صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مجله بول شهبانوی ایران گفتند : حاضر بودم در اسرائیل آمبولانس برانم

تاریخ سند: 25 آذر 1352


مجله بول شهبانوی ایران گفتند : حاضر بودم در اسرائیل آمبولانس برانم


متن سند:

از : پیتر لکلارک ـ پاریس سرویس آی.
بی.
سی «مخصوص بول» شهبانوی ایران ملکه فرح دیبا که هم اکنون از پاریس بازدید خصوصی می نمایند امروز به من افشاء کردند که فرزند خود را به اسرائیل مدیون هستند.
مادر تاجدار در حالی که عکسهای فرزند ارشد خود رضا پهلوی ولیعهد را به من نشان می دادند برای من تعریف کردند که تنها به خاطر معالجه صمیمانه پروفسور یوسف آشرمن، پزشک اسرائیلی امراض زنانه، رضای جوان به دنیا آمده است.
1 ملکه فرح اظهار داشتند که «به خاطر علل مختلفی به مرحوم پروفسور آشرمن ظلم شده است» و من امروز می خواهم این بار سنگین را از روی قلب خود بردارم و از این پزشک عالیقدر و اصیل ترین انسان تشکر نمایم که تنها به خاطر معالجه صمیمانه وی موفق شدم فرزندانم را به دنیا آورم.
شهبانو که امروز هم با وجود چند زایمان و پیشرفت سن زیبایی سلطنتی خود را حفظ کرده اند به من گفتند : همسرم و من با پروفسور آشرمن روابط دوستانه داشتیم.
شبی که خبر درگذشت او را شنیدم گریه کردم و برای آنچه که جهان از دست داد و من شخصا از دست دادم متأسف شدم.
گریه کردم زیرا نتوانستم در مراسم آخرین ابراز احترام به شخصی که زندگیم را نجات داد شرکت نمایم.
آنچه که توانستم انجام دادم ولی بیش از ارسال یک دسته گل توسط یک دوست مشترک، دسته گلی که بر روی آرامگاه او در روز تشییع جنازه گذاشته شد، کار دیگری نتوانستم انجام دهم.
از معظم لها سؤال کردم که درباره اسرائیل چه احساسی دارند.
ملکه با احتیاط در حالی که هر کلمه از سخنان خود را می سنجیدند گفتند : «من هرگز فراموش نخواهم کرد که پروفسور آشرمن اسرائیلی بوده است و به این کشور توجه خاصی داشته است، ولی تو باید بدانی که من در درجه اول یک زن مسلمان و وفادار به مذهب و ملت خود هستم.
نمی توانم حتی فکر این را بنمایم که حرم الشریف در دست خارجی ها باشد.
» پرسیدم که هنگام آغاز جنگ اخیر چه احساس کردید؟ پاسخ دادند : «گریه کردم...
تمام شب گریه کردم...
زن نمی تواند به آرامی درباره جنگ فکر کند...
هر زنی در درجه اول مادر است...
چگونه می توان فکرش را کرد که این همه فرزندان این همه مادران در جنگ جان خود را از دست می دهند، در حالی که می توان با صلح تمام این مسائل را حل کرد.
می خواستم کاری انجام دهم.
فکر کردم داوطلب «هلال سرخ» گردم و راننده آمبولانس شوم، ولی سلامتی من این اجازه را به من نداد.
حاضر بودم به عنوان ابراز تشکر حتی برای اسرائیل نیز رانندگی آمبولانس بنمایم.
آری، همیشه به یاد خواهم داشت که فرزندان این کشور برای من چه کرده اند.
علم پزشکی یک موضوع انسانی است موضوعی که بین ملل و مرزها فرقی نمی گذارد...
برای نجات این فرزندان از مرگ هر کاری می کرد...
.
تعلق ملی هیچگونه اهمیتی ندارد...
من فکر می کنم که اگر مردم جهان ـ و نه تنها پادشاهان ـ شخصا برای جلوگیری از جنگ کمک می کردند و کاری انجام می دادند، شاید جهان از این بهتر بود.
فراموش نکن که من هم فرزندانی دارم...
» بانوی «صاحب قیافه با شکوه سلطنتی» برای یک لحظه سکوت کردند و سپس مطلبی را به یاد آورده و افزودند : «او همیشه به من می گفت که انسانی که یک فرزند به دنیا می آورد مثل اینست که جهان تازه ای بوجود آورده است.
» وقتی که از این جمله تعجب کردم معظم لها از عقلای ملت یهود این گفته را بازگو کردند که «هرکس جان یک نفر را نجات دهد مثل اینکه تمام جهان را نجات داده است...
»1 سیپورا زیو خبرنگار «بول» اضافه می کند : اولین مطلبی را که شهبانو فرح دیبا طی سخنان خود یادآوری کردند پنج سال پیش برای اول بار در مجله «بول» منتشر شد.
این گزارش در تمام جهان منعکس گردید و دایره مطبوعاتی کاخ سلطنتی ایران آن را بلافاصله تکذیب کرد.
در گزارش مربوط به اینکه پروفسور آشرمن نشان افتخار از شاهنشاه ایران دریافت کرده است گفته شده که وی در معالجاتی که در راه تولد و وارث شاهنشاهی ایران صورت گرفته کمک نموده است.
چندی بعد پس از اینکه خبرنگار بول موفق شد عکس پروفسور آشرمن را در جوار والاحضرت پس از تولد به دست آورد از محافل مطلع به خبرنگار بول گفته شد که خبر صحت دارد.
یک ماه بعد از آن «بول» طی مقاله ای تمام واقعه را منتشر کرد.
در یک مورد دیگر، همسر وارث تخت و تاج حبشه یعنی شاهزاده مالنیک در بخش امراض زنان تل هشومر معالجات مشابهی نمود.
این بار عوامل اسرائیلی کوشش کردند که خبر را مستور نگهدارند و از آگاهی عمومی مردم اسرائیل جلوگیری کنند.
در نتیجه پنج سال بعد، در مقابل چشم مسئولین این سکوت، انفجاری روی داد، و حبشه مثل سایر کشورهای آفریقایی که از اسرائیل (با سکوت) کمک زیادی دریافت می کرد مناسبات خود را با سر و صدا قطع نمود، زیرا که در جهان ما کمک محرمانه کمک نیست.

