تاریخ سند: 11 اسفند 1343
بازجوئی از: آقای محمد مهدی ابراهیم عراقی
متن سند:
س ـ هویت خودتان را بیان بفرمائید
ج ـ نام محمد مهدی نام پدر غلامعلی نام خانوادگی ابراهیم عراقی
شناسنامه 1176 صادره 8 تهران متولد 1309 محل تولد تهران
مذهب اسلام شیعه ـ متأهل هستم سه اولاد پسر دارم ـ میزان
تحصیلات دیپلم پنجم متوسطه ـ شغل معدنچی زغال سنگ در
آبیک قزوین ـ ساکن قلهک خیابان دولت کوچه شیرین انتهای
کوچه شیرین منزل حسین تن ساز مهدی عراقی
س ـ آیا تابحال سابقه اتهامی و محکومیت در
مراجع انتظامی و قضائی داشته اید یا خیر؟
ج ـ یکدفعه در عاشورای سال جاری جزو دسته سینه زنان بودیم
که در جلوی مجلس توسط پلیس با سی و نه نفر و یا چهل نفر
بکلانتری احضار و در شهربانی شصت و دو روز بازداشت شدیم و
علت بازداشت اخلال در نظم عمومی بود و در شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش با سپردن تعهد آزاد شدیم و بجز این مورد هیچ سابقه
اتهامی و محکومیت ندارم مهدی عراقی
س ـ آیا جنابعالی در احزاب سیاسی و غیر سیاسی و جمعیت های دینی و غیره عضویت دارید یا خیر
ج ـ ابدا عضویت ندارم ـ سابقا در فدائیان اسلام در 13 یا 14 سال پیش عضویت داشتم ولی حالا ندارم مهدی عراقی
س ـ در هیئت های مذهبی عضویت و یا شرکت دارید یا خیر
ج ـ نخیر در هیئت های مذهبی نیز شرکت ندارم مهدی عراقی
س ـ مسافرتی بخارج از کشور کرده اید
ج ـ خیر مهدی عراقی
س ـ از اقوام شما کسی در خارج هست یا خیر
ج ـ خواهرم در لندن اقامت دارد و دخترهای ایشان در آنجا تحصیل می کنند مهدی عراقی
س ـ سابقه خدمت نظام وظیفه دارید یا خیر
ج ـ برگ تکفل دارم و معاف شدم و کفیل جده ام شدم مهدی عراقی
س ـ بکدام شهرهای ایران رفته اید
ج ـ قم مشهد اصفهان شیراز قزوین همدان کرمانشاه و
همین مهدی عراقی
س ـ درباره هیئت موتلفه اسلامی1 که قبلاً در
بازجوئی توضیحاتی داده اید مطالبی بیان
بفرمائید
ج ـ این هیئت باین شکل تشکیل شد که چند نفری دور هم بودیم و
عبارت بود از آقایان هاشم امانی ـ حبیب اله عسکری حاج احمد
شهاب و هفته ای یکشب در شب های چهارشنبه در هر دفعه بطور
سیار در منزل اشخاص شرکت می کردیم و در حدود ده هفته این
جلسات دایر بود و برخورد بماه محرم شد و دیگر جلسات داغ بود و
تعطیل شد اصل هدف این بود که مطالب تفسیر قرآن گفته شود و
قرار شد از وجود آقایان روحانیون استفاده شود و از آقای مطهری و
انواری دعوت شد بمنزل آمدند و آقای مطهری گفتند وقت من
ضیق است و من می نویسم بشما می دهم که شما خودتان در آن
جلسات بخوانید و گفتند آیه ای بمن بدهید و تفسیر می کنم و آن را
بشما می دهم و قرائت کنید و دو الی سه جلسه به این شکل انجام شد و این جلسات اول بود و قاری جلسه آقای حاج احمد شهاب بود
وضع مالی صندوق هر هفته ای هر کسی دو تومان میداد و صرف قند و چای می شد و صندوق دار حاج آقای مهدی شفیق2 بود و مقداری
از این پول صرف زندانیان می شد و عده ما در هر دفعه بیست و پنج الی 30 نفر می شد و بالای خانه بیرق می زدند و مردم می آمدند و راجع
به اساسنامه بهتر شناسائی اسلام و بطورکلی از آقای عسگری باید سوال کرد و ممکن است یکبار آنرا خوانده باشم و از خارج بصندوق آیا
کمکی شده یا نشده اطلاعی ندارم یک جلسه یکساعت الی یکساعت و نیم طول می کشید بعد از قرائت قرآن آقای سید علی مداح
مصیبت می گفت و بعد دو جلسه هم کتاب یا جزوه انسان و سرنوشت که حدس می زنم آقای مطهری آنرا نوشته باشند توسط آقای
عسکری خوانده میشد و شرکت من در جلسات مرتب نبود و شاید از پانزده جلسه پنج جلسه شرکت داشتم فکر اینکه این هیئت با هم
موتلفه شوند در بین ما بود ولی کسی کارگردان در این کار پیدا نمیشد و نتیجه ای گرفته نمیشد هدف این بود که هیئت های دیگر نیز
شرکت کنند و دو جلسه اینطور بود که آقای حاج صادق امانی3 که هیئت دیگری داشتند در جلسه شرکت می کردند که بالاخره کار
هیئت ها تعطیل شد مهدی عراقی
توضیحات سند:
1ـ شهید حاج مهدی عراقی در کتاب ناگفته ها.
