تاریخ سند: 23 آبان 1347
موضوع : کانون ناسیونالیست ایران1 پیرو : تلفنگرام مورخه 23/8/47
متن سند:
از : 20 ه 4
به : 321 شماره : 30711 /20 ه 4
جلسه کانون ناسیونالیست ایران از ساعت 1830 روز چهارشنبه 22/
آبانماه در محل کانون تشکیل گردید در این جلسه که ریاست آن را آقای مهندس
شایگان برعهده داشت 47
نفر (مرکب از 43 نفر از
آقایان و 4 نفر از بانوان)
شرکت داشتند و دبیر جلسه
آقای مهندس کیا بود.
سخنران جلسه آقای دکتر
آزمون معاون وزارت
اطلاعات بود که درباره
انقلاب شاه و مردم و انقلاب
اداری سخنرانی نمود.
بعد از معرفی که به عمل
آمده آقای دکتر آزمون در
برابر میکروفون قرار گرفت
و ضمن اظهار خوشوقتی و
ایراد شرحی پیرامون
انقلاب شاه و مردم مسائل
انقلاب اداری را مطرح کرد.
و اظهار داشت یکی از اصولی که در آن پیشرفتی
حاصل نگردیده و کلیه طرح ها و برنامه های ارائه شده در کنگره عظیم آن بدون
نتیجه مانده اصل انقلاب اداری است.
دلیل بارز این شکست آن است که ما هنوز
نتوانسته ایم خود را با این اصول منطبق کنیم به عبارت دیگر برای موفقیت کامل
در این زمینه لازم می آید که اصل انقلاب اداری را از خود شروع کنیم و به اصلاح
خود بپردازیم امروز می بینیم در تمام دستگاه های اداری مملکت تبعیض است.
عدم رسیدگی به کارهای مردم است.
دوست بازی است این مسائل را می بینیم.
نه تنها
ما که طبقه روشنفکر را تشکیل می دهیم بلکه آن روستائی که در پای رادیو
ترانزیستوری خود نشسته و به اخبار رادیو گوش می دهد همه می دانند که تبعیض
فراوان است.
این تبعیض را هیچکس نمی تواند از بین ببرد.
ما خودمان در کارهای خود تبعض
می کنیم، ما خودمان کار مردم را به تأخیر می اندازیم.
برای رفع این مسائل باید
انقلاب را از خود شروع کنیم.
خودمان از وقت کار اداری ندزدیم، خودمان رفیق
بازی نکنیم، و ادامه داد این کاری است که مسئولان امروز قادر به توفیق آن
نیستند.
این کار با چابلوسی
و دروغ و در اطاق های گرم
و راحت نشستن و بازی
تبعیض را ادامه دادن
منافات دارد.
دو سال قبل من نظرم را داده
بودم و به آقای زرین پور
گفته بودم که برای بهبود
کارهای اداری و برای ایجاد
انقلاب در کلیه زمینه های
مملکتی بیائید ارگانی
بوجود آوریم از سربازان
انقلاب که خدمات
سپاهیگری خود را انجام
داده اند.
بیائید این نیروها را تمرکز
کنیم و نگذاریم که هدر برود و امروز خیلی خوشوقت هستم که این گروه تشکیل
شده است.
پاسداران انقلاب این جوانان هستند.
اینها که منادی صلح و
خوشبختی برای 75 درصد مردم محروم این مملکت هستند اینها که با خود
انقلاب را به میان روستاها برده اند اینها که چراغ خوشبختی و انقلاب را با خود
بدورترین نقاط مملکت برده اند.
اینها شاه را و انقلاب شاه را به میان مردم برده اند
اینها پاسداران واقعی انقلاب هستند نه آنها که از اطاقهای گرم راحت خود و از
پشت میزها اعلام می کنند.
که پاسدار و منادی انقلاب هستند.
و این نسل انقلاب
هستند و این ها هستند که باید زیربنای انقلاب را بسازند و اینها هستند که
خواهند توانست نسلی بهتر را بوجود بیاورند.
