صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه از ساعت 1415 سه شنبه 7/9/57 تا ساعت 0730 چهارشنبه 8/9/57

تاریخ سند: 7 آذر 1357


مکالمات سوژه از ساعت 1415 سه شنبه 7/9/57 تا ساعت 0730 چهارشنبه 8/9/57


متن سند:

مکالمات سوژه از ساعت 1415 سه شنبه 7 /9 /57 تا ساعت 0730 چهارشنبه 8 /9 /57
سوژه از اصفهان در حدود 8 شب از منزل شخصی به نام [هادی] هاشمی تماس گرفت و گفت: اینجا آقایان لطف دارند؛ در ضمن به حکومت نظامی خوردیم، به ناچار شب اینجا هستیم.
مخاطب: کی می‌آیید؟ 7 /9 /57
صدوقی: می‌آییم، با خداست.
*****
شخصی به نام مرعشی از رفسنجان تماس گرفت و گفت: خواستم به اطلاع برسانم که امروز عصری معاون شهربانی رفسنجان گلوله خورد و کشته شده است.1
مجید نجفی: الحمدلله.
مرعشی: خواستم در جریان باشیدکه در یزد منتشر شود؛ معاون شهربانی رفسنجان به نام سروان حیدری.
مجید نجفی: شنیده‌ایم آنجا شلوغ است؟
مرعشی . خیر.
مجید نجفی: پس سروان حیدری به درک واصل شدند؟
مرعشی: بله. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام سید محمدتقی تماس گرفت و سراغ مناقب را گرفت.
مجید نجفی: نیستن، رفته‌اند منزلشان.
سید محمدتقی: خبر رسیده است افسری که دستور تیراندازی در حرم مطهر مشهد را داده بود، به وسیله خود سربازان کشته شده است. در ضمن در تهران امروز در تشییع جنازه آیت‌الله غروی2 تظاهرات شده است و منجر به تیراندازی شده که 3 نفر تلفات داشته است و عده‌ای هم مجروح شده‌اند.3
مجید نجفی: الان از رفسنجان خبر داده‌اند که معاون شهربانی رفسنجان را هم کشته‌اند. سپس خداحافظی کردند.
*****
مجید نجفی به مناقب تلفن کرد و گفت: دو سه تا خبر خوش دارم؛ یکی اینکه معاون شهربانی رفسنجان را کشته‌اند؛ یکی اینکه افسری که در مشهد دستور تیراندازی داده بود، به وسیله خود سربازان کشته شده است.4
مناقب: اگر حاجی آقا شبی یا صبحی تلفن کردند و بنا شد حرکت نکنند، شماره تلفن آنجایی که هستن ازشان بگیرید.
مجید: باشه.5

توضیحات سند:

