تاریخ سند: 20 اردیبهشت 1326
نظریه تیمسار سرتیپ صفاری1
(رئیس محترم شهربانی)
دربارۀ داستانهای واقعی
متن سند:
[تاریخ:]20 /2 /1326
نظریه تیمسار سرتیپ صفاری1
(رئیس محترم شهربانی)
دربارۀ داستانهای واقعی
روزی در دفترکارم مستغرق در اندیشه نشسته بودم که چه کنم تا بار سنگین مسئولیت را که بر دوشم نهادهاند و دچار تشویشم کردهاند به سر منزل مقصود برسانم ناگهان جوانی آراسته که از ناصیهاش نور دانش و معرفت فروزان بود با قیافه بس دلنشین که تبسمی نمکین بر گوشه لب داشت وارد و پس از ادای تحیت خود را معرفی و در کنارم نشست، تمنایش پرسیدم در پاسخ گفت دوستی از دوستان مرا پیش شما راهنمایی کرده که اجازه دهید مأمورین آگاهی اوراق سیاه جنایاتی را که به کشف آنها موفق شدهاند از نظرم بگذرانند تا بتوانم برای تنبیه و عبرت هموطنان با استفاده از مندرجات آنها حکایاتی حقیقی و مفید به رشته تحریر در آورده از این راه به نظر خود خدمتی به عالم اجتماع کرده باشم ضمن بیان منظور برق تصمیم نیز از چشمان وی میدرخشید پاسخش دادم
اسرار جهان چنانچه در دفتر ماست گفتن نتوان زانکه وبال سرماست
چون نیست در این مردم نادان اهلی نتوان گفتن هر آنچه در خاطر ماست
جوان تیزهوش قانع نشد و گفت اهتمام میکنم که اسرار خانوادگی افراد را محفوظ دارم و فقط توجهم بدان قسمت معطوف است که جنبه عمومی داشته و تشریح آن موجب ارشاد و بیداری مردم میشود.
تأمل را جائز ندانسته به صدور دستور اقدام نمودم دیری نگذشت کتابی به دستم دادند که حاصل زحمات روزها و شبها و نتیجه تحقیق و تفحص یک جوان صاحبدل بود. این جوان مصطفی الموتی و کتابش که با صرف وقت بسیار و پشتکار فراوان تدوین شده به نام (داستانهای واقعی) در دسترس عموم گذارده شد که آخرین مجلد آن به نام (جلد چهارم داستانها) قریباً در معرض استفاده علاقمندان قرار خواهد گرفت.
اشخاصی که با پروندههای قضایی و جنایی سروکار دارند خوب میدانند که از خطوط کج و معوج مأمورین کوچک تحقیق و از بیانات خشک و جامد و بیروح متهمین و جملات و عبارات نارسای پهلوانان وقایع که متأسفانه اکثر هم نادان جاهل و بیسواد هستند نویسنده تحمل چه دشواریهایی را باید بنماید تا بتواند حکایتی به دلخواه به طوری که باعث ملال خاطرنشود به رشته تحریر در آورد.
آقای مصطفی الموتی به حکم احساسات جوانی و قریحه سرشار ادبی موفق شده است از مندرجات مغشوش پروندههای جنایی حکایاتی اینچنین پرمغز و دلنشین بسازد.
برخی معتقدند که انتشار وقایع جنایی ممکن است در افکار ناپخته تولید توهم کرده و احیاناً جهال مستعد را به ارتکاب جنایات وا دارد ولی امروزه شاید اکثریت با آنهایی است که معتقدند ذکر مفاسد اجتماعی و تشریح آثار مشئوم جنایات و تبهکاریها به طریقی که در قلوب و افکار مؤثر واقع شود موجب تنبیه و عبرت و باعث تقلیل فساد اخلاق اجتماعی است. علیایحال به یقین ذکر مصائب و جنایات بشر احساسات تیز صاحبدلان را بر میانگیزاند و باعث میشود که احیاناً با تلاش و مجاهدت خود اندکی به رفع آلام همنوعان بپردازند.