چون اینها سربازان و پاسداران
انقلاب هستند زحمت کشیدند، به نقاط دور دست مملکت رفتند و در بین
دهقانان اعتقاد و ایمان پدید آوردند، و ما می توانیم روح درستی و پاکی و خدمت
به مردم را در این فرزندان انقلاب بجوئیم آنها را متشکل کنیم به آنان آموزش
ندهیم بلکه از آنان یاد بگیریم.
(کف زدن ها) ممتد بسیاری از کشورها هستند که هنوز 50 الی 200 سال از
انقلاب آنها می گذرد و هنوز
که هنوز است از انقلاب
خود سخن می گویند.
بنابراین اگر ما این همه در
مورد انقلاب کشورمان
صحبت می کنیم نباید این
کلمه در ما خستگی ایجاد
کند.
در مورد انقلاب اداری
حق این است که افراد پاک
در هر وزارت خانه ای
اگرچه یک نفر باشند.
همدیگر را مثل زنجیر حفظ
کنند.
همان طور که دزدان و
افراد فاسد اداری به دست
همین جوانان جامعه [جامه]
عمل بپوشد آخر این چه
وضعی است ما از دو سال پیش می گفتیم هنوز هم می گوئیم که باید انقلاب
آموزشی در مملکت ایجاد شود و شاهنشاه آریامهر نیز بارها این مطلب را تأکید
فرموده اند.
چه انقلاب در دستگاه وزارت آموزش و پرورش بوجود آمده.
از
کدام فرد درست و انقلابی برای کارها دعوت شده؟ در دانشگاه آمدند سازمان
دانشجویان تشکیل دادند.
و بعد مقررات گذرانده اند که در این سازمان فقط
دانشجویانی که معدل آنها از 15 به بالا است می توانند عضویت داشته باشند این
مسخره است.
پس آن گروه کثیری که معدل آنها از 15 کمتر است دانشجو نیستند
پس آنها چه کاره اند اگر استدلال کنیم به مقتضیات سیاسی ممکن است این عده
از درس عقب افتاده باشند و در نتیجه معدل نیاورده باشند این غلط است چه این
عده از افراد هرگز به دنبال سیاست نرفته و نمی روند آنها به دنبال عشق و سایر
اموری که ارتباط با سیاست ندارد، به دنبال شب گردی و غیره می روند، خنده
شدید و این دانشجویان ساعی و پیشرفته هستند که به دنبال سیاست می روند
چرا؟ وقتی که دانشجوئی به جای شب گردی و عشق بازی می رود مطالعه می کند
و کتاب فلسفه ریکاردو را می خواند می گوید خوب کتاب ماتوس2[مالتوس] را
هم بخوانم کتاب مارکس3
و انگلس4 را هم بخوانم این
دانشجوی زرنگ به طرف
سیاست کشیده می شود.
من
این مطلب را به نخست وزیر
مملکت که خیلی انسان
انقلابی وارسته، مورد
اعتماد مردم، مورد اعتماد
شاهنشاه آریامهر هستند و
واقعا به این مملکت و مردم
این مملکت دارند صادقانه
خدمت می کنند نیز گفتم.
در
پیشگاه شاهنشاه آریامهر
نیز معروض داشتم.
روزی
که شرفیاب بودیم شاهنشاه
سئوال فرمودند، نظر شما
درباره این موضوع چیست.
(منظور سازمان دانشجوئی است) گفتم قربان این نیز
کمترین نتیجه ای ندارد.
فرمودند چرا؟ گفتم قربان سازمان که بیش از 43
دانشجویان را از خود طرد کند چه سازمانی خواهد بود.
اینها هم دانشجو هستند اینها هم جزء دانشگاه هستند در این وقت ناطق با این
صحبت ها به سخنان خود پایان داد.
آنچه که گفتم نه تملق بوده و نه چابلوسی و نه
دکورسازی من این را برای شما گفته ام که تیپ روشنفکر این مملکت هستید نه
خطیب هستم نه دانشمند که از سخنان من لذت برده باشید.