1. در گزارش نوبه‌ای اطلاعاتی شماره 10 ساواک در رابطه با این موضوع آمده است: « در ساعت 1720 روز جاری سروان اسدزاده حیدری کلانتر انتظامی شهرستان رفسنجان مورد اصابت 11 تیر گلوله ناشناس واقع و بلافاصله فوت نموده است. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . کتاب هفدهم . ص 363
2. آیت‌الله محمد غروی کاشانی در سال 1275 ﻫ ش در کاشان متولد شد. تحصیلات مقدماتی و سطح را در کاشان نزد آیت‌الله حاج ملا حبیب کاشانی فرا گرفت‌، سپس به اصفهان رفت و مدت پنج سال به حلقۀ شاگردان جهانگیر خان قشقایی و آخوند ملا محمد کاشانی پیوست. وی با اینکه به درجۀ اجتهاد رسیده بود برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفت و چهارده سال در حوزه درس استادان بزرگ فقه و اصول مانند آیات عظام میرزا حسین نائینی‌، آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیأ الدین عراقی حضور یافت و از آنها اجازه اجتهاد گرفت و بعد از 14 سال اقامت در نجف به ایران بازگشت‌. وی به علت صدور فتوای دو نفر از مفسدین فی‌الارض‌، تحت فشار حکومت قرار گرفت و از کاشان به تهران تبعید شد. او در مبارزۀ علیه انگلیس‌، نزدیکترین همکار آیت‌الله کاشانی بود. در سال 1341 به دلیل مخالفت با همه پرسی شاه‌، اجتماع عظیم روحانیت مبارز تهران در منزل وی تشکیل شد. همین اجتماع از طرف عمال ساواک به عنوان مظهر مخالفت روحانیت و مردم تهران علیه همه پرسی شاه تلقی گردید و منجر به بازداشت آیت‌الله غروی و سایر روحانیون و حبس در زندان قزل قلعه شد. آیت‌الله غروی در سال 1341 بعد از آزادی از زندان‌، به وسیله اعلانات و آگهی به مبارزۀ خود ادامه داد و با تشکیل جلسات مخفی یا آشکار، با حضور افراد مبارزی چون آیت‌الله غفاری مبارزه علیه دستگاه را تعقیب کرد. این مبارزات باعث دستگیری و زحمات و گرفتاری‌های زیادی برای وی و شهادت دوستانش مانند اسماعیل رضایی شد و ایشان که مدت‌ها ممنوع الملاقات بود برای مبارزه با رژیم پهلوی روز مرگ جمال عبدالناصر را عزای عمومی اعلام کرد. آیت‌اله غروی سرانجام در تاریخ پنجم آذر ماه 1357 بعد از دو سال بیماری در سن 85 سالگی در بیمارستان جم به رحمت ایزدی پیوست و جنازه‌اش را طبق وصیت به کاشان منتقل و در مزار فیض‌، مقبرۀ خانوادگی‌، به خاک سپرده شد.
3. در گزارش این تظاهرات آمده است: « صبح روز جاری(7 /9 /57) حدود 5 الی 6 هزار نفر از قشریون افراطی جهت تشییع جنازه یادشده به منزل مشارالیه مراجعه و چون مأمورین فرمانداری نظامی از این امر جلوگیری نموده اند لذا جمعیت جنازه را به حالت فرار از منزل خارج و به همین جهت در میدان شوش با مقاومت مأمورین مواجه و بر اثر هجوم جمعیت مأمورین مجبور به تیراندازی شده و نتیجتاً دو نفر از ناحیه ستون فقرات و پا زخمی که نفر اول به بیمارستان بازرگانی منتقل و تحت معالجه قرار گرفته ولیکن نفر دوم توسط مردم از محل حادثه خارج گردیده است.» این گزارش درحالی که است که روزنامه آیندگان درباره این واقعه نوشت: « 3 تن کشته و عده‌ای زخمی شدند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . کتاب هفدهم . ص 395
4. در بولتن ساواک در مورد اتفاقات مشهد نوشته شد: « روز 7 /9 /57 به دیوار جنب منزل آیت اله سید عبداله شیرازی در مشهد اعلامیه‌ای نصب و در آن اسامی تعدادی از پرسنل ساواک و شهربانی درج و عنوان گردیده که بایستی این افراد ترور شوند. در اعلامیه مذکور نام رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان و هفت نفر دیگر از کارمندان سازمان مزبور به چشم می‌خورد.» همان . ص 389
5. در شامگاه هفتم آذرماه، برق شهر یزد به علت اعتصاب کارکنان توانیر به مدت یکساعت و ربع قطع گردید. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 5. سند شماره: 13 /1- 24 /5- 5 - 8 /9 /1357
همزمان حرکت ایذائی در مقابله با تجهیزات جنگی مستقر در شهر برای مقابله با مردم انجام شد که گزارش آن به نقل از سرباز وظیفه احمد قرقچیان جمعی واحد ضربت ژاندارمری تهران به شرح زیر به ثبت رسید:
« من پاس حفاظت نفربر زرهی شماره 11548 یکان ضربت ژاندارمری تهران را عهده دار بودم که ناگهان دیدم از پشت بام مقابل شهربانی شیئی به طرف نفربر پرتاب شد که به زمین افتاده و بلافاصله منفجر و به گلگیر جیپ اصابت و تکه‌های شی منجر شده به اطراف پرتاب گردید و من نتوانستم تشخیص بدهم چه کسی این شی را به طرف نفربر پرتاب نموده است.» همان . سند شماره: 724 /5- 37 /5- 5 - 13 /9 /1357
***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد دوم - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 186
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.