توضیحات سند:

1ـ فرح دیبا در خاطراتش درباره استفاده از پزشکان خارجی اشاره کرده و می آورد : والاحضرت شمس اصرار داشت از پروفسور دواتویل، متخصص بیماری زنان برای مشورت در مورد جنس نوزاد دعوت به عمل بیاید.
او به ایران آمد، اما خوشبختانه من در آن زمان باردار شده بودم.
کهن دیارا، ص 107 همچنین فرح در کتابی دیگر از خاطراتش درباره دغدغه اش درباره باردارشدن و دعوت از پزشکان خارجی می نویسد : پس از ماه اول ازدواج وقتی دیدم هنوز باردار نیستم از شدت ناراحتی گریه کردم.
قبل از ازدواج، من حتی یک لحظه به مسئله بچه که این همه برای دربار مهم و حیاتی بود فکر نکرده بودم.
برای من فقط ازدواج مهم بود.
ولی از وقتی که بلافاصله بعد از ازدواج متوجه شدم تمام اطرافیان من بادقت مراقب هستند که علائم بارداری را در من ببینند این فکر مرا به وحشت انداخت که اگر اصلاً باردار نشوم و یا فقط دختر به دنیا بیاورم چه خواهد شد؟ به این جهت من هم خواستم که هر چه زودتر باردار شوم و وقتی پس از پایان ماه اول ازدواج دانستم که هنوز علامتی در من بروز نکرده است خیلی متأثر شدم.
حتی فکر می کنم که گریه هم کردم.
خواهرشوهرم به من پیشنهاد کرد خودم را به یک پزشک نشان بدهم.
او گفت این پزشک می تواند به من دستوراتی بدهد که شانس داشتن پسر را در من زیاد کند.
سرانجام تسلیم این پیشنهادات شدم و دو ماه بعد از ازدواج این پزشک آمد و مرا معاینه کرد ولی هیچ دستور دارویی یا غذایی معین نکرد.
همسران شاه 1ـ برگرفته یکی از آیات قرآن می باشد که خداوند قتل یک نفر را مساوی با قتل تمام انسانها دانسته است.

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرح پهلوی - جلد اول صفحه 35



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.