، رضائیه، رشت، کاشان، تهران، آبادان، شیراز، قم با اینگونه حرکات سبعانه خاطرۀ مغول را تجدید کردند.
مردم را به دادن شعارهای ضد مذهبی مجبور نمودند.
از داخل هلیکوپترها ملت را به مسلسل بستند و مردم را در داخل خانههاشان کشتند.
نتیجه این یورش بیشرمانه که تحت عنوان طرفداری از شاه ترتیب داده شده بود علاوه بر خسارتهای مالی فراوان صدها کشته و هزاران زخمی بود.
آری این است معنی رژیم شاهنشاهی که جز با سرنیزه و زور و فریب و دروغ به هیچوجه قابل تحمیل بر مردم نیست و این است معنی احترام به حقوق بشر که ابر قدرتها از آن دم میزنند.
خوشبختانه مردم دیگر رژیم فاسد و جنایات آن را تحمل نمیکنند.
نه فریب تبلیغات سراپا دروغ را میخورند و نه از توپ و تانکها میهراسند.
ملت ما پیرو امامی هستند که وقتی کولیهای معاویه به شهر شیعه نشین انبار ریختند و کشتند و غارت کردند و از جمله زیور زنان غیر مسلمان را هم به غارت بردند فرمود...
« اگر مسلمانی از این غم بمیرد به جا است.
» پیروان این علی علیه السلام حاضرند از همه چیز خود بگذرند اما حاضر نیستند به حکومت زورگویان مستبد داخلی و خارجی تن دهند و ناظر از دست رفتن دین و دنیای خویش باشند.
بر همه مسلمانان است که به حکم وظیفه شرعی و وجدانی دفاع، روز به روز آمادهتر شوند و به مبارزات قهرمانانه مخصوصاً به اعتصاب در کلیه مؤسسات دولتی به ویژه صنعت نفت که عامل فلج کنندۀ رژیم جبار است ادامه دهند و رضای بیشتر خداوند متعال و خشنودی اولیاء حق صلواتالله علیهم و شرف دنیا و آخرت را به دست آرند.
بدیهی است ملتی که در راه هدف از جان و مال مضایقه ندارند، از تهدیدهای توخالی دولت هراسی به خود راه نمیدهد.
ما روز دوشنبه 17 محرم99 مطابق 27 آذر 57 را که مصادف با هفتم شهدای 11 محرم اصفهان و نجف آباد و شهرستانهای دیگر میباشد روز عزای عمومی و تعطیل اعلام میکنیم و از همه مسلمانان عزیز می خواهیم که در سراسر مملکت به این رفتارهای وحشیانه چنگیزی اعتراض کنند و باز هم تنفر خود را از رژیم وحشت و ترور که هیچ اصلی از اصول انسانی را رعایت نمیکند اعلام دارند.
جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم
ابوالفضل النجفی الخوانساری ـ سید اسدالله مدنی ـ محمدحسین مسجد جامعی ـ مسلم ملکوتی2 ـ حسینعلی منتظری ـ الاحقر محمد شاهآبادی عفی عنه ـ علی مشکینی ـ احمد آذری قمی ـ محمد فاضل ـ حسین نوری ـ محمد محمدی گیلانی ـ احمد جنتی ـ مهدی حسینی روحانی3 ـ محسن دوز دوزانی4 ـ محسن حرم پناهی ـ محمد یزدی ـ ابوالفضل موسوی ـ علی احمدی میانجی5 ـ سید حسن برقعی ـ محمد مؤمن ـ صادق خلخالی ـ حسین راستی کاشانی ـ علیاکبر مسعودی ـ محیالدین فاضل هرندی ـ محمد مهدی ربانی ـ علیرضا الهی ـ حسن تهرانی ـ یحیی انصاری ـ ابوالحسن مصلحی اراکی ـ رضا توسلی ـ سید محمد ابطحی کاشانی ـ سید علی محقق ـ رضا استادی ـ سید محمدتقی شاهرخی ـ عباس محفوظی ـ یوسف صانعی ـ مرتضی بنی فضل ـ محمدعلی شرعی ـ موسوی قافله باشی ـ سیدحسن طاهری
توضیحات سند:
1.
