تاریخ سند: 8 خرداد 1348
موضوع: مسافرت خسرو کلانتری از آمریکا به آلمان و احتمالاً به ایران
متن سند:
گزارش خبر
به: ۳۱۵ شماره: 360 /315
از: آمریکا تاریخ: 8 /3 /48
موضوع: مسافرت خسرو کلانتری از آمریکا به آلمان و احتمالاً به ایران
به قرار اطلاع خسرو کلانتری روز یکشنبه 25 /12 /47 در ساعت ۱۲۳۰ به وسیله شرکت هواپیمائی ـ یونایتد از سانفرانسیسکو به طرف واشنگتن حرکت کرده و پس از ملاقات بستگان خود در واشنگتن از آنجا به آلمان پرواز نموده.
به همین مناسبت عصر روز شنبه 24 /12 /47 جلسهای در منزل حسن لباسچی از افراد جبهه ملی و فعالین مورد اعتماد سازمان دانشجویان برای خداحافظی باکلانتری تشکیل گردیده بود که در آن افراد زیر شرکت نمودهاند.
پرویز شوکت ـ سعید قطبی ـ فرهاد پرتوی ـ بهرام راد ـ مصطفی کمال بهزادپور ـ حمید کوثری و پسرخاله نامبرده که اخیراً از ایران آمده است. احمد علوی ـ صادق علوی - ولی سیادت ـ امین سیادت ـ مصطفی چمران ـ علیمحمد طباطبائیان ـ حمید ایروانی ـ سیامک زعیمی ـ سیامک شاهخلیلی ـ علی ترشیزی –رضا امامجمعه ـ صمد حبیبآگهی ـ کامبیز قائممقام ـ بهمن نصیری ـ محمد حسین علیآبادی ـ وزیری.
ابتدا درباره اجرای برنامه جشن نوروز و نحوه اجرای آن که به خوبی برگزار شده بود صحبت گردیده و پس از آن دکتر چمران از حضار خواسته تا نظر خود را نسبت به مسافرت خسرو کلانتری اظهار دارند. عدهای اظهار نمودهاند بهتر است که وی به ایران نرود زیرا بدون شک او را دستگیر و به زندان انداخته و مورد شکنجه قرار خواهند داد.
حبیب آگهی گفت که خیال نمیکنم او را زندانی کرده و مورد شکنجه قرار دهند زیرا میدانند در تمام اروپا و آمریکا دانشجویان ایرانی سروصدا راه خواهند انداخت.
دکتر چمران اظهار داشته بدون شک او را دستگیر و زندانی خواهند کرد زیرا او قانوناً از نظر قانون دولت ایران مقصر است برای اینکه علیه شاه و رژیم سلطنتی ایران فعالیتهایی انجام داده و از او به کرات مدارک بدست آوردهاند. جریان کلانتری با حاتمی که حتی تودهای هم هست و همین طور زوارهای فرق میکند آنها گذاشتند برگردند که این خود عدهای را مشکوک کرده ولی درباره خسرو این کار را نخواهند کرد معهذا با همه این احوال ما باید به ایران برگردیم. پس از چمران لباسچی شروع به صحبت کرد و گفت آقایان عدهای از ما به ایران مراجعت کردهاند و ما به کلی از آنها بیخبر هستیم و حتی نمیدانیم آدرس آنها چیست؟
باید یک عده بروند تا شاید در آنجا بتوانند باهم تماس بگیرند و آدرس و تلفنهای یکدیگر را پیدا کنند و با هم ارتباط پیدا نمایند. دوستان این را باید قبول کرد که مبارزه ما از چند سال گذشته به این طرف به مراتب مشکلتر شده است زیرا شاه با کارهایش توانسته یک عده را فریب بدهد برای مثال چند سال قبل کافی بود یک نفر در میدان بهارستان بگوید مرگ بر شاه همه با او همصدا میشدند ولی امروز چنانچه کسی بگوید مرگ بر شاه عدهای به مقابله برخواهند خواست و میگویند او دارد کار میکند. پس ما باید برویم ایران و در آنجا بنا