و نیز آنانی که بخواهند در روحیات بشری از جهات مختلف مطالعاتی نمایند از این کتاب میتوانند فوائد سرشار برگیرند زیرا مندرجات آن تشنج روحی افرادی را که از تربیت اجتماعی بهره نبرده و یا قوانین ناقص اجتماع نتوانسته است اخلاقاً و روحاً آنها را پاک و منزه سازد در پیش نظر آنان کاملاً منعکس میسازد.
و همچنین باید به جرأت گفت که از لحاظ پرورش افکار پلیسی تدوین این کتاب مفید واقع تواند شد زیرا کارآموزان آگاهی و تازه بازپرسان از وسائلی که همقطاران باتجربه آنها در کشف جرائم به کار بردهاند، استحضار یافته و با قرائت حکایات واقعی این کتاب واقف نکات و دقایق حوادث جنایی خواهند شد.
خلاصه این جوان باذوق که در اولین برخورد با بروز غلیان احساسات پاک خود را معرفی مینماید با تحمل زحمات فراوان توانسته است با انتشار این سلسله حکایات مؤثر و دلچسب خدمتی جالب به عالم اجتماع نموده و در بوستان ادبیات ایرانی مبتکر سبکی نوین باشد.
آفرین باد بر چنان قلمی
کاید از نوک آن چنین رقمی
20 /2 /26 سرتیپ صفاری
توضیحات سند:
1. محمدعلی ـ منظمالسلطنه ـ صفاری: فرزند محمدحسین معینالدیوان، در سال 1280 ﻫ ش در لاهیجان به دنیا آمد. نامبرده تحصیلات ابتدایی را در مدارس تربیت تهران و آلیانس فرانسه به پایان رساند و از مدرسه نظام فارغالتحصیل و به استخدام ارتش درآمد. وی در نظام به عنوان، رئیس دارالانشاء جنگ، فرماندار نظامی گرگان، رئیس شهربانی کل کشور (سه بار) به کار پرداخت. عمده فعالیت وی در مشاغل سیاسی و اداری بود. محمدعلی صفاری به دلیل ارتباط نزدیک با دربار پهلوی و مجامع و محافل وابسته به غرب به ویژه انگلیسی در مسئولیتهای مختلف از جمله؛ ریاست املاک رضاخان در مازندران، ریاست اداره غله و نان، ریاست منع احتکار، فرماندار شهسوار، معاون شهردار تهران، مدیر کل وزارت کشور، استاندار اصفهان، آذربایجان شرقی و مازندران، رئیس بانک بازرگانی، نماینده چندین دورۀ مجلس شورای ملی (18 ـ 19 ـ 20) از لاهیجان و سناتور انتخابی شاه در مجلس سنا، فعالیت کرد.
صفاری در مشاغل گوناگون به زدوبند و اختلاس و دریافت رشوه و پست فروشی شهرت داشت و به لحاظ اخلاقی شرابخوار، قمارباز، و دارای روابط نامشروع و افسار گسیخته بوده است. وی رابطه نزدیکی با دربار داشت و زنش ندیمهی تاجالملوک، مادر محمدرضا پهلوی، بود. وی به دلیل به قتل رساندن ناصر فخرآرایی، ضارب شاه بارها مورد تقدیر قرار گرفت. دریافت نشانهای 2 تاجگذاری 1 همایون و 1 پارس از آن جملهاند، نامبرده همچنین رئیس حسابداری مخصوص دربار شاهنشاهی و در هیئت مدیره شیر و خورشید و هیئت امنای مدرسه عالی پارس عضویت داشت.
صفاری در صحنه احزاب و گروههای سیاسی نیز فعال بود و در احزاب اتحاد ملی (سید ضیاءالدین طباطبائی)، حزب دموکرات قوام، حزب مرکزی ملیون، حزب ایران نوین و شورای مرکزی حزب رستاخیز عضویت داشت. ساواک در ارزیابی خود وی را فردی رفیقباز، لجباز، کینهتوز، بیگذشت و فاقد مناعت طبع معرفی کرده است. وی در تصرف املاک مردم در گیلان و ظلم و ستم به آنان شهرت زیادی داشت که تظلمخواهی اهالی کشجان بالا شاده و گرکه و کیاس از جملهی آنها میباشد. محمدعلی صفاری در تشکیلات فراماسونری در لژهای کوروش، اسکاتلند، فارابی، دانش، سحر و نور عضویت داشت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 3