تاریخ سند: 23 شهریور 1346
درباره: تشکیل جلسه علیه بهائیان
متن سند:
شماره: 972 /6 /73 /507 /24 تاریخ:23 /6 /1346
درباره: تشکیل جلسه علیه بهائیان
رونوشت اطلاعیه شماره 972 /6 /73 /507 /24- 23 /6 /46
طبق اطلاع واصله.
از چندی قبل در شهرستان بجنورد وسیله عدهای اهالی به رهبری آقای امامی، امام جمعه شهرستان مذکور ظاهراً به منظور مخالفت با بهائیان1 جلساتی تشکیل که عدهای از دانشآموزان دبیرستانها نیز در این جلسات شرکت و در باطن گردانندگان آنان ناشر افکار سیداحمد خمینی2 به منظور جلب نظر طبقات مختلف مردم برای پشتیبانی از مشارالیه میباشد.
رونوشت برابر اصل
توضیحات سند:
1. بهائیه یا بهائیان پیروان میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله که او را مؤسس شریعت تازه و موعودی که باب بشارت ظهور او را داد میدانند. تعلیمات و آموزههای بهاءالله بیشتر توسط پسرش عباس افندی معروف به عبدالبهاء منتشر شد. مراکز مهم اجتماعات رسمی آنها حظیرۀالقدس نام دارد بسیاری از مورخان و محققان تاریخ معاصر ظهور فرقههای بابیه و بهائیه را از نتایج تشکیلاتسازی استعمار اروپاییان در کشورهای مسلمان میدانند. همگامی این فرقه با سیاستهای استعماری بیگانگان تأییدی بر این مدعا است. فرق ضاله بهائی در دوران حکومت پهلوی به اوج نفوذ و اقتدار خود در ایران رسید. ارتشبد حسین فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا شاه معتقد است رضاخان با بهائیان روابط حسنه داشت تا حدی که اسدالله صنیعی را که یک بهایی متعصب بود به سمت آجودان مخصوص محمدرضا، ولیعهد منصوب کرد. فردوست مینویسد محمدرضا شاه نیز از تشکیلات بهائیان و نفوذ افراد بهائی به مقامات مهم و حساس مملکت آگاهی داشت و با حسن ظن به مسئله مینگریست. هنگامیکه امیرعباس هویدا به نخستوزیری رسید نفوذ بهائیان به اوج خود رسید. اسدالله صنیعی در کابینه او به وزارت جنگ و وزارت خواربار رسید. فردوست عقیده دارد عبدالکریم ایادی که پدرش از خواص عباس افندی بود، نقش مهمی در نخستوزیری هویدا دارد. بهائیان همچنین در این دوره به مراکز مهم اقتصادی کشور نفوذ کردند و ثروتهای کلانی را از طریق زدوبند با مقامهای سیاسی تصاحب کردند. در دوران پهلوی، خصوصاً پس از کودتای امریکایی انگلیسی 28 مرداد 1332 امریکاییها برای نفوذ و ادامه سلطه سه جریان را تقویت و به عنوان ابزار از آن استفاده کردند. «فراماسونری، بهائیت، صهیونیسم» و در طی سالهای (1340 ـ 1357) مملکت توسط این سه اهرم استعمار اداره میشد.
(دایرۀالمعارف فارسی مصاحب، ج 1، ص 475، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 374)
2. منظور امام خمینی(ره) است که در سند به اشتباه نام فرزند ایشان نوشته شده است. حجتالاسلام سیداحمد خمینى، فرزند روحالله (امام خمینی رحمتالله علیه) در 1324 ﻫ ش در قم دیده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه، به توصیه پدر، به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت و پس از گذراندن مقدمات، در محضر درس اساتید بزرگى چون سلطانى، فاضل و ابطحى شرکت کرد. پس از آن 5 سال از محضر درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینى، آیتالله حاج شیخ مرتضى حائرى، زنجانى و آیتالله حاج آقا مصطفى خمینى کسب فیض کرد. هنگامى که پدر و برادرش تبعید شدند او وظیفه داشت مشعل مبارزه را در کانون قیام، روشن نگه دارد. وى در اواخر سال 1344 به همراه یکى از دوستان، مخفیانه از طریق آبادان به نجف اشرف رفت. وى پس از پنج ماه اقامت در نجف اشرف به ایران بازگشت و به هنگام مراجعت در مرز خسروى توسط ساواک دستگیر و پس از مدتى آزاد شد و به قم رفت. در پایان سال 1345 دوباره براى اطلاع رسانى به پدر بزرگوارش از اوضاع ایران، از طریق خرمشهر به عراق رفت و در همین سفر مُلَبس به لباس روحانى شد و در سلک روحانیون درآمد و پس از مدتى به ایران بازگشت، اما هنگام مراجعت براى دومین بار دستگیر شد و بعد از بازجویى و مدتى حبس در زندان «قزل قلعه» در سال 1346 از زندان آزاد شد. منزل امام خمینى به هنگام حضور او در قم، محل برگزارى مجالس خاص بود و حرکتهاى مبارزان ضد رژیم شاه، از آن خانه رهبرى و هدایت مىشد. در سال 1356 مجدداً عازم نجفاشرف شد و رابط میان امام خمینی(ره) و سایر مراکز مبارزاتى بود. وى در طول مبارزات خستگى ناپذیر پدر، یار و یاور امام خمینى(ره) بود. سرانجام حاج سید احمد خمینى در آخرین روزهاى سال 1373 پس از عمرى کوشش و مجاهدت به دیار باقى شتافت و در جوار مرقد پدر گرامیاش به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 47