به مقتضیات فعالیت نمائیم والا چنانچه اینجا بمانیم جز اینکه انرژی و جوانیمان را از دست بدهیم نتیجهای نخواهد داشت. بعد از لباسچی حمید کوثری اظهار داشته باید عرض کنم که کارها سادهتر شده است زیرا جوانان امروز از کیفیت و چگونگی کارهای شاه مطلعند و میدانند کاری جز انجام نقشههای امپریالیسم ندارد لذا من خیال میکنم کار مبارزه ما سادهتر شده است و دلیلش هم همین است که میشنویم و میبینیم که هر چند وقت یک عده در گوشهای سر بلند میکنند و علیه دستگاه قیام میکنند و هر چند وقت یک شبکه زیرزمینی کشف میشود زیرا در تاریخ ۱۵ خرداد دیگر تظاهرات از حالت خیابانی به صورت مخفی و زیرزمینی تبدیل شده است. بعد از حمید کوثری بهزادپور صحبت کرده و اظهار داشته دوستان من با اظهارات آقای لباسچی موافقم زیرا همان طوری که او گفت کارها مشکلتر شده است چرا برای اینکه در حال حاضر با تقسیم املاک و ایجاد سپاهیان مختلف و کوتاه نمودن دست ژاندارم دزد سابق مردم دهات و شهرستانها دیگر به حرف کسی گوش نمیدهند و شعار خدا شاه میهن را قبول دارند و یا به قول معروف اصلاً شده شاه شاه شاه در سال ۱۹۶۵ که من خودم به ایران رفتم به خوبی شاهد این وضع بودم و متوجه شدم که دیگر دهاتی بدبخت زحمتکش که زیرشلاق بیرحم خان شکم گنده به مرگ میرسید و قدرت حرف زدن هم نداشت وضعش عوض شده و از دهاتی و رعیت به صورت زارع درآمده و تا حدی هم روشن شده است و اکثراً هم دارای رادیو ترانزیستوری هستند و با گوش دادن به رادیو که بهترین وسیله شستشوی مغزی است تحت تاثیر کارهای انجام شده و تبلیغات رژیم قرار گرفتهاند. دوستان من خودم همان طوری که میدانید از فرزندان یکی از همین مالکین گذشته هستم و همان طوری که گفتم در مسافرتی که به ایران رفتم شاهد چنین تغییراتی بودم که تا بحال بیشتر هم شده است. مثلاً یکی دیگر از کارهایی که دهاتیها را واقعاً فریفته شاه و نقشههای انقلابی او کرده بوجودآوردن خانههای انصاف در بخشها و دهات است و آن عبارت از این است که یک عده را از میان خود دهات و بخشها انتخاب میکنند و آنها اختیار قضاوت و کدخدامنشی دارند و دیگر دهاتی برای اختلافاتی که تا ۵۰۰ تومان جریمه دارد و یا جرائم کوچک مجبور نیست که از کاری بیکار شود و بیاید به مرکز شهرستان و دادگستری و اما در شهرستانها و مرکز هم برای فریبدادن جوانان سادهلوح وکمتجربه کارهای فریبندهای انجام میدهند مثلاً در تهران چند کاخ جوانان ساختهاند و عده زیادی از دانشجویان و جوانان در این کاخها سرگرم کارهای تفریحی و مطالعه هستند پس دوستان همان طوری که آقای لباسچی گفت کار ما به مراتب مشکلتر شده است ولی با همه این احوال نباید مایوس شد و همان طوری که دکتر چمران گفت باید به ایران رفت و در آنجا فعالیت نمود و این فعالیتها هم بستگی به مقتضیات و زمان دارد و باید با یکدیگر در تماس بود و با مراکز دانشجوئی خارج هم در تماس بود و از حال و احوال هم باخبر شد و اما در مورد آقای کلانتری من با عقیده آقای دکتر چمران موافق هستم امکان دارد