برابر با: 25 آذر 1357
2.
آیتالله مسلم ملکوتی، فرزند یوسف در هفتم شهریور سال 1302ﻫ ش در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد.
از پنج سالگی نزد پدرش به آموختن روخوانی و حفظ قرآن پرداخت، برای فراگیری علوم اسلامی به شهر سراب در چهار کیلومتری زادگاهش رفته و در آن شهر کتابهای متداول ادبی از قبیل مقدمات، سیوطی، شرح جامی و ...
را فراگرفت.
در هفده سالگی برای ادامه تحصیل به تبریز مهاجرت کرد و در مدرسه طالبیه مشغول تحصیل شد.
در تبریز به مدت چهار سال از علمای آن عصر، کتابهای شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را فراگرفت.
در ادامه به حوزه علمیه قم رفت و از حوزه درسی بزرگانی چون امام خمینی(ره)، آیتالله میرزا مهدی مازندرانی، آیتالله شیخ ابوالقاسم اصفهانی، آیتالله میرزا مهدی آشتیانی و علامه طباطبائی بهرهمند شد.
آیتالله ملکوتی، پس از سیزده سال اقامت و تحصیل مداوم و استفاده عمیق از استادان بزرگ فقه، اصول و فلسفه در قم در سال 1334ش برای تکمیل اندوختههای عملی و کسب معارف بیشتر، از استادان حوزه علمیه نجفاشرف، عازم این شهر شد و پس از ورود در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله سیدمحسین حکیم، آیتالله سید عبدالهادی شیرازی، آیتالله سیدمحمود شاهرودی، آیتالله سید ابوالقاسم خویی و آیتالله شیخ حسین حلّی حاضر شد و به مدت دوازده سال از این استادان بهره برد.
آیتالله ملکوتی در سال 1347ش.
برای دیدار با بستگان و دوستان، با هدف بازگشت به نجف به ایران آمد.
کمی پس از ورود به ایران روابط دولتهای ایران و عراق تیره شد و دولت عراق، اقدام به اخراج ایرنیان کرده و دیگر امکان بازگشت او به نجف نبود، آیتالله ملکوتی به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در عرصههای مختلف و سرنوشتساز انقلاب حضور داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان مسئولیتهای مختلفی را عهدهدار بوده است که از آن جمله میتوان به نمایندگی ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امامت جمعه شهرستان تبریز اشاره نمود.
آیتالله ملکوتی در چهارم اردیبهشت سال 93 دار فانی را وداع گفت و در شهر قم به خاک سپرده شد.
3.
آیتالله حاج سید مهدی روحانی قمی در سال 1303ﻫ ش در شهر مقدس قم به دنیا آمد.
پدر بزرگوارش مرحوم آیتالله حاج سید ابوالحسن روحانی خود یکی از علمای محترم قم بود.
سید مهدی بعد از دوران نوجوانی به فراگیری دانش دینی روی آورد و نزد اساتیدی همچون حاج سید مرتضی علوی فریدونی، میرزا محمدعلی ادیب تهرانی، حاج شیخ جعفر صبوری قمی و حاج شیخ عبدالرزاق قاینی، ادبیات و سطوح حوزه را فراگرفت.
سپس برای کسب فیض از علمای بزرگ نجف اشرف در نوزده سالگی به آن دیار مهاجرت کرد و دروس عالیه حوزه را نزد حضرات آیات: میرزا حسن یزدی، سیدیحیی مدرسی یزدی و میرزا باقر زنجانی فراگرفت و بعد از حدود هشت سال به قم بازگشت.
در ادامه دروس خارج فقه و اصول، کلام و فلسفه را نزد حضرات آیات عظام: سیدمحمد حجت کوهکمری، حاج حسین بروجردی، سید محمد محقق داماد، سید احمد خوانساری و علامه سید محمد حسین طباطبایی فراگرفت.
مرحوم روحانی دارای تالیفات تفسیری، حدیثی و کلامی میباشد.