ولی برای شما که در
آغاز تشکیل این گروه انقلابی هستید و مملکت ما خیلی به اینها احتیاج دارد.
آرزوی موفقیت دارم.
(کف زدنهای شدید)
آقای مهندس شایگان از جا برخاست و اظهار تشکر کرد و گفت آقای دکتر شما
هم خطیب هم دانشمند و هم مطلع هستید ما همه از شما ممنون هستیم.
وقتی که
از فساد دستگاه اداری سخن می گفتید وقتی که از دزدی و تبعیض سخن
می گوئید ما همه از شما ممنونیم که واقعیات را گفتید و می گوئید.
حال اجازه
می خواهم که سئوالات مطرح شود.
یکی از حضار پرسید.
آقای دکتر شما از زبان
همه صحبت کردید و خیلی
برای ما ارزنده بود.
ولی
سئوال من این است که آیا
شما که یک عضو دولت
هستید این مطالب را فقط در
اینجا می گوئید یا در دولت
نیز مطرح می کنید.
و در
صورتی که مطرح کردید
نتیجه چه بوده است؟ آقای
دکتر آزمون اظهار داشت
والله نمی دانم چه بگویم.
من عضو شورا نبوده ام ولی
همواره تا آنجا که دستم
می رسید چه به وسیله نامه و
چه به وسیله بیان جریان و
نظریات خود را از هر
فرصتی مناسب استفاده کرده ام و داده ام می خواهم بگویم هم نظریات خود را
اعلام کرده ام هم نکرده ام اگر بگویم واقعا اعلام کرده ام خواهید گفت پس نتیجه
چه بوده و اگر بگویم ترسیده ام و نگفته ام.
خواهید گفت خوب پس ما چکاره ایم
که برای ما می گوئید.
ولی به شما اطمینان می دهم که هم گفته ام و هم نگفته ام.
اما
یک مسئله است و آن این است که نخست وزیر مملکت واقعا مرد با ایمان و
درست و خادم به شاهنشاه و مملکت هستند ولی من می خواهم ببینم که یک
نخست وزیر با ایمان و 20 وزیر و یا 40 معاون وزیر با آن همه ایمان و اعتقاد چه
می توانند بکنند.
دولت بسیار عالی کار می کند.
دولت بسیار خوب است ولی
وقتی که ما می گوییم دولت منظور از تشکیلات وسیعی است مسأله اینست که
کارها را وزیر یا معاون وزیر که عقب نمی اندازد.
وزیر یا معاون وزیر که دزدی و
تبعیض ممکن است نکند.
آن حسینعلی جعفری که در پشت میز در طبقه هزارم از
نظر سازمان اداری نشسته است کار را خراب می کند.
این است که می گوئیم باید
نسل انقلاب را نگهداری کرد.
تا این نسل بتواند اصول انقلاب را به مرحله اجراء
در آورد و نسل شکوفان و درستی پدید آورد.
تمام این تبعیضات تمام این
دزدیها را می توان با ذکر
چند ماده قانون چند ماده
کوتاه نیز درست کرد نه مثل
قانون استخدام کشوری که
سالها بنشینند و طومار
درست کنند و آخرالامر
معلوم نباشد چه کردند آنها
که این قانون را درست
کردند خودشان نمی دانند
چه کردند خودشان
نمی توانند به سئوالاتی که
می شود جواب بدهند چه
جوابی بدهند آنها که چیزی
بلد نیستند فقط آمدند
ترجمه هائی کردند از قانون
استخدامی آمریکا به نام خود قالب کردند که ما این قانون را درست کردیم.
سئوال می شود قادر به جواب نیستند.
سرانجام (خنده شدید و تمسخرآمیز) اینها
که قانون را درست کردند خودشان هم نمی دانند چه نوشته اند.
آنها سواد ندارند.
بدی قانون در این است که این قانون تأمین به آینده را از کارمند
سلب کرده است کارمند تأمین ندارد، سرنوشت او را بدست رئیس سپرده است و
اوست که تصمیم می گیرد.