او را بگیرند زیرا از او مدرک زیاد دارند کار کلانتری با این عده که در این اطاق هستند فرق دارد مثلاً خود بنده سال گذشته هنگام مسافرت شاه به واشنگتن و نیویورک رفتم و در تظاهرات شرکت کردم و F.B.I هم از من عکس گرفت و انگشتنگاری هم کرد ولی باز من با کلانتری فرق دارم و کارهای من با او قابل مقایسه نیست حال امکان دارد او برود ایران و کاری هم با او نداشته باشند به جز اینکه تجدیدنظر باشد و ممکن هم هست دستگیر شود مثلاً همان طوری که دوستان اشاره کردند تعدادی سال گذشته رفتند و مراجعه کردند و معلوم نیست که جریان کار چیست بنابراین نباید مأیوس بود و برنگشت باید رفت و در آنجا فعالیت نمود. سپس بهرام راد اظهار نموده دوستان مواردی که آقای بهزادپور اظهار داشت صحیح است و ضمناً باید توجه داشت که همان کارها باعث روشن شدن زارعین هم خواهد شد مثلاً وقتی در رادیو درباره لایحه و یا قانونی صحبت میکنند و زارع گوش میدهد خواه ناخواه با این چیزها آشنا خواهد شد و وقتی میبیند که عملی در کار نیست متوجه ماهیت امر میگردد. تعداد دیگری از حاضرین در همین زمینه صحبت کردند و در آخر قرار شد که روز بعد برای احتیاط کسی در فرودگاه به بدرقه کلانتری نرود ولی برخلاف تصمیم آن شب روز مذکور در ساعت ۱۳۰۰ عده زیادی از جمله لباسچی ـ کوثری ـ چمران ـ امیر سهرابی ـ عباس بزرگ ـ احمد علوی ـ صادق علوی ـ آذر سراج ـ بهزادپور ـ کریم فارسی ـ کیومرث سابقی ـ سیادت ـ حبیب آگهی ـ على شاهرودی ـ مرتضی عباسی به فرودگاه میآیند و تعدادی از دانشجویان متوجه میشوند که کلانتری از طرف چند نفر تحت نظر میباشد لذا چون هنوز بلیط خود را نداده بود بنابراین از رفتن در آن ساعت منصرف میشود و در ساعت 1300 دقیقه صبح روز بعد مخفیانه سانفرانسیسکو را به طرف واشنگتن ترک میگوید. گویا قبل از رفتن به تعدادی از دانشجویان گفته بود که با توجه به اینکه در صورت رفتن به ایران دستگیر و زندانی و شکنجه خواهد شد پس از مدتی به ایران خواهد رفت. از طرف تعدادی از دانشجویان به عنوان بدرقه مقداری (در حدود ۶۰۰ یا ۷۰۰ دلار) پول برای وی جمعآوری شده بود ولی نامبرده از گرفتن آن خودداری نموده که قرار است پس از رسیدن به اروپا برای تعدادی از دانشجویان نامه بنویسد که مراتب متعاقباً به اطلاع خواهد رسید.
نظریه رهبر عملیات: رفتن خسرو کلانتری از آمریکا با توجه به محبوبیتی که در بین دانشجویان پیدا کرده امکان دارد که سایرین را از حرارت و فعالیت زیاد باز دارد و این امکان را هم دارد که تاثیری در اقدامات آنان نگذارد ولی قدرمسلم با توجه به سابقهای که در این زمینه پیدا کرده در صورت اقامت در اروپا امکان دارد که دانشجویان مقیم آنجا را جریتر و فعالتر نماید.۱
توضیحات سند:
_____
1. این آخرین گزارش از شرکت دکتر چمران در محافل و مجامع سیاسی ـ صنفی دانشجویان و فارغالتحصیلان از منظر منبع ۱۸۷۲ و یا سایر منابع است.
منبع:
کتاب
شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران به روایت اسناد ساواک صفحه 181