چگونگی تشکیل هیئت های مؤتلفه را چنین بیان کرده است: از بدو
حرکتی که روحانیت راجع به انجمن های ایالتی و ولایتی شروع میکنند در تهران سه گروهی بودند که با همدیگر
همکاری میکردند و با روحانیت در تماس بودند.
خود من در یکی از این شاخه ها بودم، مرحوم آقای صادق امانی و حاج
هاشم امانی هم در یکی از این شاخه ها بودند.
یک گروهش هم مال شهرستان بودند بخصوص بیشترشان مال اصفهان
بودند که به نام بچه های اصفهانی معروف بودند توی بازار.
این سه گروه وقتی با هم دیگر توافق کردند آمدیم خدمت حاج
آقا [امام خمینی ره] جریان را برای ایشان گفتیم، ایشان هم تأیید فرمودند.
وقتی این سازمان مقدماتش فراهم شد یک
اساسنامه برای خودشان نوشتند و یک آئین نامه بعد هم تقسیم بندی کردند کارهایشان را.
گروهی به نام گروه
اجرائیات، گروهی به نام گروه بررسی مسائل سیاسی، گروهی به نام مسائل ایدئولوژی و گروهی به نام مسائل اقتصادی.
مسئله ایدئولوژی را واگذار گروهی به نام گروه روحانیت کرده بودیم مؤتلفه در بعد از فروردین سال 1342 به وجود آمد
حرکات اصلیش در مرحله اول اجرای نظریات روحانیت بود بخصوص حاج آقا [حضرت امام خمینی ره] بعد هم اگر
خودش نظریاتی داشت می آمد نظریاتش را در اختیار حاج آقا می گذاشت و اگر ایشان تأیید میکرد که عمل میکرد.
ناگفته ها ـ صص 166 ـ 165
2ـ مهدی شفیق در سال 1310 ه .
ش در تهران متولد شد.
وی که در بازار تهران به خواروبار فروشی اشتغال داشت یک بار در تاریخ 24 /7 /42 به علت دخالت در چاپ و تهیه
اعلامیه دستگیر و یک روز بعد آزاد شد.
وی مجددا در اسفند ماه سال 1343 به علت ارتباط با هیئت های مؤتلفه
اسلامی دستگیر شد و از اعضای سازمان مرکزی و فعالین سرسخت آن معرفی و به دو سال حبس محکوم گردید.
3ـ محمد صادق امانی همدانی فرزند احمد در سال 1309 در تهران متولد شد.
وی که دارای مدرک تحصیلی ششم
ابتدائی و از کسبه بازار تهران بود بنا بر نقل حاج مهدی عراقی، خودش یک مجتهد بود قریب 6 هزار حدیث از حفظ بود و
خودش مربی اخلاق بود، درس اخلاق داشت، بچه های زیادی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه بخصوص به آنها
درس اخلاق میداد.
شهید صادق امانی را باید از مؤسسین هیئت های مؤتلفه اسلامی و طرّاح عملیات اعدام انقلابی
منصور معرفی کرد، مشارالیه پس از واقعه کشته شدن منصور، تحت تعقیب قرار گرفته و پس از ده روز یعنی روز یازدهم
بهمن ماه 1343 در منزل ابوالقاسم رضوی فرد دستگیر و به دنبال حکم بیدادگاه نظامی شاه به همراه همسنگران خود
بخارائی، نیک نژاد، صفار هرندی در 26 /3 /1344 به درجه رفیعه شهادت نائل میگردد.
منبع:
کتاب
استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد ساواک صفحه 72