و در اینجاست که کارمند از ترس تأمین آینده می آید
دزد می شود و می گوید بادا باد و دویست میلیون تومان می دزدد و می روند و تازه
او را می گیرند و آزادش می کنند.
و کاری هم به کارش ندارند (خنده شدید) بلی با ذکر چند ماده کوتاه
می توان تبعیض و دزدی را از بین برد.
البته این تبعیض را خود من هم می کنم، گوشی تلفنی را برمی دارم
می گویم عباس جون کار این یارور را درست کن، می گوید نه نمی شود می گویم...
این چه حرفیه عباس
جون درست می شود.
بالاخره کار درست می شود.
البته باز هم تکرار می کنم انقلاب اداری جز با تائید خود مردم و جز با آگاهی بیشتر مردم بهتر نیست باید
این نسل انقلاب گام اصلی را بردارد.
دولت حسن نیت دارد و وزیران نیز ولی اینها به تنهائی نمی توانند
کاری کنند یک نفر آدم درست را ممکن است به وزارت خانه ای یا اداره ای ببرند ولی همان دزدان اداری
بلائی سرش بیاورند که بگذارد و برود، باید نمایندگان گروههای انقلابی و درست و پاک با هم همبستگی
داشته باشند همانطور که دزدان هوای هم را دارند.
نخست وزیر بارها گفته است که افراد خوب و درستکار
را به من معرفی کنید این نشان می دهد که وی تا چه اندازه حسن نیت دارد.
سخنرانی آقای دکتر آزمون در میان کف زدنهای ممتد پایان یافت.
عده ای دیگر سئوال داشتند آقای
مهندس شایگان گفتند چون آقای آزمون گرفتار هستند سئوالات برای هفته های دیگر بماند.
و جلسه در
ساعات 2030 پایان یافت.
نظریه رهبر عملیات : منبع قابل اعتماد و مطالب فوق نیز در جلسه متشکله مطرح گردیده است.
استاد
توضیحات سند:
1ـ کانون ناسیونالیست ایران :
طی نامه ای در سال 48 ساواک
تهران وضعیت کانون را به این
مضمون تشریح نموده است :
کانون در سال 1343 تأسیس و
تعدادی از اعضاء مؤسس آن
عبارتند از : محسن آقازاده،
هوشنگ ادیب، جمشید
اسکوئیان، یحیی اسفرجانی،
محمود اقبال احمدی، پرویز
ایرانفر، منصور تقی زاده، احمد
جلالیان، پرویز جورابچی، حمید
خرازی، علاءالدین زرین پور،
رضا شایگان، مهدی سید
جوادی، حسین کیاء، ناصر ملک
مطیعی می باشند.
این کانون که
با حزب ایران نوین همکاری
داشته است اهداف کانون را
اعتقاد به قانون اساسی،
وفاداری به سلطنت، احترام به
مبانی دینی و اشاعه روح
ناسیونالیستی و کوشش در راه
پی ریزی فرهنگ و اقتصاد سالم
دانسته است.
کانون مذکور در
سال های 45 و 46 نشریه ای
داخلی به نام «پیک ما» منتشر
کرده است و در سال 51 نیز هفته
نامه «ملت» ارگان این کانون
بوده است.
ضمنا علاءالدین زرین پور
دبیرکل کانون ناسیونالیست
ایران بوده است.
پرونده موضوعی
2ـ توماس رابرت، مالتوس :
«توماس رابرت مالتوس» در
سال 1766 میلادی در نزدیکی
«دورکینگ» چشم به جهان
گشود و بعدها تئوری مشهور
خود را در مورد جمعیت ارائه
داد و اعلام کرد که رشد جمعیت
از آهنگ تولید محصولات
کشاورزی و صنعتی سبقت
خواهد گرفت و به زودی
فاجعه ای بشری رخ خواهد داد.
او معتقد بود که برای پیشگیری
از چنین فاجعه ای باید میزان
رشد جمعیت را کنترل کرد و سن
ازدواج را تا حد ممکن بالاتر
برد و به موازات آن اقدامات،
اصلاحاتی در روشهای تولید
محصولات کشاورزی اعمال
کرد.