نام آیتالله سید مهدی روحانی در بسیاری از اعلامیههای ضد رژیم ـ و از جمله اعلامیه تاریخی خلع شاه از سلطنت دیده میشود.
ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در جهت تقویت و حمایت از نظام از هیچ کوششی فروگذار نکرد و در این راستا، سه بار به نمایندگی مردم استانهای مرکزی و قم، در مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.
آیتالله سیدمهدی روحانی به واقع شیفته امام خمینی(ره) و نهضت اسلامی او بود.
او این شیفتگی را با اهداء خون فرزندش حجتالاسلام سید علی روحانی» ـ در جبهههای نور علیه ظلمت ـ به اوج رساند.
سرانجام مرحوم آیتالله سیدمهدی روحانی در سوم آذر سال 1379 هجری شمسی در شهر مقدس قم از دنیا رفت.
پیکر مطهرش بعد از تشییع با شکوه و بعد از نماز حضرت آیتاللهالعظمی بهجت، در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
4.
آیتالله محسن دوزدوزانی در سال 1307 ﻫ ش در تبریز و در خانوداهای اهل علم و تقوا دیده به جهان گشود.
پدرش آیتالله حاج میرزا دوزدوزانی از عالمان بزرگ تبریز بود که شاگردان بسیاری از جمله علامه امینی را تربیت کرده بود.
جد پدری وی آیتالله محمدحسن دوزدوزانی مشهور به فخرالعلماء بود.
آیتالله دوزدوزانی پس از گذراندن درسهای دورههای سطح در تبریز راهی قم شد و تحصیلات دورهی سطح را تکمیل کرد.
وی درس خارج فقه و اصول را نزد بزرگانی چون حضرت امام خمینی(ره) گذراند.
از دیگر اساتید ایشان میتوان به: آیتالله سیدهادی خسروشاهی، آیتالله حاج میرزا جواد آقا سلطانالقراء، آیتالله سید حسین قاضی طباطبایی، آیتالله مشکینی و آیتالله مجاهدی تبریزی اشاره کرد.
وی از آغاز نهضت حضرت امام(ره) در کنار ایشان قرار گرفت و در جلسههای مبارزاتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شرکت و بسیاری از اعلامیههای آنها را امضاء میکرد.
وی ضمن تدریس درس تفسیر در تبریز به افشای ماهیت رژیم پهلوی نیز میپرداخت.
آیتالله دوزدوزانی در کنار فعالیتهای سیاسی به کارهای فرهنگی نیز اهتمام زیادی داشت.
تدریس در حوزهی علمیه قم و تألیف آثاری چون: اجودالشروح در شرح معالمالاصول ـ حاشیه بر رسائل ـ حاشیه بر تقریرات علامه نائینی ـ تخلیص امالی سید مرتضی و شرح مکاسب مبسوط از جمله فعالیتهای وی میباشد.
5.
آیتالله میرزاعلی احمدی میانجی در 23 تیر 1305ﻫ ش در روستای پورسخلو در 24 کیلومتری شمال غرب میانه از شهرهای آذربایجان شرقی به دنیا آمد.
ایشان فرزند مرحوم آخوند ملاحسینی احمدی و نوه شیخ احمدی میباشد.
مادر ایشان سیده معصومه حسینی از سادات موسوی منطقه بود.
ایشان پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاه و میانه و تبریز در سال 1363 قمری به قم مهاجرت نمود و از اساتیدی همچون آیات عظام شیخ موسی زنجانی، سیدحسین قاضی، نجفی مرعشی، علامه طباطبایی، سید محمد داماد، بروجردی و گلپایگانی سطوح و خارج فقه و اصول، تفسیر و ...
را فراگرفت.
آثار علمی ایشان فراوان است که مهمترین آنها مکاتیبالرسول، مکاتیبالائمه، مواقفالشیعه، التبرک و ...
میباشد.
اخلاص، تقوی، خدمت به مردم و بیتوقعی از دیگران از شاخصهای برجسته شخصیت ایشان بود.
معظمله در روز دوشنبه 21 /6 /1379 شمسی دار فانی را وداع گفت و پس از تشییع با شکوه در حرم مطهر حضرت معصومه (س) دفن گردید.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 261