تاریخ سند: 27 آذر 1347
موضوع : شیخ غلامحسین جعفری
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 33713 /20 ه 3
نامبرده بالا در ساعت 1230 روز 21 /9 /47 در مسجد جامع گرمخانه
چنین اظهار داشت1 مامورین اینجا بیایند و حرف های مرا منعکس کنند ولی
اضافه بر آنچه که می گویم چیزی ننویسند ضبط صوت بیاورند تا چنانچه
گرفتاری برای ما پیش آمد معلوم باشد که ما چه گفته ایم به هر حال ما از این
گرفتاری ها داریم و داشته ایم پارسال که در طی آن گرفتارها تکیه داشتیم در
عراق و سوریه بودیم با چند نفر از اهالی سوریه مصاحبه شد آنها به من گفتند این
شاه شما یهودی است من دفاع کردم و گفتم چنین نیست بعضی کارها می شود و
شما می شنوید خلاف است و گفتم شاه در چند سال قبل خودش فرموده است
علما اگر حرفی دارند بگویند ما هم اگر در کشور چیزی بشود می گوییم و شما
مامورین حرف های ما را طوری دیگر منعکس می کنید و الا این کشور پایتخت
شیعه است چرا باید مطالب اسلام و شیعه گفته نشود به هر جهت ما حرف هایی
داریم و از بعضی کارها که می شود انتقاد می کنیم و حتی المقدور جلو خلاف شرع
را می گیریم چطور حرف نزنیم الان من شنیده ام طرز کشتن امام حسین را در
تلویزیون به مردم نشان می دهند آیا این خلاف شرع نیست یا دخترهای مردم را
به سربازخانه بردن احکام اسلام و دستور قرآن را زیر پا گذاشتن نیست؟ و از
یهود حمایت می شود خلاف قانون قرآن نیست این کارها را می کنند بعد می گویند
کارهای ما طبق
دستور و تعالیم عالیه اسلام است کی این کارها طبق تعالیم اسلام است شما بدها
را انجام می دهید بعد می گویید طبق تعالیم اسلام است دخترها را به سربازی
بردن مطابق تعالیم اسلام است ما اینها را می بینیم چطور حرف نزنیم و امر به
معروف نکنیم علما حرف نزنند و امر به معروف نکنند به هر حال بر همه لازم
است جلو این کارها را بگیرید ما امر به معروف می کنیم و واجب می دانیم در هر
جا و به هر قیمت باشد تا آنجا که بتوانیم می گوییم و نیز اضافه کرد ما وقتی باید
تقیه کنیم که در میان سنی ها باشیم و خودمان را در خطر بدانیم آن وقت می توانیم
تقیه کنیم که آن هم از فروعات مذهب شیعه است امام اجازه داده که تقیه کنیم مثلاً
مانند سنی نماز بخوانیم نه اینکه به کلی احکام اسلام را زیر پا بگذاریم و
دستورات قرآن را عمل نکنیم و به کفار اجازه داده شود در بین مسلمانان فعالیت
نمایند ما هیچ نگوییم و تقیه کنیم تقیه در مقابل سنی نه در مقابل خودمان اگر اینها
از خود ما نیستند پس چه هستند اگر شیعه هستند خوب تقیه لازم نیست اگر شیعه
نیستند پس چه هستند اگر کافر هستند باید دفاع بکنیم غرض ما باید امر به
معروف بکنیم زیرا اینها مسلمان و شیعه هستند ما در آن گرفتاری ها با چند نفر از
اهل سوریه صحبت کردیم آنها به من گفتند شاه ایران یهودی است و من دفاع
کردم و گفتم چنین نیست ولی اینها هم نباید کاری بکنند که در کشورهای اسلامی
بگویند چنین است و باید طوری باشند که اگر اهل یک مملکت اسلامی به ما
چیزی گفتند و ما دفاع کردیم قول ما دروغ در نیاید.
مستقیما ارسال شود.
تهامی 27 /9
توضیحات سند:
1ـ این خبر توسط یکی دیگر از
منابع ساواک نیز گزارش شده که
بدین شرح است:
به : 316
از : 20 ه 3
تاریخ : 27 /9 /47
شماره : 33709 /20 ه 3
موضوع : شیخ غلامحسین
جعفری
در ساعت 1230 روز
21 /9 /47 شیخ غلامحسین
جعفری در مسجد جامع گرمخانه
در حال ایستاده اظهار داشت، از
اینکه شاه دستور دادند که رژه
21 آذر به روز 25 موکول شود
متشکرم چون به عقیده ما احترام
گذاشت و این را بدانند از اینکه
این کارها را می کنند خیال نکنند
ما انتقاد نمی کنیم اگر کار خلاف
شرع بکنند ما اعتراض می کنیم و
انتقاد می کنیم بعد اضافه نمود
ملکه که به قم رفته بود با چادر
رفتند باید همین طور باشد خانم
شاه اگر بدون چادر می رفت
معلوم بود که در قم دیگران
چطور می رفتند ما از ملکه
متشکریم بعد گفت ما گفتیم ضبط
صوت بیاورند صدایم را ضبط
کنند بعضی کارها را می کنند و
می گویند طبق تعالیم عالیه
اسلام است دختران را به
سربازی بردن کجایش طبق
تعالیم اسلام است ما می گوییم
هر کاری که می کنند نگویند طبق
تعالیم اسلام است من در دو سال
قبل گفتم علما نزد شاه رفتند روز
عید غدیر شاه گفت علما باید از
کار ما اگر خلاف بود اعتراض
کنند و روزنامه خواندنی ها در
سال 25 نوشت ما به گفته شده
عمل می کنیم من در سال گذشته
در کربلا بودم و دفاع کردم حتی
به مخاطره افتادم و عرب ها
می گفتند شاه شما یهودیست
من دفاع کردم و گفتم شاه
مسلمان است بعد درباره تقیه
صحبت کرد و گفت در بعضی
مواقع تقیه حرام است مثل اینکه
بعضی از کارها را نسبت بدهند
به تعالیم اسلام ما اگر انتقاد
نکنیم نزد امام زمان مسئولیم هر
کاری می کنند می گویند طبق
تعالیم اسلام است و مامورین
آنچه من می گویم گزارش دهند
و کم و زیاد نکنند در پایان برای
مراجع تقلید و خمینی دعا کرد.
مستقیما ارسال شود.
27 /9
2ـ اصل: قدیر
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 317