نویسندگان و منابع جهان اسلام و عرب
متن سند:
نویسندگان و منابع جهان اسلام و عرب
فروپاشی امپراطوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول و ترویج تفکر لیبرالیستی و اومانیستی توسط استعمارگران، خیزشها و انقلابهای ملی در کشورهای «لیبی، عراق، سوریه، الجزایر و...» رشد غده سرطانی به نام اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم و پدیدار شدن بحرانی به نام «فلسطین» و درگیر شدن جهان اسلام و عرب با غرب، این بخش از جهان اسلام را به بحرانیترین نقطه جهان در طی چندین دهه تبدیل کرد. رقابت غرب و شرق برای دستیابی به منابع این قسمت از جهان و شکلگیری دهها حزب کوچک و بزرگ وابسته به بلوک شرق و غرب، جهان عرب را درگیر مسایل حزبیو گروهی و کشمکشهای قومی و مذهبیساخت. جهان عرب، به ویژه شمال آفریقا و کشورهایی چون مصر به دلیل وضع جغرافیایی خاص، مورد هجوم استعمارگران و تمدنهای دیگر قرار داشتهاند؛ به گونهای که این کشورها را میتوان دروازه ورود آرا و عقاید سیاسی و اخلاقی دیگر نیز به شمار آورد. حرکتهای اسلامگرایانه دیگری چون سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و شکلگیری اخوانالمسلمین توسط حسن البناء و گسترش آن در کشورهایی چون سوریه، سودان و فلسطین را میتوان از حرکتهای ریشهدار دیگری برشمرد که حرفی برای گفتن دارند. مجموعهای از آرا واندیشههای گوناگون و نهضتهای کوچک و بزرگ، همچنین بروز جنگهایی چون جنگ شش روزه، قیام افسران جوان و ... به همراه وضعیت بسته ایران آن روز، هر مخاطبی را که به دنبال آخرین اخبار و اطلاعات پیرامون جهان اسلام بود، جلب میکرد. در مبانی اخلاقی مهدی هاشمی به این نکته اشاره خواهد شد که مهدی هاشمی در همان اوان ورود به طلبگی با ادبیات عرب و سخن گفتن و کتابت آن آشنا شد. اخبار و حوادث منعکس شده از رسانهها و جذابیت شخصیتهای علمی و سیاسی چون سید قطب، مهدی هاشمی را که به زبان عربی آشنا بود، به مطالعه کتابهای شخصیتهای سیاسی و علمی جهان عرب سوق داد. نکته مهم اینجاست که او زمانی به مطالعه و تحقیق پیرامون این نویسندگان دست زد که هنوز شخصیت اخلاقی و فکریاش شکل نگرفته و مبانی اعتقادیاش محکم نشده بود. افرادی چون سید قطب و محمد عبده... از چهرههای علمی و سیاسی عالم اسلام به شمار میروند که هر کدام در زمان خود منشأ خدمات زیادی بوده و کتب متعددی از آنها به جای مانده است. آنچه درباره مهدی هاشمی در این خصوص مطرح است، نفس توجه وی به این کتابها و نوشتهها نیست. پژوهشگران بسیاری در مسیر تحقیقات و مطالعات خود به منابع متعددی از جمله نوشتههایاین افراد مراجعه کردهاند. آنچه درباره مهدی هاشمی مهم است، بحث مطلقانگاری و غیرقابل خدشه قلمداد کردن نقطه نظرات و دیدگاههای این افراد است. در واقع خودباختگی و تسلیم بیچون و چرای وی درباره یافتههای آنان است که اصل مراجعه را مخدوش میسازد. این ویژگی سبب شد تا مهدی هاشمی در اولین برخورد با اندیشهها و آرای آنان مجذوب شخصیت علمی و سیاسیشان شود و نظریاتشان را مطلق و غیرقابل خدشه بداند و در همه مراحل از آنان دفاع کند در این خصوص میگوید:
«واقعیت بر این است که عرض کردم چون خودمان کم مآیه بودیم در مسایل علمی از آن طرف یک جزوه به زبان روان فارسی هم در این مقولهها در اختیارمان نبود و بعد هم آن خصلتهای مبارزاتی که در این حضرات بود در این شخصیتها بود ما را یک مقدار جذب کرده بود میتوانم بگویم که گرایشمان خیلی شدید بود. مثلاً یادم است که یک کتابیدر روانشناسی به زبان عربی محمد قطب نوشته [بود] به نام «علم النفس» که این کتاب را من آن زمان خواندم. چهار مرتبه این کتاب را خواندم. از بس برایم جاذبه داشت. بعد هم یک وقت خدمت آیتالله منتظری بودم آن زمانها سفارش میکردم میگفتم که کتاب خوبی محمد قطب دارد که ایشان گفتند بیار. من هم بردم و ایشان هم خواند. یعنی گرایشم تا این حد بود.»1
توضیحات سند:
1. نوار شماره یک.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 54