مالتوس اقتصاد دان
بریتانیایی، سرانجام در سال
1834 دارفانی را وداع گفت.
ر ک : دایره المعارف مشاهیر
جهان / سروش قربانی / ص
1167.
3ـ کارل، مارکس :
کارل مارکس، فیلسوف آلمانی
که در فاصله سالهای 1818 تا
1883 میلادی می زیسته است.
آثار فلسفی «کارل مارکس»
بیش از هر عامل دیگری بر
سیستم های حکومتی قرن بیستم
اثر داشته است.
او در پاریس و
لندن هم به مطالعاتی پرداخت،
در لندن بود که تئوری خود را
در مورد سوسیالیزم و ضرورت
تحولاتی رادیکالی در جوامع
مختلف تدوین کرد.
در دو اثر
معروف خود به نام «سرمایه» و
«مانیفست» (که دومی را با
همکاری انگلس تمام کرد)
مایه های محکمی به تفکرات
رادیکالی روزگار خود بخشید.
او نخستین فیلسوفی است که
تاریخ بشری را چیزی جز
جریانی نمی داند که مولود
عوامل مادی و اقتصادی است.
او کمونیسم را پدیده ای طبیعی
از فئودالیسم و سرمایه داری
می داند.
به عقیده او سوسیالیسمی
که عنوان کرده ابتدا در
کشورهای صنعتی انگلیس و
آلمان پدیدار خواهد شد ولی
جریانات بعدی نشان داد که
نظرش درست نبوده است.
ر ک : سیمای نامداران،
حسام الدین امامی، ص 224 ـ
225.
3ـ فردریک، انگلس :
فردریک انگلس، فیلسوف
آلمانی، در کنار مارکس یکی از
بنیانگذاران مکتب کمونیسم
بود.
انگلس در سال 1820
میلادی در شهر «یارمن» واقع
در غرب آلمان چشم به جهان
گشود.
پدرش تولید کننده پنبه
بود.
تحصیلات او به طور رسمی در
مرحله دبیرستان خاتمه یافت.
متعاقب آن در زمینه امور
بازرگانی به کارآموزی پرداخت
و در ارتش «پروس» ثبت نام
کرد از سال 1849 تا 1869 در
کارخانه نساجی پدرش در
«منچستر» انگلستان به کار
مشغول شد و در طول این دوره
به مطالعه و نگارش در مورد
مسائل سیاسی پرداخت.
«انگلس» در اوایل دهه 1840
با «کارل مارکس» در پاریس
آشنا گردید و دوستی
مادام العمری را با او آغاز کرد.
این دو در مورد بسیاری از
معضلات جامعه و چگونگی حل
آنها از طریق خط مشی
سوسیالیسم، نگرشی یکسان
داشتند.
در سال 1848،
«مارکس» و «انگلس» مهمترین
اثر خود تحت عنوان
«مانیفست کمونیسم» را منتشر
کردند.
این اثر که خلاصه ای از
نظریات آنها درباره چگونگی
دستیابی طبقه محروم کارگر به
قدرت سیاسی از طریق انقلاب
بود، «لنین» و دیگر انقلابیون
روسی را تحت تأثیر قرار داد.
«انگلس» در 49 سالگی
کارخانه نساجی را رها کرد و
زندگی خود را وقف فعالیت
سیاسی نمود و به نگارش
مطالب سیاسی پرداخت.
چندین
کتاب که معرف افکار
مارکسیستی می باشد از او
بجای مانده است که از آن میان
«منشاء خانواده» و «مالکیت
خصوصی و دولت» را می توان
نام برد.
در حالی که «کارل
مارکس» شاید متفکری بزرگتر،
از میان این دو دوست بود، اما
این «فردریک انگلس» بود که
برای اشاعه افکار کمونیستی در
سطح وسیعتری از اجتماع
کوشش فراوانی به عمل آورد.
ر ک : دایره المعارف بزرگ
زرین ـ جلد یک، ص 304 و
305.
منبع:
کتاب
منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک صفحه 167